یکی از تلاش های همه دولت ها داشتن استقلال سیاسی و استقلال صنعتی است. که بی تردید استقلال اقتصادی نشانه ای از رویکرد استقلال سیاسی است. امروز کشور ما به دلیل وابستگی شدید صنعتی به دولت های اروپایی و آمریکایی با هر نوسانی در عرصه سیاسی دچار مخاطرات اقتصادی می شود که نمونه بارزش بالا رفتن دلار و افزایش قیمت کالاها و تورم است. به همین خاطر و به مناسبت ٥٠ سالگی ذوب آهن تاریخچه ای از ساخت این صنعت مادر و اثر گذاری آن را شرح می دهم.
اولین تلاش برای احداث ذوب آهن بر می گردد به حدود سال ١٢٦٤ شمسی که حاج امین الضرب مجوز تاسیس کارخانه ذوب آهن در شهر آمل را برای مدت ٣٠ سال بصورت انحصاری از ناصرالدین شاه گرفت. او برای احداث چنین کارخانه ای به خرید توربین های بخار و کوره های دمشی و سایر تجهیزات از یک شرکت فرانسوی اقدام کرد. اما به دلیل کارشکنی های عوامل انگلیس که به او تهمت ارتباط با بیگانگان زده بودند، اموالش توقیف و به پرداخت ٧٦٥ هزارتومان محکوم گردید.
در سال اسفند ١٣٠٥ در مجلس شورا تصویب شد تا از درآمد قند و شکر بودجه ای ٥/٤ میلیون تومانی برای احداث ذوب آهن فراهم شود. در حقیقت نه از ثروت مردم ایران که به جیب رضاخان می رفت بلکه از جیب مردم . هر چند که رضاخان ترسو تر از این حرف ها بود که بتواند علیرغم دستور ارباب بزرگ انگلیس چنین کاری را بکند.
دومین تلاش در سال ١٣١٦ و با چرخش رضاخان به سوی آلمان ها صورت گرفت. آلمان ها برای اینکه سیطره سیاسی خود را در ایران محکم کنند به ایران پیشنهاد دادند که در شهر کرج ذوب آهنی به ظرفیت ١٠٠ هزار تن فولاد ساخته شود که با دوسال تلاش و ساخت و نصب اسکلت ها پایه ریزی شد که با شروع جنگ دوم جهانی و ورود متفقین به ایران در سال ١٣٢٠ و قدرت گرفتن عوامل فرماسیونری انگلیسی ناتمام رها شد و هرگز پیگیری نشد.
در سال ١٣٣٩ و با آمدن متخصصین فرانسوی به دولت ایران پیشنهاد شد که در فاصله بین شهر کرمان و بافق یک کارخانه ذوب آهن به ظرفیت ٦٠٠ هزار تن تولید فولاد ساخته شود. اما عوامل خودفروخته ایرانی به همراه عوامل انگلیس و آمریکا که از هرگونه استقلال صنعتی و سیاسی وحشت داشتند از این پیشنهاد جلوگیری کردند. کارشناسان شرکت « کایزر » آمریکایی معتقد بودند که « ایجاد ذوب آهن در ایران با صرفه نیست» و وزیر صنایع نیز در سال ١٣٤١ اظهار داشت« ما پول و وسایل لازم برای تاسیس ذوب آهن نداریم» و صد البته که شاه باید از درآمد کشور دست به چنین کاری می زد و این باعث می شد که برای خوشگذارنی هایش پول کمتری بماند. برای قمار بازی ها و عیشی های شاه پول باید همیشه به اندازه کافی در خزانه موجود می بود.
از سال ١٣٤٤ و با گسترش روابط تجاری ایران و همسایه شمالی «اتحادشوروی» متخصصین روسی به ایران پیشنهاد دادند با مهار گازهایی که در مناطق نفتی هر روزه به هدر می رود و لوله کشی آن به شوروی که خود بزرگترین منابع گازی در دنیا را دارد، می توانند از محل درآمد صدور این گازها به اتحاد شوروی، احداث کارخانه ذوب آهن را در محل فعلی که نزدیک به مناطق سنگ آهن است را آغاز کنند.
در ٢٣ اسفند ١٣٥١ با تولید کوره بلند افتتاح رسمی کارخانه شروع شد و آرزوی ایرانیان پس از قریب ٨٧ سال محقق شد و ایران صاحب اولین کارخانه مادر در ایران گردید و توانست از واردات بخشی از اقلام آهنی به کشور جلوگیری کند.
این درحالی بود که کشورهای انگلیس و آمریکا با دادن کارخانه های مونتاژ، استقلال صنعتی ایران را هرچه وابسته تر به خود کرده بودند. و امروز پس از گذشت سالها هنوز ذوب آهن در خاورمیانه بی نظیر است و استقلال صنعتی ایران را تا حدودی تداوم بخشیده در حالی که کارخانه های مونتاژ با سیاست های جهانی و تحریم به زائده ای بی مصرف تبدیل می شوند.
پس از این افتتاح، کارخانه های ماشین سازی تبریز و اراک، تراکتورسازی تبریز نیز به جمع کارخانه های مادر پیوستندکه از سوی کشورهای بلوک شرق ارایه شد.
اما آنچه اتفاق افتاد بنیان گذاری صنایعی بود که نه متکی به کشورهای دیگر بلکه قائم به خود بود. پس از قدرت گرفتن سرمایه تجاری در دولت های بعد از انقلاب، تمام تلاش نفوذی های مافیایی این بود که این کارخانه ها به نابودی کشانده شوند و محصولات این کارخانه ها توسط سرمایه داری دلال تامین شود که موفق هم شدند. در حال حاضر ماشین سازی ها و تراکتورسازی و کارخانه بنز خاور و حتا کارخانه هپکو که ماشین آلات سنگین راهسازی تولید می کرد به فلاکت افتاده اند. در عوض ماشین آلات بی کیفیت چینی جایگزین این کارخانه ها شده و کارگران کارخانه های نامبرده یا در خیابان ها دستفروشی کرده و یا به دلالی افتاده اند.
سرمایه داری تجاری تمام تلاش خود را کرد تا ذوب آهن را نابود کند با گماردن مدیران نالایق، دزدی های کلان، به روز نکردن کارخانه و حتا امروز که ذوب آهن پس از ١٥ سال به سوددهی رسیده است مافیا از خرید ریل ملی خوداری می کند. ریل از هند و کره به کشور وارد می شود اما از خرید ریل ذوب آهن که تحت آخرین استانداردها اماده می شود خبری نیست. با آنکه به راه آهن از سوی دولت گفته شده است که از ذوب آهن ریل بخرد اما مدیرعامل راه آهن فقط قول خرید می دهد و دو سال است که این خرید اعمال نمی شود. چرا؟؟ این خیانت آشکار مافیای تجاری به منافع ملی است.
اما مهمترین موضوع در احداث کارخانه ذوب آهن افزایش کمی طبقه کارگر و همچنین فعالیت کارگران سندیکایی برای بالا بردن کیفیت دستمزد و آگاهی کارگران بود. که در حوادث بعدی تاریخ ایران سرنوشت ساز شدند.
یکی از دستاوردهای کارگران سندیکایی در ذوب آهن موضوع ساخت خانه های سازمانی بود که به کیفیت دستمزد کارگران افزود و باعث شد کارگران هزینه ای بابت اجاره خانه نداشته باشند. تاسیس باشگاه ورزشی ذوب آهن و راه اندازی گروه کوهنوردی کارگری، کلاس های آموزش ضمن خدمت و … از دیگر مسایل رفاهی بود. از باشگاه ذوب آهن قهرمان جهان کشتی آزاد، سبحان روحی بیرون آمد که کارگر کارخانه بود. هر چند که امروز باشگاه آن کارکرد واقعی خود را از دست داده است، اما هنوز بخش ورزشی کارخانه فعال است.
این نوشته را تقدیم به کارگران با غیرت سندیکایی، کارگر سندیکالیست معروفی و جعفری می کنم که خدمات شایسته این فرزندان کار و تلاش همچنان در کارخانه ذوب آهن پا برجاست.
مازیار گیلانی نژاد