در روزهای اخیر، پس از سخنان خامنه ای و هشدار در مورد نفوذ دشمن در کشور، شاهد دستگیری تعدادی از روزنامه نگاران بودیم. این روزنامه نگاران از جمله «عیسی سحرخیز»، «احسان مازندرانی»، «آفرین چیتساز» و «سامان صفرزایی» از سوی سپاه پاسداران و طیفی از قدرت سیاسی متهم شده اند که قصد «نفوذ» داشته اند.
این طیف از نیروهای حکومتی معتقدند که این روزنامه نگارها از سوی «دشمن» در مطبوعات کشور نفوذ کرده و در راستای منافع آن ها فعالیت می کنند.
«ابراهیم رییسی»، دادستان کل کشور در روز چهارشنبه (۱۳ آبان) از روزنامهنگاران بازداشت شده به عنوان «یک شبکه نفوذی در رسانهها و شبکههای اجتماعی» و همچنین «عناصر جاسوس و مزدوران قلم به دست امریکایی» نام برده بود. به عبارتی، دلیل دستگیری این روزنامه نگاران باسابقه، نفوذ در رسانه ها و مزدوری اعلام شده است.
به کاربردن این چنین عباراتی نسبت به روزنامه نگاران اگر از طرف مقامات غیرقضایی و ناآشنا به حقوق انجام شود، قابل درک و فهم خواهد بود. اما استفاده از این جملات توسط مقامات قضایی تعجب برانگیز و مایه تاسف است زیرا یک مقام قضایی باید به اصول مسلم حقوقی در اظهارات خود پایبند باشد. در این جا لازم است از دادستان کل کشور پرسید آیا عنوان مجرمانه ای با نام «نفوذ» و یا «قلم به دستی» در قوانین ایران وجود دارد؟ آیا می توان کسی را به اتهام نفوذ یا مزدور امریکا بودن دستگیر کرد؟ منظور از نفوذ یا مزدور بودن چیست؟ مقامات قضایی چه تعریفی از این اصطلاحات دارند؟ آیا چنین اظهارات کاملا سیاسی در حمایت از یک طیف صاحب قدرت توسط دادستان کل کشور، نشان دهنده این نیست که دستگاه قضایی کشور همسو با طیف خاصی حرکت کرده و از موازین حقوقی دور شده است؟
بر اساس یک اصل حقوقی مسلم، هر فعلی زمانی مجرمانه است که در قوانین مدون صراحتا جرم انگاری شده باشد. چندین اصل «قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» و موادی از «قانون مجازات اسلامی» این اصل مسلم را مورد تاکید قرار داده اند.
بر اساس اصل بیست و دوم قانون اساسی، حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند.
همچنین براساس ماده دوم از قانون مجازات اسلامی، هر رفتاری، اعم از فعل يا ترك فعل كه در قانون برای آن مجازات تعيين شده است، جرم محسوب میشود.
یکی از نتایج بدیهی اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها- همان طور که در قوانین بدان اشاره شده- این است که فقط زمانی که شخصی فعلی انجام دهد که آن فعل در قوانین جرم باشند، می توان آن شخص را دستگیر کرد. حال اگر به سخنان مقامات قضایی، به ویژه دادستان کل کشور در مورد دستگیری چند روز اخیر روزنامه نگاران دقت شود، مشخص می شود که بسیاری از اتهاماتی که سبب دستگیری آن ها شده است، در قوانین جرم محسوب نشده اند.
استفاده از این عبارات کلی توسط یک مقام قضایی علاوه بر این که نشان می دهد این مقام قضایی به قوانین پایبند نیست، نمایانگر آن است که برای دستگیری روزنامه نگاران دلیل قانونی وجود نداشته است. از لحاظ حقوقی، نفوذ و مزدور بودن نمی تواند دلیلی برای دستگیری یک شهروند باشد بلکه لازم است به طور مشخص عنوان شود که شخص بازداشت شده مرتکب چه عمل مجرمانه ای شده است.
تنها عبارت منطبق با قانون که می توان از سخنان دادستانی استخراج کرد، اتهام جاسوسی به روزنامه نگاران بازداشت شده است. جاسوسی به عنوان یک جرم در قانون مجازات اسلامی جرم انگاری شده و برای آن مجازات حبس در نظر گرفته شده است؛ با این وجود، برای تحقق جرم جاسوسی، وجود شرایطی لازم است. از شواهد و قراین می توان گفت که انتساب این اتهام به روزنامه نگاران دستگیر شده خالی از وجاهت قانونی است زیرا که مهم ترین و اصلی ترین مساله در جاسوسی، این است که فردی اسناد و تصمیمات محرمانه دارای ارزش اطلاعاتی را به دست آورده و در اختیار افراد ناصالح قرار دهد؛ یعنی تنها مسایل محرمانه می توانند موضوع جرم جاسوسی باشند. اگر شخصی به دلیل شغل روزنامه نگاری خود گزارش هایی را از ارگان های دولتی منتشر کند، چنان چه این گزارش ها جنبه محرمانه نداشته باشند، مطلقا موضوع جاسوسی نخواهند بود.
حال با توجه به این که روزنامه نگاران دستگیر شده هیچ کدام پست دولتی نداشته اند و بدین جهت امکان دسترسی به اسناد محرمانه دولتی را نیز نداشته اند، بنابراین بدیهی است که تصور جاسوسی آن ها امکان پذیر نیست. چه گونه می توان گفت که یک روزنامه نگار معمولی که هیچ وابستگی به دولت نداشته و مقام سیاسی محسوب نمی شود، بتواند در مهم ترین مراکز امنیتی کشور نفوذ کرده و اسناد محرمانه را به دست آورد؟ آیا نفوذ به ارگان های تصمیم گیرنده و امنیتی کشور آن چنان آسان است که هر روزنامه نگاری بتواند آن را انجام دهد؟ مقامات قضایی ایران تاکنون توضیحی در این مورد که این روزنامه نگاران کدام اسناد محرمانه را منتشر کرده اند یا در اختیار دولتی گذارده اند، نداده اند. اگر منظور مقامات قضایی این باشد که روزنامه نگاران با رسانه های بیگانه در ارتباط بوده اند و به همین دلیل مرتکب جاسوسی شده اند، لازم است گفته شود ارتباط با رسانه های بیگانه و حتی با دولت های بیگانه نمی تواند مترادف با جاسوسی به نفع آن دولت ها باشد. گرچه در قانون مجازات اسلامی، ارتباط با دول متخاصم جرم انگاری شده است اما اولا این جرم زمانی تحقق می یابد که فردی با یک دولت متخاصم به معنی دولتی که با ایران در حال جنگ است، ارتباط نامتعارفی علیه حکومت ایران داشته باشد. بنابراین، می توان گفت اگر فردی به فرض این که با دولت امریکا هم به نوعی ارتباط داشته باشد، نمی توان وی را محکوم به این جرم کرد زیرا دولت امریکا از منظر حقوقی به هیچ وجه با دولت ایران دشمن محسوب نمی شود.
ظاهرا مقامات ایران معتقدند که عده ای از روزنامه نگاران قصد دارند روابط سیاسی ایران و ایالات متحده امریکا را عادی سازی کنند؛ بنابراین، این افراد مرتکب جرم شده اند! باید از این مقامات پرسید که در کجای قانون تلاش برای ایجاد رابطه بین دو کشور جرم اعلام شده است؟ از طرف دیگر، مگر نه این است که حکومت ایران در ماه های اخیر با مذاکره با امریکا، به نوعی روابط سیاسی خود با آن کشور را احیا کرده است؟ حال چه گونه ممکن است افرادی که معتقد به ایجاد رابطه با دولت امریکا هستند، مجرم شناخته شده و دستگیر شوند؟ آیا دستگیری این روزنامه نگاران نقض آزادی بیان و آزادی عقیده نبوده است؟
اگر به مساله دستگیری روزنامه نگاران با نگاهی حقوقی نگریسته شود، به صراحت می توان گفت که این بازداشت ها نه در مجرای حقوقی بلکه ناشی از کشمکش های سیاسی بوده و خالی از وجاهت قانونی است.