سود معاملات ارزی و نوسان گیری در بازار ارز توسط سوداگران، بیش از سود بانکی برای آنها سود رسانده است. و جالب تر این که سود سودا گران صادراتی از سود معامله گران عادی بازار ارز هم بیشتر بوده است.
عصر اقتصاد: چند روزی است که دیگر از جوسازی برای واقعی کردن دلار( بخوانید گران کردن دلار) خبری نیست! گویا سنگ علم اقتصاد به سینه زدن ، ترسیم و تحلیل چالشهای اقتصادی کشور و ملامت مسئولین اقتصادی کشور به خاطر بی توجهی به واقعیتهای جهانی، دیگر حلاوت و حرارت قبلی خود را ندارد.
چرا دیگر قناریها نمی خوانند؟
چرا دیگر آقای دستیار اقتصادی به دنبال ایجاد تقاضا برای تولیدات گران و کم کیفیت داخلی در بازارهای جهانی و واقعی کردن نرخ ارز (بخوانید گران کردن) نیست؟ چرا دیگرآن پیرمرد دوست داشتنی ، آن کهنه سرباز اقتصادی نئوکلاسیک، ضرورتی برای هشداردادن درخصوص فسادزایی دلارچند نرخی ودلار ارزان احساس نمی کند؟ چرا دیگر رییس پارلمان بخش خصوصی شاخه تهران، مشکلی با پرداخت یارانه به ترکیه از مابه التفاوت نرخ ارز ندارد؟ چرا دیگر به فشرده شدن فنرنرخ دلار به خاطر عدم توجه به مابه التفاوت نرخ تورم ایران و امریکا بی توجهی می شود؟ چرا دیگر آن سید صادرکننده فرش از اینکه عده ای پول ملی را ناموس بدانند بر آشفته نمی شود؟ چرا دیگر آن رییس کنفدراسیون صادرات در محافل نمی چرخد تا علم اقتصاد به را به ما بیاموزد و نرخ ارز را واقعی کند. یا حتی برخی رسانههای اتفاقا هم سو با ایشان هم نیازی به برگزاری میز گردهای علمی!؟ برای بررسی علل و عوامل مشکل ساز صادرات نمی بینند؟ چرا دیگر قلم به دستان لامبورگینی مطبوعات تحلیلی برای به نقد کشیدن مدافعین حفظ ارزش پول ملی به زیور طبع نمی آرایند؟ چرا دیگر مدافعین اقتصاد ملی و نهادگرایان بی ادعای اقتصاد بومی ، توسط خرده پاهای اشراف مطبوعاتی، حسود، بد اخلاق و بی سواد خوانده نمی شوند؟ آیا خواستههای اینان محقق شده، یا از گفتن و نوشتن خسته شده اند؟ گویا انچه از این غوغا سالاری می خواستند محقق شده و مقتضیات بازار سوداگران ارزی به نقطه مطلوب در سال جاری رسیده است! دلار آزاد 4250 تومانی ، یعنی 950 تومان بیش از نرخ مبادله ای دلار ، برای اشتهای سوداگران برازنده شده است.
تحلیلی از جنس بازار هویج و تربچه
تحلیل گران دولتی و بانک مرکزی در تبیین چرایی رشد نرخ دلار از اواخر مرداد ماه تا پایان آذرماه ، نزدیکی پایان سال میلادی را مطرح کرده ، معتقدند تسویه حسابهای تعهدات خارجی بخش خصوصی وشوک تدارک سفرهای خارجی در ایام سال نو مسیحی به بازار ارز را دلیل این رشد 20 درصدی نرخ دلار می دانند.آنها معتقدند این نوسان صعودی را هر سال در این ایام داریم و دوباره تعدیل خواهد شد. یعنی واقعا بازار ارز، هویتی مشابه بازار صیفی جات و محصولات کشاورزی دارد؟ البته در مورد برنج ، هرسال از اواسط بهار، به دلیل اینکه انبارها از برنج تولیدی سال قبل خالی می شود و کمبود عرضه نرخ برنج را بالا می برد ، واردات برنج تقویت می شود تا بهای گران برنج شالیکارانه به افزایش هزینههای تولید ترغیب نکند و همین امر هم همیشه اعتراض نمایندگان شهرهای شمالی در مجلس را به دنبال دارد. امامعلوم نیست چرامنابع ارزی بانک مرکزی،علاوه برضعفهای عملکردی و سیاست گذاری که ازمردادماه امسال تا کنون نوشته ونقد کرده ایم، درست درهمین ایام تکرار و به قول خودشان شناخته شده نوسان صعودی نرخ دلار، محدود می شود و قادربه مدیریت بازار آزاد ارز نیست؟ یعنی بانک مرکزی با داشتن کارشناسان فرهیخته و بی نظیر، اجازه می دهد بازار ارز مبتلا به منحنیهای تارعنکبوتی محصولات زراعی شود؟ یعنی بانک مرکزی قادر نیست نوسانات سنتی و فصلی بازار ارز را مدبرانه ، از قبل برنامه ریزی و مدیریت کند؟
تاخیر در توجه به دیدگاه بزرگان
از نکات شگفت آوری که بعد از پایان نمایش سالیانه سفته بازی ارز توسط متولیان اقتصادی مطرح می شود ، این است که رهبری با افزایش نرخ ارز موافق نیست. یعنی ایشان همین چند روز اخیر نظرشان را به حضرات اعلام نموده اند؟ و باز مطرح می کنند که رییس جمهور با افزایش نرخ ارز مخالفند. یعنی رییس جمهور همین چند روز اخیر به این دیدگاه کارشناسی رسیده اند؟
حدود 10 ماه پیش یکی از مسئولین تصمیم گیر اقتصادی نظر مخالف رهبری و دیدگاه رییس جمهوری را به راقم این سطور اعلام کرد، که مشخص بود کسب اطلاع از این نظرات پیش از آن به اطلاع مسئولین اقتصادی رسیده بوده است. اکنون با نقل دیدگاه بزرگان کشور، عزم برنامه ریزان اقتصادی برای تعدیل نرخ ارز جزم شده است، اما سوال این است که اگر بانک مرکزی توان لازم را برای مدیریت بازار ارز ندارد، چگونه می خواهد منویات رهبری را محقق کند؟
پایان نوسان گیری سوداگران ارزی
اساسا کسب و کار فعالان بازارهای مالی و اوراق بهادار بر نوسان گیری از نرخهای هر بازارمتکی است، که نگاه کالایی به دلار، آنرا به عنوان اوراق بهادار درمی آورد که معامله گران ارزی در کمین نوسانات نرخ آن می نشینند.
سوداگران ارزی در کشور ما، انتظار درآمدی خود از مبادلات ارز را با احتساب هزینه فرصت بر مبنای بازارهای رقیب، بالاتر از نوسانات قابل قبول مدیریت پولی کشورتنظیم می کنند، بنابراین به دنبال عوامل وفرصتهایی هستند که بتوانند نواسانات پرسودتری را ایجاد کنند.
جالب اینکه با وجود توصیه رییس کل بانک مرکزی در شهریور ماه امسال که گفته بود: روی نوسانات ارزی سرمایه گذاری نکنید ، سود بانکی بیش از سود دهی معاملات ارزی است!
اما سود معاملات ارزی و نوسان گیری در بازار ارز توسط سوداگران، بیش از سود بانکی برای آنها سود رسانده است. و جالب تر این که سود سودا گران صادراتی از سود معامله گران عادی بازار ارز هم بیشتر بوده است.
به هرحال از آنجاکه نرخ برابری ارزها یکی از ابزارهای مهم مدیریت دولت برای تراز بازرگانی کشور است، دولت با استفاده از عوامل مختلف پولی سعی در حفظ یک نواختی و ثبات نسبی در نرخ برابری پول ملی با ارزهای خارجی است. درنتیجه ایجاد فضا و تامین پشتیبانی برای ایجاد شوک در بازار ارزی ، بخشی از تلاشها و برنامه ریزیهای جدی سوداگران ارزرا تشکیل می دهد.
سو گیریهای غیر کارشناسی و ضعیف بانک مرکزی در تابستان امسال در کنار اظهار نظرها و جوسازیهای محفلی و رسانه ای سوداگران و حامیان فکری آنان، توانست طی 5 ماه اخیر شرایط لازم را برای نوسان گیری در بازار ارز فراهم سازد و به نظرمی رسد بازار فعلی ارز دیگر اشباع شده است و باید فرصت تنفس و بازیابی به بازار ارز باید بدهند.
لذا نوسان گیری این دوره به پایان رسید ، در حالی که هیچ مرجع قانونی و دولتی میزان مبادلات و در آمدهای ناشی مبادلات ارزی 5 ماهه و ذینفعانش را نمی تواند برآورد و گزارش نماید.
سهم اقتصاد مولد کشور از این نوسانات
در حالی که نظامهای پولی و بانکی دنیا به بهانه مبارزه با تروریسم و محدود کردن منابع مالی آنها ، سیستم بانکی را به حدی رشد و توسعه داده و پیچیده کرده اند ، که امروزه به قوی ترین و کارا ترین ابزار ابرقدرتها برای فشار بر کشورهای ضعیف تر تبدیل شده است، در کشور ما با حذف اسناد کنترل گر در امر صادرات و واردات ، حتی نظام اطلاعات و آمار بازار پولی هم قادر به شناسایی مبادلات ارزی بخش خصوصی نیست. در نتیجه سوداگران ارزی با معاملات حواله ای وخارج از سیستم بانکی ایران ، ابهام اطلاعاتی بانک مرکزی بر مبادلات ارزی را تشدید می کنند. بنابراین دستاوردهای سوداگران ارز برای اقتصاد مولد کشورنه اشتغال است ، نه فتح بازارهای خارجی ، نه پشتیبانی تولید ، نه انتقال دانش فنی ونه تامین تقاضا برای محصولات ایرانی، بلکه بسترسازی برای خروج داراییها وسرمایه کشور(دکترعبده تبریزی اخیرا ازخروج 20 میلیارد دلاری سرمایه کشورخبرداده است) و بی ثباتی نرخ ارز است که دقیقا ازمردادماه امسال برای صنعت دام و طیور فراهم کردند و ابهام در محاسبات مالی برای صادر کننده واقعی. همه آنچه که به اشاره مطرح شد بخش قابل رویت این کوه یخی است، در عین حال با تحلیلهایی که بانک مرکزی و مسئولین دولتی مطرح میکنند، تا اواخر تابستان وفصل پاییز 97 سوداگران تنفسی خواهند کرد تا برای پاییز سال بعد صحنه را آماده نمایش جدید در همین سبک و سیاق بکنند. اما ایکاش پرما درتیری که این جماعت به اقتصاد ومعاش ملت پرتاب می کنند نباشد. چرا که پایه علم اقتصاد بر اخلاق استواراست و مدعی اقتصاد دانی باید مروت و جوانمردی و عشق به مردم را سرلوحه کار خود بکند.