نوشته: ب. دیدار
در طول چند هفته گذشته و بهخصوص همراه با طی شدن مرحلههای پایانیِ تصویب برجام در مجلس، رویکردهای هشداردهندهای را شاهدیم که بازتابشان در سخنرانیهای اخیر علی خامنهای کاملاً مشهود است. بررسی سخنان اخیر علی خامنهای، ولیفقیه رژیم، ازآنروی بااهمیت است که در گذشته نیز، پس از حلوفصل مسائلی که با حیات رژیم ولایتفقیه درهمتنیده بود، شاهد اجرای سیاستهای جنایت باری بودیم که نمونهٔ فاجعهبار آن کشتارِ زندان سیاسی در تابستان ۶۷ بود. بااینکه وضعیت سیاسی- اجتماعی به رژیم امکان تکرار فاجعهٔ عظیمی همچون کشتارِ تابستان ۶۷ را نمیدهد، اما متأسفانه باید اذعان کرد که توازن نیروها در موقعیت فعلی هنوز این امکان را به رژیم میدهد که سیاستهایی سرکوبگرانه را با شکل و شمایلی متفاوت همچنان درپیش گیرد.
علی خامنهای، در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی دریایی سپاه، در سخنانی که تیتر آن را خبرگزاریهای داخلی طوری عنوان کردند که بدان رنگ ضدآمریکایی میزد، ازجمله گفت:«ایران هیچ مخالفتی با اصل مذاکره با کشورها، اعم از اروپایی و غیراروپایی ندارد. اما در مورد آمریکا موضوع متفاوت است زیرا آنها تعریفی که از مذاکره با جمهوریاسلامی ایران کردهاند، بهمعنای نفوذ و باز کردن راه برای تحمیل است» [خبرگزاری مهر، ۱۵ مهرماه]. جالب اینکه وی در قسمتی دیگر از سخنانش گفت:«مذاکره با آمریکا ممنوع است، زیرا این مذاکره نهتنها هیچ نفعی ندارد، بلکه ضررهای بیشماری نیز دارد.» دربارهٔ این قسمت از یاوهگوییهای علی خامنهای، باید گفت که در طول دو سال گذشته برای نخستین بار و با تأییدِ خود وی، مقامهای رسمی جمهوریاسلامی- و در رأس آنان محمدجواد ظریف- دیدارها و مذاکرات متعددی با مقامهای آمریکایی و ازجمله جان کری، وزیر امورخارجه آمریکا، داشتهاند. این مذاکرات مستقیم و رودررو، زیر هر عنوانی که صورت گرفته باشند، این ادعای پوچ علی خامنهای را رد میکند. حتی حسن روحانی، در جریان سفرش به نیویورک در سال گذشته، مکالمهیی تلفنی با باراک اوباما داشت که درنهایت با واکنشِ نهادهای قدرتمند حاکمیت ازجمله ولیفقیه مواجه نشد.
رسانه های عمومی کشور چند ماه پیش سخنان خامنهای در رابطه با مذاکره با آمریکا را نقل کردند، که در آن وی گفت:«یک نفر از محترمین منطقه بهعنوان واسطه به دیدار ما آمد و بهصراحت گفت رئیسجمهور آمریکا از او خواهش کرده که به تهران بیاید و درخواست آمریکاییها برای مذاکره را مطرح کند. آمریکاییها به این واسطه گفته بودند میخواهیم ضمن شناخت ایران بهعنوان قدرت هستهای، مسئلهٔ هستهای را حلوفصل کنیم و تحریمها را تا شش ماه برداریم. البته ما به آن واسطه گفتیم به آمریکاییها و حرفهایشان اطمینانی نداریم، اما با اصرار آن واسطه، قبول کردیم که این مسئله را یک بار دیگر امتحان کنیم و مذاکرات شروع شد.» چند ماهی پسازاین اعترافات، علی خامنهای بار دیگر با ریاکاری و بهمنظور حفظ رژیم سرکوبگرش، سخنانی متضاد با سخنان پیشین خود که در بالا آورده شد، بیان کرد. اگر علی خامنهای واقعاً به این سخنان خود اعتقاد دارد، این سؤال پیش میآید که، قبول مذاکره با آمریکا چرا آغاز شد و به سرانجام رسید؟ علی خامنهای در حالی دربارهٔ نفوذ آمریکا از طریق انجام مذاکره هشدار میدهد که خود او از چند سال پیش دستور آغاز و ادامهٔ آن را صادر کرده بود، و این واقعیتی است که به آن اعتراف کرده است و شواهد کافی هم در این باره وجود دارد. همین هفته گذشته- هنگام بررسی توافق برجام در مجلس و در روندی که تنشهای جناحی در مجلس داشت از کنترل خارج میشد- بهدستور خامنهای در مدت زمانی ۱۵ دقیقهای [روزنامهٔ کیهان، ۲۲ مهرماه]، برجام بهتصویب نمایندگان رسید، تا نشان داده شود که بحثهای انجامگرفته تا آنجایی قابلقبول است که در حد یک خیمهشببازی متوقف شود، و همچنین هشداری بود به افراد، که خارج از چارچوبهای تعیینشده حق اظهارنظر ندارند. حوادث هفته گذشته را از هر منظر که بخواهیم بررسی کنیم، به اثبات این ادعا میانجامد که، عزم رژیم ولایتفقیه برای تعامل با آمریکا بازگشتناپذیر است. با این تفاسیر، پس باید به این نتیجه رسید که سخنان پوچ و توخالی علی خامنهای در ممنوعیتِ مذاکره با آمریکا هدفهای مشخص دیگری را دنبال میکند. برای موشکافی در این نکته، استناد به سخنان بعدی او، به بحث کمک میکند. خامنهای در دیدار با مسئولان صداوسیما، در اشاره به جنگ نرم، اظهار داشت: «در مورد برنامهریزی که در جنگ نرم برای مسئولان وجود دارد با آنان صحبت کرده و خواهم کرد اما مخاطبان اصلی جنگ نرم، مردم بهویژه نخبگان، دانشگاهیان، دانشجویان، جوانان و عناصر فعال هستند. … آنها میخواهند به جوان امروزی القا کنند که وضع کنونی کشور مایهٔ شرمندگی است و رسیدن به پیشرفت در آینده نیز غیرممکن است تا نشاط و تحرک و علمآموزی و امید به آینده را از نسل جوان بگیرند» [خبرگزاری مهر، ۲۰ مهرماه].
علی خامنهای در این سخنرانی، گوشههایی از نگرانی و دغدغههای حکومت را آشکار میسازد. البته در جریان همین سخنان چندین بار به این نگرانیها در حکم اهدافِ «آمریکا، صهیونیزم و شبکهٔ قدرت جهانی» اشاره کرد. سخنان اینچنینی با محتواهایی مشابه نخستین بار نیست که از زبان مسئولان ردهبالای حکومتی شنیده میشوند. بیش از سه دهه است که چنین رویکردهایی را شاهد بودهایم. تکرار و تأکید بر چنین نگرانیها عمدتاً در مقطعهای زمانیای بیشتر شنیده میشوند که رژیم وارد بحرانهای متفاوتی گردیده- و با آگاهی از وضعیت موجود، که نارضایتیِ گسترده از نمودهای مشخص آن است- درصدد برمیآید تا حرکتها و روندهای ضد حکومتی را در بستری از سرکوب و تشدید فضای ترس، کنترل کند. رژیم ولایتفقیه کارِ چنین کنترلی را بارها و بارها در قالب بیانهای ضدآمریکایی، ضد صهیونیستی، و مقابله با بهاصطلاح استکبار جهانی، پیش برده است. بهرغم تمامی این یاوهسراییها، آن چیزی که پشت پرده و در عمل جریان داشته است، مذاکرات آشکار و نهان و بدهوبستانهای معنادار با همین قدرتها بوده است. سخنان خامنهای در دیدار با دانشجویان نیز دربر دارندهٔ همین نکتهها بود. او بازهم جوانان را مخاطب قرار داد و گفت:«آینده کشور به برکت اهداف، شعارها و حرکت انقلابی جامعه و حضور انبوه نخبگان جوان و حرکت عظیم و پرشتاب علمی و فناوری که آغازشده است، آیندهای روشن و همراه با پیشرفت و اقتدار و نفوذ روزافزون معنوی در منطقه و جهان خواهد بود و کسانی که در این شرایط بهدنبال دلسرد کردن نسل جوان از حال و آینده هستند، مرتکب خیانت به کشور و ناموس ملی میشوند» [فارس، ۲۲ مهرماه].
خامنهای در جایی دیگر و با چند توصیه به جوانان ادامه داد:«نقش اساتید در هستههای علمی دانشگاهها بسیار مهم است و باید از اساتیدی استفاده شود که معتقد به آبادی و آینده ایران و دلسوز کشور و پایبند به ارزشها و انقلاب باشند.» خامنهای نخستین بار نیست که هراس رژیم از نقش جوانان در برپایی تحولهای بنیادین را به زبان میآورد. او مدتی پیش در سخنانی از گرایش جوانان به رادیکالیسم و مارکسیسم ابراز نارضایتی کرده بود. نشانههای این نگرانی آنجا که به نقش اساتیدِ «پایبند به ارزشها و انقلاب» اشاره میکند، کاملاً مشخص است. رژیم ولایتفقیه در طول زمان موجودیتش با اجرای پروژههای گوناگون ازجمله انقلاب فرهنگی، حادثه ۱۸ تیر، و زندان و سرکوب دانشجویان و محفلهایشان فشار بیسابقهای بر آنان وارد آورده است، اما همچنان از خروش میلیونی این نسل پویا، آگاه و سرزنده نگران است. خامنهای در حالی از پیشرفتهای علمی، فناوری و آموزشی در میهن سخن بر زبان میآورد که به استناد گزارشات بسیار، میلیونها کودک ایرانی از تحصیل محرومند و یا در نیمهراه مجبور به ترک تحصیل میشوند. پدیده اعتیاد در بین جوانان و دانشجویان بیداد میکند. عدهٔ زیادی از استادان و دانشجویان آگاه اخراج و یا دستگیر شدهاند. بهدستور ولیفقیه بسیاری از درسهای علمی حذف و مطالبی که با موجودیت رژیم ضد علمی تضاد نداشته باشند جایگزین آنها میشوند. در سه سخنرانی اخیر خامنهای آن چیزی که کاملاً مشهود است، ابراز نگرانی از حرکتهای اجتماعی در فرآیندهای پیشِرو است. به این دلیل با تمهیدهایی و بهبهانهٔ نفوذ عوامل بیگانه از هماکنون اقدامهایی در این زمینه پیشبینی شده است. روزنامه کیهان، ۲۵ مهرماه، در اشاره بههمین سخنان، تلاشِ “دشمن” در دوران جدید را ایجادِ “نامیدی، پشیمانی و تسلیم” ارزیابی میکند و مینویسد:«دشمن سعی دارد از پذیرش توافق هستهای توسط جمهوریاسلامی ابزاری برای ناامیدی نسبت به آینده انقلاب بسازد. جامعه هدف این ابزار مخرب، کلیت جامعه و بخصوص نیروهای انقلابی است.» جنتی، دبیر شورای نگهبان»، نیز در نماز جمعه تهران، به این نگرانیها اشاره کرد. او در قسمتی از سخنان خود گفت:«اگر در برابر زیادهخواهی طرف مقابل ایستادگی نکنیم فردا میگویند باید اسرائیل را بهرسمیت بشناسید یا اینکه حقوق زن و مرد مساوی است یا قصاص را بردارید و ارتباط با حزبالله و سوریه و عراق را قطع کنید.» نیاز به توضیح نیست که کشورهای غربی در روابطشان با دیگر کشورها تنها منافع کوتاه و بلند مدت خود را مدنظر قرار میدهند و نسبت به مسائل حقوق بشری کمتر توجه دارند. در دوران رفسنجانی که سرکوبهای وحشیانه رژیم در داخل و خارج از کشور به مرحله اجرا درمیآمد، همین کشورها با بهانه گفتوگوی انتقادی چشمان خود را بر تمامی این جنایتها میبستند. چنین رویکردهایی از اصلهای ثابت در سیاستخارجی این کشورها است. بنابراین، باید دوباره به این نتیجه رسید که جنجال و هیاهوی تبلیغاتی سران رژیم، فعالان مدنی و مترقی جامعه را نشانه رفته است و باید این انتظار را داشت که نهتنها گشایش سیاسی و فرهنگیای در جامعه ما عملی نشود، بلکه روندهای سرکوب با اسم رمز مبارزه با آمریکا گریبان نیروهای مترقی را بیشازپیش بگیرد. واقعیت این است که حلوفصل برنامهٔ اتمی، چه از نظر اقتصادی و چه از نظر سیاسی، دستاورد محسوسی برای میلیونها مردم محروم میهن در پی نخواهد داشت. فشارهای اقتصادی از مدتها پیش از اعمال تحریمها زندگی مردم میهن ما را به تباهی کشانده بود. با توجه به ادامه همان سیاستها از سوی دولت روحانی، انتظارِ بهبود در وضعیت مردم انتظاری عبث است. اما در عرصه سیاسی، با اینکه ماهیت رژیم چنان است که فرایندهایی در جهت گشایش فضا را اجازه نمیدهد،بااینحال، بودند و هستند نیروهایی که اساس تحلیلشان از دوران پسا توافق بر توهمِ گشایش سیاسی از سوی رژیم مبتنی بود و در آن نقشی پررنگ داشت. برخی نیز سخنان اخیر خامنهای را اظهارات ضدآمریکاییِ صرف تصور و برداشت میکنند و موضعگیریهای او را بر این اساس تحلیل میکنند. سخنان خامنهای و دیگر سران رژیم و همچنین ارگانهای تبلیغاتی وابسته به آنها، آغاز برنامهریزیای در جهت مقابله با هر حرکت و جنبش مترقیای است. هشیاری و آگاهی، و آمادگی جنبش مردمی در دوران پس از توافق اتمی [برجام] ضروری است.