با توجه به تحرّکات آمریکا در خصوص در هم شکستن اقتصاد ایران و دست و پا کردن جای پایی در ایران، سفر مسئولان آمریکایی به کشورهای خریدار نفت ایران برای منصرف نمودن آنها از خریدن نفت ایران، و بهویژه بستن تعرفه توسط دولت آمریکا به روی کالاهای کشورهای چین و روسیه و هند و عمل متقابل این کشورها که واکنشی طبیعی است، احتمال میرود که در سال جدید مسیحی شاهد بحرانهای اقتصادی در آمریکا به زیان دولت ترامپ باشیم.
اما نکتهٔ گرهی این است که اگر امپریالیسم آمریکا زودتر از آنکه بحران اقتصادی-سیاسی مورد نظرش در ایران عمل کند، در نقشههای خصمانهٔ خود موفق شود و حکومت ایران را ساقط کند، آنگاه میتواند با تحمیل جنگ، منابع طبیعی ایران را غارت و برخی از مشکلات خود را حل کند. اما اگر موفق نشود، بحران اقتصادی در سال جدید مشکلات زیادی برایش به بار خواهد آورد.
سرمایهٔ مالی در آمریکا، که ترامپ و دولتش مظهر آناند، به بهانهٔ کاهش هزینههایش، و در حقیقت برای نشان دادن مخالفتش با نمادهای عدالتخواهی و صلح، نمایندگان آمریکا را از کمیسیونهای سازمان ملل متحد مانند «شورای حقوق بشر» و پیمانهای جهانی مانند «حفظ محیط زیست» بیرون آورده، برنامهٔ بهداشت و درمان همگانی و تأمین اجتماعی دولت اوباما را زیر ضربه گرفته است، و برای گرفتن ژست «ناسیونالیسم آمریکایی» مهاجران و فرزندانشان را از یکدیگر جدا و در نهایت از کشور بیرون میکند. اما بحران فزایندهای که با بستن تعرفه بر روی کالاهای آمریکایی در چین و روسیه و هند و کانادا آغاز شده، آمریکا را با چالشی عظیم روبرو میکند، و اگر اتحادیهٔ اروپا نیز به این تعرفه بستنها بپیوندد، رکود و ورشکستگی در سال آینده اقتصاد امریکا را فرو خواهد پاشید.
در مورد بحران در کشور و تظاهرات بازاریان نظرمان چنین است:
سؤال این است که چرا بازار اعتراض میکند؟ این اعتراض به چیست؟ و این اعتراضها چه تفاوتی با اعتراضهای طبقات دیگر جامعه دارد؟ اگر بتوان به این پرسشها پاسخ داد، میتوان موضع و خیز سرمایه داری تجاری سنتی را در این اعتراضها فهمید و جایگاه طبقهٔ کارگر را نیز ارزیابی کرد.
وقتی موسی غنینژادها از آزادی سرمایه به هر شکل دفاع میکنند و معتقدند که کالا باید قیمت حقیقی خود را پیدا کند، امروز چرا باید منتقد دولت شوند؟! بحران مالی ایجاد شده در نظام اقتصادی ورشکستهٔ کشور به دلیل شروع تحریمهای اقتصادی و بانکی آمریکا بر ضد ایران، موجب بالا رفتن چشمگیر قیمت ارزهای معتبر جهانی شده است. برخی از محافل انگلی و رانت خوار سرمایه داری تجاری توانسته اند از این مسئله به نفع خود و به قیمت بالابردن قیمت کالاهای اساسی مورد نیاز مردم زحمتکش، و با هدف تضعیف جناح رقیب خود در دولت دوازدهم بهره برداری کنند. ولیکن همهٔ سود ناشی از بالا رفتن قیمت ارز به جیب همهٔ بازاریان نرفته، و به همین دلیل، لایههای پایینتر بورژوازی بازار معترضاند و سهم خود را از این سود میخواهند. حرکت اوّلیه سران بازار و رهبران سرمایهداری تجاری بزرگ با حرکت دیگر اقشار جامعه متفاوت، و ارتجاعی است. تضاد منافع و درگیری بین جناحهای مختلف سرمایهٔ مالی-تجاری سنّتی از سویی، و جناح بهاصطلاح نوپا و دستپایینتر بازار از سوی دیگر، شورش بازار را باعث شد. شعار «سوریه را رها کن» یعنی هزینهٔ حمایت از دولت سوریه باید به جیب ما برود. جناح جنگطلب و مرتجع و همسو با آمریکا، ناراضی از برخی از سیاستهای دولت که با هدف غلبه بر پیامدهای تحریمهای اقتصادی و بانکی تدوین و اعمال شده است، نگران منافع اقتصادی و سیاسی خود است. جناح راست سنّتی حاکم بر بازار، لایههای دستتنگ بازار را وارد خیابان میکند تا دستِ خود را در پشت اعتراضهای دو هفتهٔ گذشته پنهان کند، ولی در ضمن به دولت فشار میآورد تا سهم خود را از غارت منابع ارزی و ایفای نقش واسطهگری مرکزی در شبکهٔ توزیع و تجارت تضمین کند.
در مورد جنبش کارگری نظر ما این است که:
جنبش کارگری در این میان فقط میتواند به قدرت خود و دیگر زحمتکشان، از جمله آموزگاران و پرستاران و دیگر اقشار مزدبگیر تکیه کند و گوشهٔ چشمی هم به همبستگی اقشار مترقی و مردمی طبقهٔ متوسط داشته باشد که در سالهای اخیر از برخی آزادی عملها برخوردار بودهاند. سندیکاهای کارگری که متشکلترین بخش جنبش کارگریاند باید نفوذ و اعتبار خود را در میان کارگران بیشتر کنند و دست به سازماندهی کارگران بهویژه در صنایع بزرگ بزنند؛ این مهمترین و فوریترین وظیفهٔ فعالان سندیکایی است. همچنین، باید برای اتحاد سندیکاهای کارگری با یکدیگر کوشید. تفرقه و خودخواهی جز سود رساندن به دشمن مشترک حاصلی ندارد.
اگر امروز بتوانیم سندیکاهای کارگری یا هر تشکل کارگری دیگری که در جهت منافع و مطالبات واقعی کارگران فعال باشند، را ایجاد کنیم، جنبش کارگری خواهد توانست مُهر و نشان خود را بر تحولات آتی کشور بزند.
در این زمینه، جنبش کارگری و سندیکایی بار ها به صراحت مخالفت قاطع خود را با تحریمهای اقتصادی آمریکا و تهدید صلح از سوی ارتجاع منطقه که مورد حمایت دونالد ترامپ است، را ابراز و اعلام کرده است.
تحریمهای اقتصادی و تحریم سیستم بانکی سبب تعطیل شدن تولید، افزایش بیکاری، گرانی، و فقر بیشتر طبقات فرودست خواهد شد و نمیتواند بههیچروی به نفع طبقه کارگر باشد. مضمون مبارزاتی امروز ما باید دفاع همزمان از مطالبات کارگران برای حقوق و دستمزدهای متناسب با مخارج روزمرهٔ زندگی، امنیت شغلی و کاری، و صلح، و مخالفت با تحریمهای کمرشکن اقتصادی باشد.
سندیکای کارگران فلزکار مکانیک
تیرماه 1397