دونالد ترامپ، رئيسجمهوري ايالات متحده، در بدو ورود به بروکسل حملات خود عليه اعضاي ناتو از جمله آلمان را از سر گرفت. او که در ساعات ابتدايي سفر به پايتخت بلژيک با هدف شرکت در نشست سران ناتو صبحانهاي کاري با ينس استولتنبرگ، دبير کل اين ائتلاف، داشت پيکان حملات خود را متوجه آلمان و اين کشور را به دنبالهروي از مسکو متهم کرد. ترامپ با اشاره به حمايت مالي دولت آنگلا مرکل از روسيه براي احداث خط لوله گاز «نورتاستريم 2» و برنامه برلين براي واردات گاز از روسيه، آلمان را «اسير و تحت کنترل» روسيه دانست. آلمان از ساخت خط لوله جديد ۱۱ ميليارددلاري براي انتقال گاز روسيه به حوزه بالتيک حمايت کرده و اين اقدام با اعتراض ديگر اعضاي اتحاديه اروپا روبهرو شد. آنگلا مرکل تأكيد دارد که اين سرمايهگذاري از سوی بخش خصوصي انجام ميشود نه با پول مالياتدهندگان آلماني.اما رئيسجمهور آمريكا که از پايبندنبودن آلمان و ديگر کشورهاي اروپايي به تعهد خود در قبال بودجه نظامي ناتو ناراضي است اينگونه به دولت مرکل تاخت: «جالب است که برلين توافق بزرگي با روسيه امضا ميکند اما ما در ناتو دنبال آن هستيم تا در برابر روسيه ايستادگي کنيم. ايالات متحده از آلمان، فرانسه و تمام اروپا محافظت ميکند اما همين کشورها ميلياردها دلار به خزانه روسيه ميريزند. روسيه 70 درصد نياز گاز طبيعي آلمان را تأمين ميکند و به اين ترتيب آلمان اسير روسيه شده است. آلمان در سالهاي گذشته با کنارگذاشتن زغالسنگ و انرژي هستهاي وابستگي بيشتري به نفت و گاز دارد که بخش مهمي از آن از روسيه تأمين ميشود و اين موضوعي است که ناتو بايد به آن توجه کند». اورسولا فون درلاين، وزير دفاع آلمان، در پاسخ به انتقادهاي ترامپ با تأييد اين واقعيت که برلين چالشهاي زيادي با مسکو دارد، تأكيد کرد: «کشورش زنداني سياست روسيه نيست و بهتر است خط ارتباطي ميان متحدان، دوستان و حتي مخالفان خود را حفظ کنيم». سران ناتو روز گذشته نشست خود در بروکسل را در حالي آغاز کردند که انتقادهاي ترامپ عليه اعضاي اروپايي نگرانيهايي را ميان رهبران اروپايي برانگيخته است. هزينه دفاعي ناتو براي آمريكا موضوعي است که ترامپ هميشه به آن اعتراض کرده و در ديدار خود با دبيرکل ناتو نیز اين موضع را مطرح کرد. ترامپ در آستانه ورود به بروکسل با انتشار توييتي اعتراضي خطاب به اروپاييها نوشت: «آيا آنها پول آمريكا را برخواهند گرداند؟». رئيسجمهور آمريكا در ديدار خود با دبير کل ناتو به موضوع تعهدات ديگر کشورها به ناتو نيز اشاره کرد و باز هم به دولت آلمان تاخت: «کشورهايي مثل آلمان بايد تعهد بيشتري نشان دهند؛ آن هم نه براي سالهاي آينده، بلکه همين امروز.
آلمان بسيار ثروتمند و قدرت اول اقتصادي اروپاست اما درباره افزايش تدريجي بودجه اختصاصي خود به ناتو تا سال ۲۰۳۰ سخن ميگويند. در صورتي که همين امروز ميتوانند بودجه متعهدشده را تأمين کنند و مشکلي هم در اين مسير ندارند، اما واقعيت اين است که آنها اسير روسيه شدهاند». دونالد ترامپ همچنين با اشاره به جنگ تعرفهها از عدم توازن تجاري بين ايالات متحده و کشورهاي اتحاديه اروپا انتقاد کرد و گفت: سال گذشته آمريكا 150 ميليارد دلار در تجارت خود با اتحاديه اروپا متحمل ضرر شد. علاوه بر آن ما حدود ۷۵ درصد خرج ناتو براي تأمين امنيت اروپا را پرداخت ميکنيم اما اروپاييها نه؛ از ناتو نفع بيشتري ميبرند اما حاضر به انجام تعهد خود نيستند.
ينس استولتنبرگ، دبيرکل ناتو، هم در پاسخ به انتقادهاي ترامپ، منزويکردن مسکو را پس از تحولات اوکراين و انضمام شبهجزيره کريمه به خاک روسيه اقدامي نادرست خواند و در عين حال تأكيد کرد: «ناتو در سال ۲۰۱۷ شاهد بيشترين افزايش در بودجه دفاعي بوده است». استولتنبرگ با هشدار به دونالد ترامپ، گفت که «يک ناتوي قدرتمند و متحد هم براي اروپا و هم براي ايالات متحده اهميت دارد». دونالد تاسک، رئيس شوراي اروپا، هم در پيامي طعنهآميز خطاب به ترامپ گفت: «آمريكاي عزيز، قدر متحدانت را بدان، بهویژه امروز که ديگر متحدان زيادي نداري». تاسک با اشاره به حملات تروريستي 11 سپتامبر 2001 به رئيسجمهور آمريكا يادآور شد که ناتو فقط يک بار از بند پنجم اساسنامه خود استفاده کرده و آن هم پس از حملات 11 سپتامبر بود که نيروهاي نظامي اروپا در دفاع و حمايت از ايالات متحده وارد ميدان شدند. بر اساس بند پنجم اساسنامه ناتو، حمله نظامي به هر يک از اعضای اين سازمان حمله به همه اعضا تلقي شده و تمام اعضا براي دفاع از آن کشور به ميدان ميآيند.
نگراني از تکرار سناريوي کانادا
نگراني عمده رهبران اروپايي تکرار اتفاقي است که در جريان نشست سران گروه 7 در کانادا رخ داد. ترامپ در آن نشست از متحدان غربي خود انتقاد کرد و حاضر به امضاي بيانيه پاياني نشد و راهي سنگاپور شد تا با کيم جونگ اون، رهبر کرهشمالي، ديدار کند. ترامپ پس از اين ديدار تاريخي، اون را مورد ستايش قرار داد. ترامپ امروز پس از پايان نشست ناتو راهي لندن خواهد شد تا در ميانه اعتراضهاي گسترده با ترزا مي، نخستوزير بريتانيا، ديدار کند و روز دوشنبه نيز در هلسينکي، پايتخت فنلاند، با ولاديمير پوتين، رئيسجمهور روسيه، مذاکره خواهد کرد. اتحاديه اروپا نگران است که ترامپ سناريوي کانادا و سنگاپور را اين بار در بلژيک و فنلاند تکرار کند و با اعتراض به متحدان غربي و تمجيد از ولاديمير پوتين، شکاف و اختلاف در جبهه ناتو را افزايش دهد. رئيسجمهور آمريكا روز گذشته نشانههايي از احتمال تکرار اين سناريو را بروز داد و گفت: «احتمالا مذاکره با رئيسجمهور روسيه سادهتر از چانهزني با متحدانمان در بروکسل و لندن خواهد بود».
در سال 2014 اعضاي ناتو متعهد شدند تا سالانه حداقل دو درصد توليد ناخالص داخلي خود را به هزينههاي دفاعي اين ائتلاف اختصاص دهند که از ميان 29 عضو ناتو تاکنون فقط پنج کشور (ايالاتمتحده، يونان، بريتانيا، استوني و لهستان) سال گذشته اين حد نصاب را رعايت کرده بودند. سه کشور نيز اعلام کردهاند که در پايان سال 2018 تعهد خود را عملي خواهند کرد. 15 کشور هم برنامههايي ارائه کردهاند که تا سال 2024 تعهد خود را اجرا کنند.
72 درصد هزينههاي دفاعي ناتو را ايالات متحده تأمين ميکند و کشورهاي آلمان، بريتانيا و فرانسه در مجموع 20 درصد ايالات متحده در هزينههاي دفاعي ناتو سهيماند.
62 هزار و 635 نظامي آمريکايي در پايگاههاي نظامي در اروپا مستقرند. نيمي از اين تعداد در آلمان، ايتاليا و بريتانيا حضور دارند.
بر اساس نظرسنجي مؤسسه Pew حدود 62 درصد آمريکاييها ديدگاه مثبتي به ناتو دارند. اين آمار در ميان دموکراتها 78 و نزد جمهوريخواهان 47درصد است. در ميان اعضاي اروپايي ناتو
79 درصد شهروندان لهستان و هلند نگاهي مثبت به ناتو دارند. کمترين مقبوليت اين ائتلاف ميان اعضا در ترکيه (23 درصد) و يونان (27درصد) ثبت شده است.
بيش از 60 درصد شهروندان يونان، ايتاليا، آلمان، اسپانيا و بريتانيا ميگويند در صورت بروز تقابل نظامي جدي ميان مسکو و ناتو، از ايالاتمتحده انتظار حمايت نظامي از اعضاي ناتو در برابر روسيه را دارند.
از سال 2016 با اعمال تحريمهاي غرب عليه روسيه، 28 کشور از 29 عضو ناتو حجم تبادلات تجاري خود را با روسيه کاهش دادند. تنها استثنا در اين ميان کرواسي است.
22 کشور از 29 عضو ناتو از سال 2014 که روسيه شبهجزيره کريمه را به خاک خود ضميمه کرد، بودجه نظامي خود را افزايش دادند. ايالاتمتحده در ميان کشورهايي است که در اين مدت بودجه نظامي خود را افزايش ندادهاند.
«آمریکا نخست»؛ یعنی «اروپای متحد»
یکی از اصلیترین استدلالها در حمایت از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا این است که بریتانیا بهتنهایی میتواند توافقهای تجاری بهتری با کشورهای دیگر و حتی با اروپا به دست آورد. به گفته طرفداران سرسخت برگزیت مانند بوریس جانسون، وزیر خارجه سابق بریتانیا، ازآنجاییکه کشورهای عضو اتحادیه اروپا آنقدر اختلاف عقیده دارند و درگیر بحرانهای خودشان هستند که نمیتوانند از یکپارچگی پروژه اروپا دفاع کنند، «تنها یک راه برای تغییر دلخواهمان وجود دارد؛ رأیدادن به خروج از اتحادیه اروپا». کمتر از یک سال مانده تا روز برگزیت- روز خروج رسمی بریتانیا از اتحادیه اروپا- مشخص شده که امیدهای دولت بریتانیا برای فتحکردن اقتصاد اتحادیه اروپا در هم شکسته است. کشورهای عضو اتحادیه اروپا در مدت مذاکرات برگزیت بهشدت متحد باقی ماندند و درحالیکه خود برگزیت هیچ نکته مثبتی نداشت، این مذاکرات دستکم نشان داد که اروپا در مواجهه با چالش، قویتر میشود. در واقع، برای بسیاری از اروپاییها اینطور به نظر میرسد که اروپا از مرگ نجات یافته است. امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه و آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، قدرتمندترین رهبران بلوک اروپایی، آهسته و پیوسته برای پیگیری اصلاحات بلندمدت اتحادیه اروپا متحد شدند. علاوهبراین با وجود تشکیل دولتی ضدسیستم در ایتالیا و ظهور احزاب پوپولیست در سراسر اروپا، نظرسنجیها نشان میدهد که حمایت از اتحادیه اروپا نسبت به دهههای اخیر افزایش یافته است. بر پایه یک نظرسنجی که بهتازگی صورت گرفته، اگر همین امروز رفراندومی درباره عضویت در اتحادیه اروپا برگزار شود، 83 درصد اروپاییها به ماندن در این اتحادیه رأی میدهند و بالای 60 درصد هم عضویت در اتحادیه اروپا را «نکته مثبتی» برای کشور خود میدانند. به عبارت دیگر درحالیکه پوپولیسم میتواند بذر اختلافات سیاسی را در اتحادیه اروپا بکارد، شواهد کمی مبنی بر این وجود دارد که برگزیت موجب تأثیراتی دومینووار در اروپا شده است. ممکن است نایجل فرگه، رهبر برگزیت، دوست داشته باشد اینطور فکر کند که دولت جدید پوپولیستی ایتالیا نشاندهنده موفقیت برند سیاسی ملیگرایانه اوست؛ ولی به نظر میرسد پوپولیستهای اروپایی از گونه بریتانیایی آن متفاوتاند. اگرچه بازارهای مالی با نظر به این دیدگاه که رهبران جدید ایتالیا میتوانند کشور را به سوی خروج از اتحادیه اروپا پیش ببرند، رشد کرده؛ اما نظرسنجیهایی که بعد از انتخابات در ماه مارس صورت گرفته، حاکی از آن است که 60 تا 72 درصد ایتالیاییها از چنین اقدامی حمایت نمیکنند. بااینحال نظرسنجیهای اخیر درباره مسیر فعلی اتحادیه اروپا ضدونقیضتر است. فقط 32 درصد شهروندان اروپایی بر این باورند که در اتحادیه اروپا «همهچیز در مسیر درست خود پیش میرود»، درحالیکه 42 درصد معتقدند این بلوک در مسیر اشتباهی قرار گرفته است؛ بنابراین مسئله برای بیشتر اروپاییها نابودی اتحادیه اروپا نیست؛ بلکه چگونگی بهبود آن است. با توجه به اثرات ماندگار بحران اقتصادی 2008 و بحران ناشی از آن در منطقه یورو، اتحادیه اروپا موفق به انجام اصلاحات ضروری نشده است؛ اما اکنون این اتحادیه فرصت دارد این اصلاحات را عملی کند؛ چراکه بسیاری در اتحادیه اروپا سرانجام متوجه حقیقت جغرافیای سیاسی خطرناک جدید اتحادیه اروپا شدهاند. هرچه نباشد، چالش متحدکنندهای که برگزیت پیش پای اتحادیه اروپا گذاشت، در مقایسه با چالشی که ترامپ ارائه کرد، رنگ میبازد. نگاه تحقیرآمیز رئیسجمهوری ایالات متحده به ناتو و افشای ارتباط کمپین انتخاباتیاش با روسهای مرتبط با کرملین پیش از انتخابات 2016، به وضوح نشان داده که اروپاییها دیگر نمیتوانند برای تأمین امنیت خود صرفا به ایالات متحده تکیه کنند. علاوهبراین تصمیم ترامپ به قراردادن اتحادیه اروپا در معرض تعرفههای فولاد و آلومینیوم (در کنار دیگر متحدان ایالات متحده ازجمله کانادا و مکزیک) موجب خشم و انزجار همه رهبران اروپایی شده است.پیشنهاد او درباره اینکه اتومبیلهای آلمانی باید از خیابانهای آمریکا محو شوند، با وجود اینکه بسیاری از خودروهای آلمانی در واقع در ایالتهایی از آمریکا ساخته شدهاند که حامی او در انتخابات بودند، ممکن است به آلمانیها کمک کند که متوجه شوند آنها برای حفاظت از صنعت خودروی خود به کمک دیگر کشورهای اروپایی نیاز دارند. در نتیجه تعرفههای ترامپ این فرصت را برای دولت ائتلافی آلمان به وجود آورده که طرحهای بلندپروازانه ناتمام مکرون برای اصلاح اتحادیه اروپا و منطقه یورو را برآورده کند. وقت آن رسیده که آلمان درباره نیازهای کشورهای جنوبی اروپا گشادهروتر باشد. سیاستهای «نخست آمریکا»ی ترامپ نشاندهنده بازگشت گمراهانه به ناسیونالیسم عریان و آن دست حمایتگرایی از صنایع و فراوردههای داخلی است که دوره آن گذشته است. آنها تهدیدی مستقیم برای نظم بینالمللی پساجنگ به شمار میروند؛ نظمی که برای 73 سال رفاه و ثبات به همراه داشته است. درعینحال آنها میتوانند همان چیزی باشند که روند ادغام اروپا که دیرزمانی است راکد مانده، به آن احتیاج دارد.
منبع: پراجکت سیندیکیت