بین سالهای ۸۵ تا ۹۰ ، ۴۱۵ هزار شغل در صنعت از بین رفت و بعد خود به خود با از بین رفتن شغل بیکاری تشدید شد، گفت: از طرف دیگر ما ورود جمعیت جوان به بازار کار را داریم که فشار بر بازار کار بیشتر شده و با افزایش بیکاری انواع و اقسام مشکلات مثل فقر ایجاد می شود؛ پیامدهای اجتماعی هم به وجود می آید که امروز با آنها مواجهیم.
راغفر با بیان اینکه در سال ۸۹ به یک خانوار ۵ نفره ۲۲۵ هزار تومان یارانه می دادیم که برحسب قیمت های ثابت و محاسبه تورم در دی ماه ۱۳۸۶ این ۲۲۵ هزار تومان، ۸۱۲ هزار تومان شده است، گفت: یعنی ۸۱۲ هزار تومان امسال معادل ۲۲۵ هزار تومان سال ۱۳۸۹ است؛ پس می بینید چرا خانوارهای فقیر، فقیرتر شده اند چرا که ظرفیتهای جدیدی برای کسب درآمد نداشتهاند این درحالیست که خیلی از خانوارهای محروم جامعه عمدتا با همان یارانه زندگی میکنند.
یک پژوهشگر و استاد دانشگاه خط فقر مطلق برای یک خانواده چهار نفره شهری در سال ۹۶ را حدود چهار میلیون تومان اعلام کرد و گفت: بر اساس محاسبات صورت گرفته در سالهای اخیر، ۳۳ درصد جمعیت کشور دچار «فقر مطلق» هستند.
حسین راغفر در گفتوگو با ایسنا، افزود: مطالعات نشان میدهد خط فقر مطلق برای مناطق محروم ۵٠ درصد مناطق شهری و حدود دو میلیون تومان است.
وی با بیان اینکه منظور دولت از فقر مطلق برای یک خانواده پنج نفره ٧٠٠ هزار تومان است، افزود: این مبلغ برای یک خانواده پنج نفره حتی تامین کننده غذایشان نیست. درحال حاضر حتی اندازه خانواده در ایران تغییر کرده و کوچک تر شده است و به میانگین چهار نفر رسیده است. خط فقر همچنین بین نقاط مختلف کشور و حتی روستاهای مختلف، متفاوت است.
این استاد دانشگاه با تعریف سبد معیشتی خانوارها، افزود: آنچه ما به عنوان فقر مطلق تعریف میکنیم سبد مشخصی است که باید حداقل کالاهای اساسی را در بر داشته باشند به نحوی که اگر فردی به آنها دسترسی نداشته باشد، سلامت فیزیکی، جسمانی و روحیاش به خطر بیفتد، این کالاها در همه جای دنیا پذیرفته شده و شامل غذا، مسکن، خدمات سلامت، حمل نقل و… هستند.
وی با اشاره به اینکه در اندازه گیری فقر معمولا به مخارج کل خانوار توجه میشود، درآمد اعلامی برای تعیین فقر مطلق را دقیق نداست و اظهار کرد: معمولا در این روش به نحوه توزیع درآمد کمتر توجه می شود. اما نکته اینجاست که برخی این موارد را فقط با نگاه به مخارج کل خانوار در نظر میگیرند و متوجه نمی شوند که افزایش هزینه خانوار چه آسیب هایی به آنها زده است.
این پژوهشگر و اقتصاد دان در ادامه تصریح کرد: در این حالت شاید مخارج خانوار افزایش پیدا کرده باشد اما آنها فقیرتر شده باشد. اگر فقط هزینه های درمانی یک نفر بالا برود و آن را به کل مخارجش تقسیم کنیم شاید مخارجش بالاتر رفته باشد اما ممکن است این فرد، این مبلغ را با فروش فرش زیرپایش تامین کرده و دچار هزینههای کمرشکن درمان شده باشد.
سقوط ۷ درصد خانوارهای ایرانی به زیرخط فقر در سال ۹۱ بخاطر هزینههای درمان
راغفر در ادامه اظهار کرد: در سال ۹۱ وقتی هزینههای درمان خانوارها را محاسبه کردیم، دیدیم با محاسبه مخارج درمانی پرهزینه، ۷ درصد به خانوارهای فقیر اضافه شده است و آنها به زیر خط فقر سقوط کردهاند. این افراد چون مخارج بالایی داشتند، فقیر نبودند اما با مخارج درمانی آنها ۷ درصد به فقرا افزوده شده بود.
این استاد دانشگاه نقش بیمه سلامت در کاهش فقر اقتصادی را موثر دانست و گفت: این طرح متعلق به سالهای اخیر است و در عین حال همه چیز مانند خدمات دارویی را هنوز پوشش نمیدهد اما تاثیر گذار بوده است. اما باید پرسید چه کسانی در این طرح برنده شدند؟ همزمان با اجرای این طرح ۲۰ درصد جمعیت با درآمد پایین و ۲۰ درصد افراد با درآمد بالای جمعیت وضعشان بهتر شده است و در عین حال دو گروه وسط وضعشان بدتر شده، چرا که هیچ ضابطهای برای شناسایی کسانیکه قرار است از این خدمات استفاده کنند وجود ندارد و برای مردم تقاضای القایی به وجود آمده است.
راغفر با بیان اینکه فقر آموزشی نشان می دهد که نابرابری آموزشی افزایش یافته است، ادامه داد: مطالعات ما نشان میدهد که درآمد ۶ درصد از جمعیت کشور هزینه غذایشان را تامین نمیکند. اسم این مرحله خط گرسنگی است و به آن معناست که درآمد یک خانوار حتی نمی تواند هزینه حتی غذایش را تامین کند. ما میدانیم که خانوارها فقط با هزینه غذا خوردن رو به رو نیستند؛ بلکه هزینه های دیگر هم مانند هزینه حمل و نقل، پوشاک، مسکن و … را هم دارند.
این اقتصاددان در ادامه اظهار کرد: خانواری که کل مخارجش کمتر از سبد حداقل غذا است حتما با گرسنگی و با مشکلات آموزشی و دسترسی به خدمات سلامت روبهرو است. هرچند نهادهای دولتی این رقم را دو یا ۳ درصد (جامعه) اعلام می کنند اما تا جاییکه من به یاد می آورم وزارت بهداشت این رقم را ۱۰ درصد اعلام میکرد؛ این میزان به جز گروهی است که با مشکل سوء تغذیه رو به رو هستند.
فقر مطلق در ۳۳ درصد جمعیت کشور
وی با بیان اینکه بخش قابل توجهی از مشکل سوء تغذیه به خاطر فقر نیست بلکه به خاطر تغذیه نامناسب ایجاد می شود، تصریح کرد: برای مثال این افراد به جای مصرف مواد ریزمغذی کافی، تنقلات مصرف می کنند. روش های مختلفی برای محاسبه فقر وجود دارد زیرا در محاسبه فقر برخی شاخص ها میتواند روی تعداد کسانیکه زیر خط فقر هستند تاثیر گذار باشد اما پایین ترین چیزی که در سالهای اخیر محاسبه کرده ایم ۳۳ درصد جمعیت کشور دچار فقر مطلق هستند و ۶ درصد نیز دچار گرسنگی هستند که این تعداد نزدیک به ۵ میلیون نفر است.
راغفر با اشاره به اینکه تعیین شاخص میزان سبد غذایی برعهده انستیتو تغذیه است، توضیح داد: برای مثال هر فرد باید ۲۰۸۰ کیلو کالری در روز دریافت کند، اما این میزان فقط با خوردن نان تامین نمی شود بلکه ریز مغذی هایی هم دارد. این مبنایی است که ببینیم چه درصدی از کل مخارج خانوارها غذا بوده است؟. برای مثال اگر یک سوم آن غذا بوده، دو سوم دیگر آن سایر مخارج خانوار است. پس اگر سبد پایه غذا را تعیین کنیم از روی آن می توانیم حداقل درآمدها را برای سایر مخارج نیز تعیین کنیم.
این پژوهشگر با بیان اینکه اگر بگوییم ۳میلیون و ۲۰۰ هزار تومان خط فقر است، اطلاعاتی ناقص را ارائه کرده ایم، گفت: باید بگوییم این مبلغ برای کجا و برای چه نوع خانواری است؟. چراکه خانوارهای روستایی با خانوارهای شهری و خانوارهای شهرهای کوچک با خانوارهای شهرهای بزرگ در هزینه ها و ترکیب سبد مصرفیشان متفاوت هستند. بنابراین تورمی که حاصل میشود به گروه های مختلف خانوارها و به میزان متفاوتی آسیب میزند؛ اتفاقا گروه های پایین درآمدی نرخ تورم بالاتری از گروه های میانگین جامعه دارند.
راغفر در ادامه اظهار کرد: اگر بخواهیم درست برنامه ریزی کنیم باید بدانیم هرموقع تورم ایجاد می شود فاصله طبقاتی گروههای پایین و بالا بیشتر می شود، چراکه آنها قادر نیستند درآمدشان را به همان نسبت بهبود بدهند به همین دلیل همواره فاصله شان بیشتر شده و دچار مشکلات عدیدهای می شوند.
یارانه کمکی به کاهش فقر نکرد، تورم را افزایش داد
این استاد دانشگاه و پژوهشگر با اشاره به نقش یارانهها در کاهش میزان فقر نیز توضیح داد: وقتی در دی ماه ۸۹ پرداخت یارانه شروع شد، به جز یکسال اخیر، سالیانه ۴۲هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان یارانه در کشور به همه مردم پرداخت شده است. به چند دلیل پرداخت یارانه به کاهش فقر کمک نکرده است: اول آنکه این حجم بزرگ نقدینگی که وارد کشور می شود خودش تورم زاست و در تورم گروههای پایین بیشتر آسیب میبینند؛ دوم آنکه شیوه درست برخورد و کاهش فقر، اشتغال زایی برای خانوارهاست.
به گفته راغفر افزایش تورم باعث می شود که بهانهای برای گروه های قدرت و ثروت در جامعه فراهم شود تا نرخ ارز را در کشور افرایش دهند، همین امر سبب میشود که تولید در کشور آسیب ببیند چرا که تولید کننده بخش قابل توجهی از نهاده هاست که قادر نیستند با رقبای خارجی مثل ترک و چین رقابت کنند به همین دلیل در دولت های نهم و دهم ۱۴ هزار واحد تولیدی از صحنه فعالیت اقتصادی خارج شدند.
این اقتصاد دان با بیان اینکه بین سالهای ۸۵ تا ۹۰ ، ۴۱۵ هزار شغل در صنعت از بین رفت و بعد خود به خود با از بین رفتن شغل بیکاری تشدید شد، گفت: از طرف دیگر ما ورود جمعیت جوان به بازار کار را داریم که فشار بر بازار کار بیشتر شده و با افزایش بیکاری انواع و اقسام مشکلات مثل فقر ایجاد می شود؛ پیامدهای اجتماعی هم به وجود می آید که امروز با آنها مواجهیم.
راغفر با بیان اینکه در سال ۸۹ به یک خانوار ۵ نفره ۲۲۵ هزار تومان یارانه می دادیم که برحسب قیمت های ثابت و محاسبه تورم در دی ماه ۱۳۸۶ این ۲۲۵ هزار تومان، ۸۱۲ هزار تومان شده است، گفت: یعنی ۸۱۲ هزار تومان امسال معادل ۲۲۵ هزار تومان سال ۱۳۸۹ است؛ پس می بینید چرا خانوارهای فقیر، فقیرتر شده اند چرا که ظرفیتهای جدیدی برای کسب درآمد نداشتهاند این درحالیست که خیلی از خانوارهای محروم جامعه عمدتا با همان یارانه زندگی میکنند.