روحانی هیچ اشارهای به این نکرد که ـ صرفنظر از سازمان اطلاعات سپاه و دادستانی ـ وزارت اطلاعات وی بهمثابهی یکی از بازوهای سرکوب و تهدید و ارعاب کنشگران جامعه مدنی ایفای نقش میکند. او همچنین به دستور زیرمجموعه مطبوعاتی دولت خود برای سانسور نامه مهدی کروبی در رسانهها، اشارهای نداشت.
روحانی نگفت که وزارت کشور او چگونه از حق جمعیتهای سیاسی و صنفی برای طرح عقاید متفاوت و بیان اعتراض و انتقاد حراست میکند؛ یا وزارت کار وی چگونه با اعتراضهای صنفی کارگران یا فعالان کارگری مواجه میشود.
یک نشست خبری شبهتبلیغاتی دیگر برای روحانی؛ جلسهای که باز هم صرف تلاش روحانی برای آرامشبخشی به جامعهای شد که نارضایتیها و اعتراضها در آن فزاینده بهنظر میرسد. آرامشبخشی بینتیجه متکی بر تبلیغ برنامههای دولت و تجلیل محض از کارنامهی آن، و نادیدهگرفتن موانع و مشکلات جدی در حکومت، جامعه و مناسبات جهانی.
با وجود این، نمیتوان از کنار برخی موارد در جلسه مزبور بیاعتنا گذشت؛ بعضی از آنها در ادامه آمده است.
۱. هیچکدام از روزنامهنگاران و خبرنگارانی که پشت تریبون قرار گرفتند اشارهای به وجوه سیاسی اعتراضهای دیماه گذشته و خواستههای بنیادین معترضان نداشتند.
مستقل از آنچه به مسئولیت اهالی رسانه و عدمایفای تکلیف حرفهای ایشان مربوط است، گروه ادارهکننده جلسه )زیرمجموعه دولت) به هیچکدام از خبرنگاران مهمترین روزنامههای اصلاحطلب (مانند اعتماد، شرق، شهروند و قانون) امکان طرح پرسش نداد.
قابلتأمل آنکه حتی از رسانههای اصلی مخالف دولت (مانند تسنیم و فارس و کیهان و وطنامروز) نیز خبرنگاری از فرصت طرح سؤال و نقد برخوردار نشد.
درچنین وضعی، و بهگونهای قابلحدس، نشست مطبوعاتی بیش از پیش مضمونی رسمی و بوروکراتیک و تبلیغاتی یافت.
۲. روحانی در مهمترین بخش سخنان خود (در آغاز جلسه و مقدمه برنامه) از ضرورت شنیدن صدای جوانان گفت و اینکه «۷۰ درصد جمعیت کشور جوانان هستند. آنان ـ که اکثریت جامعه هستند ـ هم شنیدن صدایشان و هم اثرگذاری فکر و ارادهشان را در حاکمیت و مدیریت کشور میخواهند.» رئیسجمهور همچنین در اشارهای ظریف و قابلتأمل گفت: «شیوهها هم در سبک زندگی مردم و هم اداره کشور باید رو به تکامل باشد.»
روحانی بعدتر حتی به طعن و کنایه از این استقبال کرد که «همه [محتمل حتی جنتی و علمالهدی و رئیسی و رهبر جمهوری اسلامی] میگویند باید صدای مردم را شنید».
او اما در مقام رئیس قوه مجریه از برنامههای دولت، و فراتر، اقدامهای عملی و عینی برای پاسداشت آزادی بیان و عقیده و حق اعتراض مردم چیزی نگفت.
روحانی هیچ اشارهای به این نکرد که ـ صرفنظر از سازمان اطلاعات سپاه و دادستانی ـ وزارت اطلاعات وی بهمثابهی یکی از بازوهای سرکوب و تهدید و ارعاب کنشگران جامعه مدنی ایفای نقش میکند. او همچنین به دستور زیرمجموعه مطبوعاتی دولت خود برای سانسور نامه مهدی کروبی در رسانهها، اشارهای نداشت.
روحانی نگفت که وزارت کشور او چگونه از حق جمعیتهای سیاسی و صنفی برای طرح عقاید متفاوت و بیان اعتراض و انتقاد حراست میکند؛ یا وزارت کار وی چگونه با اعتراضهای صنفی کارگران یا فعالان کارگری مواجه میشود.
به بیان دیگر، تمام سخنان مثبت و مهم روحانی، تنها اظهارنظر جذاب دیگری بود درکنار دیدگاههای مشابه توسط بازیگران اصلی حکومت، یا اظهارنظرهای تبلیغاتی و وعدههای خود وی در مقطع انتخابات.
روحانی همچنین درباره چگونگی عملیاتیشدن نظر خود درباره پاسداری از «سبک زندگی» یا حقوق مدنی شهروندان در اعتراض به حجاب اجباری یا پیگیریهای پیشین، توضیحی ارائه نکرد، و حتی به موانع موجود نپرداخت.
۳. روحانی کوشید آشفتهبازار ارز و کاهش بیسابقه ارزش ریال در برابر دلار و یورو و ارزهای خارجی را ناشی از دلایل روانی و تبلیغاتی ـ و نه تجاری و اقتصادی ـ ارزیابی کند.
او هرچند به چالش ادامهیافته در مناسبات تهران ـ واشنگتن اشاره کرد اما به عوارض آن بر ثبات اقتصاد ایران و بازار ارز نپرداخت.
رئیسجمهور به شهروندان توصیه کرد به توصیههای همکاران اقتصادی دولت توجه و اعتماد کنند؛ او اما در بخشی دیگر از سخنانش و همزمان با نقد گفتار و رفتار سیاسی ترامپ، تصریح کرد که «هیچکس، نه ما نه دوستان اروپایی، نمیدانند آمریکا چه میخواهد بکند. نه تنها درباره برجام بلکه توافقهای اقتصادی و توافقهای دیگر نیز همینطور است و کسی نمیداند آمریکا پای توافق خود میایستد یا نه.»
به بیانی، روحانی خود با این سخن به بیاعتمادی و عدمثبات در بازار ارز و فضای اقتصاد دامن زد.
در وضعی که اکثر سرمایهگذاران نسبت به طراحی فعالیت اقتصادی میانمدت و درازمدت بهقدر لازم دچار ناامنی و نگرانی هستند، حالا رئیس قوه مجریه نیز تاکید میکند که برآوردی از رفتار سیاسی کاخ سفید ندارد. ارزیابی مهمی که به نظر میرسد برای حدود سه ماه دیگر ـ تا ارزیابی و فرمان بعدی رئیسجمهور ایالات متحده درباره برجام و تحریمها ـ مساوی با تعلیق و بیثباتی و تشویش در بازار ارز و نیز اقتصاد کشور خواهد بود.
۴. روحانی در سخنان جدید خود ـ همچون چند ماه اخیر (پس از پیروزی وی در انتخابات ریاستجمهوری) ـ از کنار توسعه سیاسی و مقولهها و مفاهیم مرتبط با آن گذشت. او تصریح کرد که دو برنامه اساسی دارد: اشتغال و مبارزه با فقر مطلق.
رئیسجمهور از کنار انتظارهای سیاسی و مدنی و فرهنگی و حتی بینالمللی بخش مهمی از رأیدهندگان خود گذشت؛ او یا سکوت کرد و یا شاهدی از برنامهی در دست انجام یا اقدام ایجابی ارائه نکرد.
این همزمان شده با بیتوجهی تعمدی و عدماشاره آگاهانهی وی به اعتراضهای اخیر علیه حجاب اجباری، عدم ورود جدی به موضوع راهپیمایی دیماه گذشته، بیاعتنایی به تحصنها و اعتراضهای کارگری، و همچنین بیتوجهی به تداوم تهدید و خشونت علیه فعالان سیاسی و دانشجویی و مدنی، و نیز رخداد تأملبرانگیز اخیر علیه قطب دراویش گنابادی (دکتر نورعلی تابنده).
این همه، وقتی درکنار وضع اسفبار بخش مهمی از زلزلهزدگان قرار بگیرد و انتقادهای آنها از کیفیت امدادرسانی* به نارضایتی از مضمون و خروجی نشست خبری رئیسجمهور میافزاید.
نشست خبری روحانی نتوانست گامی در راه کاهش شکاف ملت ـ حکومت بردارد و به افزایش اعتماد عمومی ـ دستکم نسبت به دولت اعتدالگرا ـ یاری رساند.
این ارزیابی وقتی مهمتر میشود که از یاد نبریم در گزارش اخیر وزارت کشور درباره راهپیماییهای اعتراضی دیماه، به « کاهش اعتماد عمومی بهدلایل گوناگون (ازجمله ضعف کارآمدی سازمانها و نهادها در پاسخگویی به شرایط کنونی جامعه و نارضایتی ناشی از برخی ضعفها)» اشاره شده بود.
روحانی که بر شنیدهشدن صدای اعتراضها ـ در حوزههای گوناگون ـ تاکید دارد، باید بداند که صِرف گفتاردرمانی او نمیتواند کاهش اعتماد عمومی را بهبود بخشد. ناراضیان و معترضان نیازمند مشاهده گامهای عملی اصلاح و تغییر هستند.
آیا روحانی برای تغییر رویکردهای مسلط در حکومت، از انگیزه و توان لازم برای توجیه هسته اصلی قدرت برخوردار است؟ شواهد متاسفانه چنین چیزی را نشان نمیدهد.
*پینوشت:
بخشهایی از گزارش تلخ و اخیر «ایلنا» از منطقه زلزلهزده:
فضا دستکمی از روزهای اول پس از وقوع زمین لرزه ندارد. همهچیز مثل روزهای اول است؛ مردم با کنسرو روز را به شب میرسانند، کودکان دچار سوتغذیه شدهاند، وضعیت بهداشتی بحرانی شده است… یک حمام برای ۱۰ خانوار اگر هم شانس بیاورند، ۵ خانوار از یک سرویس بهداشتی استفاده میکنند.
از بیمارستان صحرایی خبری نیست، نوزادان در صف ویزیت اندک متخصصان اطفال حاضر در مناطق هستند؛ تازه اگر شانس بیاورند و در سرپلذهاب باشند، وضعیت روستاها که بماند؛ منهای رفت و آمد مردم در روزهای اول و بارقههای امیدی که در دل مردم در همان روزها ایجاد شد؛ شباهتی به منطقهای ندارد که به سمت ساختوساز برود. بیشتر ویرانی است و ناامیدی عمیقی که در عمق رفتار مردم مشاهده میشود؛ حتی از شوک و آرامش روزهای اول هم خبری نیست؛ آنها با واقعیت مواجه شده و عصبانی هستند…
همهچیز درهم ریخته و پیچیده است؛ آوار زلزله از تیر آهن، گچ و آجر تغییر ماهیت داده و جای خود را به مشکلات عفونی زنان، سرماخوردگیهای سخت، مشکلات عدیده زنان باردار، بیماریهای مشترک بین دانشآموزان و سرمای خشک زیر صفر درجه داده است؛ درحالیکه همچنان مشکل کانکس در مناطق زلزلهزده وجود دارد و به راحتی میتوان این را گفت که هنوز حدود نیمی از مردم کانکس برای زندگی ندارند…
همهچیز درست مثل ساعتهای اولیه زلزله است؛ فقط صدای هلیکوپترهای امداد جایش را به وزش بادهایی نسبتا شدید و خاکهای شناور داده است… برای ساختن و برای مردم مناطق زلزلهزده روی خطی وجود ندارد، از زیر خط باید شروع کنند. دستاندازهای اداری نیز تمامی ندارد و امروز بدتر از دیروز مجبورند همهچیز را رها کرده و ساعتها در صفهای اداری ساختوساز انتظار بکشند تا شاید کسی بگوید نوبت شماست. از باران خبری نیست، با بی آبی و خشکی امسال محصول کشاورزی هم در کار نیست…