اخبار روز – گزارش اختصاصی: کلکتیو پنج سندیکای فرانسه که ده سالی ست برای پشتیبانی از جنبش کارگری و سندیکایی ایران شکل گرفته است، عصر ١١ ژوئن ٢٠١٨ در بورس کار، واقع در میدان جمهوری پاریس، شبی را در رابطه با سندیکالیسم و تشکلات مستقل کارگری و شرایط کار در ایران برگزار کرد. این کلکتیو که شامل کنفدراسیون عمومی کار (CGT)، کنفدراسیون دمکراتیک کار فرانسه (CFDT)، سندیکاهای همبستگی (Solidaires)، فدراسیون سندیکایی متحد (FSU) و اتحادیه ملی سندیکاهای خودگردان (UNSA) می شود برای این شب پذیرای رضا شهابی و داود رضوی، از سندیکای کارگران شرکت واحد تهران و حومه و لقمان ویسی از کانون صنفی معلمان کردستان – مریوان بود.
در این شب حدود صد تن از فعالان و دوستداران جنبش کارگری ایران شرکت کردند و سخنان به دو زبان فارسی و فرانسوی بیان شدند.
ابتداء فیلیپ رئو نماینده CFDT از حضور سه مهمان ایرانی ابراز خوشحالی کرد و افزود: «من باور نمی کردم که رضا آزاد شود. آزادی اش نشان می دهد که هنوز همبستگی بین المللی کارساز است. ما برای گسترش سندیکالیسم در ایران به افرادی مانند وی چشم امید داریم.»
آلن بارون نماینده Solidaires گفت که همکاری تبعیدیان ایرانی در روند آزادی شهابی اهمیت داشت. وی گفت که به گمانش رضا شهابی را دیگر زندانی نمی کنند چرا که اقدامات بین المللی گسترده ای صورت گرفتند. او اضافه کرد که حمایت از سندیکالیست های ایران ادامه خواهد داشت.
فیروز نجات از CGT گفت از آن جایی که ترکیه ای تبار است بهتر اوضاع سرکوب در ایران را درک می کند چرا که در ترکیه شاهد سه کودتا بوده است. او با این حال افزود که هر کشوری وضعیت خودش را دارد. نمی توان سرکوب گری را در کشورها مقایسه کرد، اما پیروزی ها را می توان سنجید، چرا که برای پیروزی باید اتحاد مخصوصاً در جنبش سندیکایی وجود داشته باشد.
رضا شهابی یادآوری کرد که پس از بازگشایی سندیکای شرکت واحد در سال ١٣٨۴ برخوردهای پلیسی و امنیتی بی وقفه بوده است. او به شش سال محکومیت و نوزده ماه انفرادی اشاره کرد و افزود که بازجویان تمام تلاششان را کردند تا فعالیت هایش را به گروه های خارج کشور یا تروریست ربط دهند. وی افزود که ١٩ ماه انفرادی به گردن و کمرش چنان آسیب زد که سمت چپ بدنش لمس شد. پس از انفرادی، اعتصاب غذا کارش را به بیمارستان کشاند. شهابی گفت که همبستگی کلکتیو سندیکاهای فرانسه موجب شد که پس از سی روز اعتصاب، زندانبانان و مسئولان قضائی تغییر رفتار ١٨٠ درجه ای دهند و حتا با او مذاکره کنند تا به اعتصاب غذا پایان دهد.
رضا شهابی سپس به حضور در ژنو اشاره کرد و فهرستی از نام مسئولان سازمان جهانی کار و دیگر سندیکاها که با آنان دیدار شده، ارائه داد. شهابی افزود که به آنان گفته شد که در ایران کارگران با موانع متعددی برای ایجاد سندیکا مواجه هستند و دولت ایران مقاله نامه های سازمان جهانی کار، از جمله ۸۷ و ٩٨ و شماره ١٠٠ را که برای تساوی حقوق زن و مرد است، رعایت نمی کند. شهابی گفت که البته مقاوله نامه های مهمی دیگری از قبیل ١١١ که در مورد تبعیض در امور اشتغال و فعالیت سندیکایی و ١۵۵ که در رابطه با ایمنی و بهداشت کار است نیز به فراموشی سپرده شده اند. شهابی به عدم توجه به توصیه نامه های سازمان جهانی کار از جمله ١۶۴ و ٢٠٠ و مصوبات اجلاس ١٠٠ و ١٠١ و ١٠٣ اشاره کرد.
شهابی در بخش دیگری از سخنانش به برخوردهای پلیسی و امنیتی، پرونده سازی، اخراج و زندانی کردن اعضاء و فعالین سندیکای شرکت واحد و سندیکای کارگران هفت تپه اشاره نمود. او سرکوب اعضای کانون های صنفی معلمان و معلمان زندانی، زنان معترض و دانشجویان را یادآوری کرد و از مبارزات کارگران هپکو، آذرآب، راه آهن و فولاد اهواز و همچنین اعتصاب رانندگان کامیون سخن گفت.
شهابی در بخش دیگری از سخنانش به عملکرد ضدکارگری شوراهای اسلامی کار و خانه کارگر اشاره کرد که مانع بزرگی برای ایجاد تشکلات کارگری بوده اند و گفت که در این باره با مسئولان سازمان جهانی کار گفت و گو شد.
شهابی بار دیگر از CFDT تشکر کرد که فرصت شرکت در کنگره اخیرش را به وی داد تا هم در مقابل دو هزار نماینده از مشکلات کارگران ایران بگوید و هم در جنب کنگره با تشکلات کارگری آلمان، مصر، تونس و چند کشور دیگر گفت و گو کند.
شهابی اظهار امیدواری کرد که کلکتیو پنج سندیکای فرانسه با دیگر سندیکاها در جهان از مشکلات کارگران ایران بگوید تا یک کلکتیو بین المللی در حمایت از آنان شکل بگیرد. او در پایان افزود زمانی که در زندان بوده، حمایت ها بسیار اهمیت داشتند و امیدوار است که اتحاد و همبستگی جهانی بتواند کارگران را از وضعیت بحرانی کنونی نجات دهد.
داود رضوی سخنانش را با یادآوری این نکته آغاز کرد که سه سال پیش قرار بود به همراه علی نجاتی (سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه) به پاریس بیاید، اما مأموران امنیتی او را از راهروی هواپیما برگرداندند چرا که نمی خواستند صدای کارگران شرکت واحد به گوش مسئولان سازمان جهانی کار برسد. رضوی سپس یادآوری کرد که او و مددی به پنج سال و پنج سال و سه ماه زندان محکوم شده اند و اکنون منتظر رأی دادگاه تجدید نظر هستند.
رضوی افزود که با تلاش کلکتیو پنج سندیکای فرانسه، سندیکای شرکت واحد می تواند مستقیماً با ITF و ITUC تماس بگیرد.
داود رضوی توضیحات دیگری در رابطه با بازگشایی سندیکای کارگران شرکت واحد در سال ١٣٨۴ داد و افزود که این سندیکا تنها تشکلی بوده است که در طی چهل سال گذشته مجمع کارگری برگزار کرده است، در حالی که شوراهای اسلامی کار و خانه کارگر که فاجعه ای برای کارگران هستند حتا یک مجمع هم برپا نکردند.
داود رضوی به دو اعتصاب دی و بهمن ١٣٨۴ در شرکت واحد و اخراج ۴٠٠ نفر پس از آن پرداخت و گفت که طی ١۴ سال گذشته به طور متوسط یک یا دو نفر از کارگران شرکت واحد در زندان بودند و امسال اولین سالی ست که هیچکدامشان زندانی نیستند.
داود رضوی افزود که با تشکیل سندیکای شرکت واحد، صدها دستاورد در پی آمدند که در تصور هم نمی گنجید. داودرضوی گفت که دولت ایران به سازمان جهانی کار گزارش دروغ می دهد و وقتی از سندیکای شرکت واحد استعلام می شود، این دروغ ها برملا می گردند. در آخرین فریب کاری، وزارت کار دو نفر را که از ده سال پیش هیچ گونه ربطی به شرکت واحد نداشتند به عنوان نماینده کارگران به دیدار هیئتی از سازمان جهانی کار که در تهران حضور داشت، فرستاد.
رضوی مهمترین مشکلات کارگران ایران را چنین برشمرد: عدم امنیت شغلی، قراردادهای سفید امضاء، سفته، نبود ایمنی کار و نداشتن حق تشکل و اعتصاب.
داود رضوی در پایان گفت که حکومت تحمل کرد که ما به خارج ایران بیاییم و امیدواریم که برگشتمان را نیز تحمل کنند.
لقمان ویسی گفت که جنبش صنفی معلمان با توجه به یک میلیون نفر معلم و چندین میلیون تن دانش آموز بسیار گسترده است. حاکمیت به همین جهت علیه تشکل معلمان مانند تشکل کارگران مقاومت می کند. جنبش معلمان در زمان پهلوی با ریختن خون ابوالحسن خانغلی شروع شد. معلمان پس از سال ١٣۵٧ سرکوب و در «انقلاب فرهنگی» بسیاری اخراج شدند. از همان دوران معلوم بود که احیای تشکلات صنفی معلمان با زندان و تبعید مواجه خواهد بود. ده ها معلم در سال های اخیر زندانی، اخراج یا تبعید شدند. ویسی به طور مشخص از اسماعیل عبدی و محمد حبیبی که در بندند نام برد. او خبر داد که همین امروز معلم دیگری به نام موسی الرضا جشنی آباد دستگیر شد.
لقمان ویسی پیش از آن که مهم ترین مطالبات جنبش معلمان را برشمرد، تأکید کرد که فقط تشکل مستقل معلمان می تواند از مطالبات دفاع کند. او گفت که حق تحصیل رایگان از ابتدائی تا دانشگاه در قانون اساسی آمده است، اما اکنون نئولیبرالیسم خاورمیانه ای به آن حمله می کند و خصوصی سازی آموزش فزاینده شده به طوری که همین خصوصی سازی به رشد تصاعدی ترک تحصیل و افزایش تعداد کودکان کار فراروییده است.
ویسی همچنین گفت در منطقه ای تدریس می کند که صدها هزار کولبر فعالیت دارند و برخی از بچه ها سر کلاس چرت می زنند چرا که شب کولبری کرده و خسته اند. ویسی سپس افزود که محتوای کتاب های درسی شایسته زمان حال نیست. او افزود که ایران دارای یک زبان و مذهب است در حالی که از بسیاری جهات متکثر است. لقمان ویسی به فرهنگ مردسالاری که در مدرسه آموزش داده می شود اشاره کرد و گفت در چنین صورتی ست که دختران مجبورند بپذیرند که جنس دوم هستند. ویسی به مدارس کپری در بلوچستان، خوزستان و لرستان اشاره کرد و گفت که در نقاط دیگر نیز بسیاری از مدارس در حال خرابی هستند. او سپس درپایان گفت که طبقه کارگر در هر کجای جهان می تواند با ما همراهی کند و این همبستگی ها تأثیرگذار هستند.
در پایان سخنان نمایندگان سندیکاهای فرانسوی و مهمانان ایرانی، زمانی برای پرسش و پاسخ در نظر گرفته شده بود. از آنجایی که در چند روز اخیر، به ویژه در فضای مجازی، جنجالی در رابطه با خروج رضا شهابی، داود رضوی و لقمان ویسی از ایران راه افتاده است، یکی از پرسش ها این بود: چرا حاکمیت به شما اجازه خروج داد؟
رضا شهابی گفت:«رژیم به ما اجازه نداد. ایستادگی شما و اکسیون هایتان و پافشاری کلکتیو برای حضور ما موجب شد ما این جا باشیم.» شهابی همچنین افزود که تحولات اخیر از قبیل خروج آمریکا از برجام و این واقعیت که حاکمیت نیازمند حمایت اروپاست می تواند تأثیرگذار باشد.
داود رضوی گفت: «ما این جا هستیم چرا که ده سال است که این کلکتیو تلاش می کند. تجمعات شما در خارج کشور هم مهم بودند.» رضوی مثالی آورد. او گفت: «وقتی رضا آخرین بار از زندان آزاد شد به او گفتند تو تا دو سال حق هیچ گونه فعالیتی نداری. اگر رضا امشب اینجاست خودش خواست. خود مرا سه سال پیش از هواپیما پیاده کردند و نگذاشتند بیایم.»
لقمان ویسی در پاسخ به همان پرسش گفت: «با حاکمیت هیچ گونه گفت و گویی نکردیم تا دلایلش را برای خروج ما بدهد. جنبش طبقاتی کارگری آن قدر قدرتمند هست و آن قدر انعکاس داشته که هم سرنوشت هایمان را در جاهای دیگر به ما وصل کند و همین به ما اجازه خروج داد.»
شب همبستگی که حدود ساعت نوزده آغاز شده بود در حوالی ساعت بیست و دو در فضایی دوستانه و آکنده از امید پایان یافت.