حالا تفاوتی میان ظریف به عنوان دیپلماتی کارکشته با دیگران نیست. وزیر خارجه مانده و توئیتهایی به زبان انگلیسی، از یک تحلیلگر مسائل بینالملل پرسیدیم چرا محمد جواد ظریف و وزارت خارجه با سیر نزولی جایگاه خود را در تصمیمسازیها از دست دادهاند؟
آفتاب یزد– گروه سیاسی: امیرکبیر زمان، مصدق زمان و رئیس جمهور ایران در سال 1400، اینها بخشی از القابی است که محمد جواد ظریف در فردای برجام به دست آورد. از ابتدای دهه 80 شمسی زمانی که موضوع برنامه هستهای ایران خبرساز شد، مناقشه میان تهران و واشنگتن بالا و بالاتر رفت.
با تشکیل دولت محافظه کاران به رهبری محمود احمدی نژاد در ماجرای موضوع هستهای بسیار دمیده شد و دستکم سالی چندبار جشن هستهای برگزار شد.
درحالی که سرمست از نفت بالای 100 دلار بودیم تحریمهایی که یکی بعد از دیگری بر ایران اعمال شد را ورق پاره خواندند. با پایین کشیده شدن فتیله نفت شرایط تغییر کرد و احمدی نژاد هم در موضوع هستهای جا خالی داد. حالا هشت سال اصولگرایان تمام شده بود و ایران با زنجیرهای از تحریمها
دست و پنجه نرم میکرد. تا اینجای داستان تکرار مکررات است؛ اینکه محمد جواد ظریف با اختیاراتی که به او داده شد توانست ایران را از فصل هفت منشور سازمان ملل (در این فصل ماده 41 اشاره به تحریمهای بین المللی و ماده 42 اشاره به جنگ
علیه کشوری میکند که امنیت جهانی را به خطر انداخته است.) خارج کند. در روزهایی که خیابانهای ایران فریاد خوشحالی سر میدادند که دولت روحانی ایران را در جهان رفع حصر کرده شاید از چنین توافقی به قدری خوشحالی وجود داشت که سایر چالشها فراموش شده بود. جامعهای که در هشت سال ریاست جمهوری احمدی نژاد رنگ خوشی به خودش ندیده بود این بار میخواست در خیابان فریاد بزند «روحانی متشکریم، ظریف متشکریم». اما گویی ظرافت دیپلماسی ظریف تا همینجای کار کافی بود. شیرفلکه نفت باز شد تا خیال همه از آمدن پول راحت شود اما شاید قرار نبود همه مشکلات حل شود.«برجام پایان ماموریت ظریف» این شاید جملهای باشد که وصف حال وزارت خارجه او بعد از پایان برجام است. اگرچه نیاز به تقویت دیپلماسی امری بدیهی به شمار میآید اما میتوان تاکید دو سال اخیر به موضوع افزایش راندمان اقتصادی وزارت خارجه را نیز ذیل این موضوع دانست که اختیارات ظریف در میدان سیاست کاسته شده است.
بعد از برجام مهمترین رخدادهای سیاسی ایران را باید حضور در خاورمیانه و برنامه موشکی دانست که به عنوان موضوعاتی دفاعی مطرح شد و طبیعتا مجالی هم برای ظریف در این مورد دیده نمیشود.
دست کوتاه وزارت خارجه
در خاورمیانه عربستان با سرعت چشمگیری سیاستهای ضدایرانی خود را افزایش داده است. حمله به سفارت و کنسولگری این کشور بر سر شهادت یک روحانی شیعه به نام شیخ نمر باقر النمر بزرگترین هدیه به ملک سلمان پادشان جدید سعودیها بود تا با تمام توان پترو دلارهای خود را علیه ایران خرج کند. اتفاقی این چنین وزارت خارجه را عملا از مدار دیپلماسی با سعودیها به عنوان یکی از قدرتهای منطقهای خارج کرد. حالا ریاض نیز به بخشی از معادلات نظامی و امنیتی تبدیل شده که ظریف کمتر در ترسیم راههای مواجه با آن نقشی ایفا خواهد کرد. درحالی که برجام بن بست مالی ایران، ممنوعیت فروش نفت و کشتیرانی را لغو کرد اما جریان محافظه کار که برای تخریب این توافق از هیچ تلاشی فروگذار نبود خیلی زود دست به کار شد تا با برخی اقدامات به جهان بگوید «اینجا تهران است، صدای دلواپسان!» برای چنین جریانی دونالد ترامپ همچون غنیمتی میارزید. کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا که بارها برای ایران و برجام خطونشان کشیده بود به شکلی غیرمنتظره انتخابات را در ایالات متحده برد. حامی دولت محمود احمدینژاد
یعنی روزنامه کیهان در نخستین روزهای پیروزی ترامپ نوشت: «چه دستاوردی بالاتر و بزرگتر از آن که ترامپ این سند نه فقط بیخاصیت بلکه حاوی «خسارت محض» را پاره کرده و ملت ایران را از شر آن خلاص کند!»
موجی بلندتر از ظریف
حالا تفاوتی میان ظریف به عنوان دیپلماتی کارکشته با دیگران نیست. وزیر خارجه مانده و توئیتهایی به زبان انگلیسی، از یک تحلیلگر مسائل بینالملل پرسیدیم چرا محمد جواد ظریف و وزارت خارجه با سیر نزولی جایگاه خود را در تصمیمسازیها از دست دادهاند؟
علی بیگدلی پاسخ داد: «موج رخدادهای سیاست خارجی که درحال حاضر کشور با آن دست و پنجه نرم میکند بسیار بزرگ است. هیچکس نمیتواند واکنش نشان دهد و به همین دلیل اظهار نظر و سروصدایی از سوی وزارت خارجه نیست.» این استاد دانشگاه افزود:«در شرایط فعلی تصمیم گیری دشوار شده است، حدود ۵۰ روز پیش وزیر خارجه آلمان در مصاحبه ای با اشپیگل گفت که ایران باید سه شرط اروپا در حوزه خاورمیانه، موشکی و حقوق بشری را بپذیرد تا اتحادیه اروپا در مقابل آمریکا از ایران دفاع و حمایت کند و این درخواست در کنفرانس مونیخ با ظریف مطرح شده است اما آنطور که وزیر خارجه آلمان گفته، ظریف پاسخ داده که در اینباره نمیتواند اظهار نظری بکند و تصمیم درباره آن در تهران گرفته خواهد شد.» بیگدلی ادامه داد: «برجام و اقداماتی که در راستای آن انجام شد بسیار مناسب بود و توانست گشایشهایی در زمینه فروش نفت، بیمهها و کشتیرانی و نقل و انتقال پول ایجاد کند اما سیگنالهایی که بعد از این توافق از سوی برخی در داخل ارسال شد، موجب شد تا ابتر بماند.»
حاشیه نشینی ظریف
نگاهی به آخرین سفرهای وزیر خارجه لیستی از چند کشور آفریقایی و چند کشور در اروپای شرقی را نشان میدهد و همچنین حضور در منطقه خود مختار نخجوان که همین دیروز رخ داد. چنین شرایطی نشان میدهد تصمیمات درباره مسائلی که امروز جمهوری اسلامی ایران با آن مواجه است هرچه باشد در دایره ای اتحاذ خواهد شد که محمدجواد ظریف شاید بخشی از آن باشد. شاید اگر تصمیمات بار دیگر به اجماع برای انتخاب میز مذاکره برسد باردیگر ظریف میداندار شود، فعلا اما او میماند و حاشیهنشینی.