خودکشی در میان زنان غرب کشور مولفه های زیادی دارد و نقش مسائل اقتصادی و بیکاری نباید از نطر دور دانست، زنانی که از استقلال مالی و اقتصادی و پایگاه اجتماعی مناسبی برخوردار هستند کمتر به سمت خودکشی سوق داده می شوند.
همدلی-چشمان کم سویش به سقف اتاق بیمارستان خشک شده بود، صورت ورم کرده با گوشت های اضافی آویزان و چشم هایی رنگی که زیر تاول های زشت گم شده بودند را می شد از زیر روسری سبز رنگ گل گلی اش به راحتی دید. مانند تنه سوخته درختی بر روی تخت بیمارستان مچاله شده بود. بغض تلخی در طنین صدایش پنهان بود به درستی نمی توانست صحبت کند. اسمش نوشین بود با 24 سال سن، از شهر ایلام آمده بود، دختر زیبایی که آتش زیبایی اش را به تاراج برده بود، و اکنون برروی تخت سرد بیمارستان جدالش با مرگ آغاز شده بود و برای زندگی دوباره میجنگید. هنوز به راحتی می توانستی زیبایی به تاراج رفته اش را در میان قاب صورت سوخته اش ببینی. ار آن روز می گوید، روزی که آتش مثل هیولا به جانش افتاد. « مادرم به خاطر بیماری ریه فوت شد،بعد از مرگ مادرم مسئولیت پدر و چند برادر قد و نیم قد به عهده ی من بود.هنوز 40روز از فوت مادرم نگذشته بود که پدرم به تحریک اطرافیان قصد ازدواج مجدد داشت، ،حتی دختری را نیز به او معرفی کرده بودند، هنوز رخت عزای مادر از تن در نیاورده بودم باید به فکر آماده کردن سور وسات عروسی پدر می بودم. پذیرفتن شخصی به جای مادرم برایم بسیار دشوار بود، اما سعی کردم علیرغم میل باطنی و با نگاه منطقی بپذیرم. اما متوجه شدم شرط ازدواج پدرم با دختر موردنظرش ازدواج من با برادرآن دختراست، و پدرم نیز به این شرط تن داده و پذیرفته بود مرا در ازای به دست آوردن دختر مورد علاقه اش به پسری که حتی از سلامت جسمی و روانی نیز بی بهره بود بدهد، نتواستم تاب بیاورم.روز حادثه «ساسان» برادر کوچکم را به بهانه خرید نان به نانوایی فرستادم و با یک گالن نفت خودم را به آتش کشیدم، در کسری از ثانیه آتش زبانه کشید و تمام مرا در آغوش کشید. درست در زمانی که فکر می کردم خلاص شدم با کمک همسایه ها نجات پیدا کردم.نوشین خوشحال و خندان که فکر می کرد در جدال با مرگ موفق شده است با شادی گفت دیگر دردی ندارم هیچ قسمت از بدنم درد ندارد، پرستار بخش در هنگام خروج به آهستگی گفت بیماران سوختگی نزدیک به مرگ دردی احساس نمی کنند. یعنی تمام عصب های آنان سوخته و چند قدم بیشتر با مرگ فاصله ندارند. دو روز بعد سر تیتر روزنامه با خط درشت نوشته بودند دختری جوان به دلیل خودسوزی در بیمارستان درگذشت.
خودسوزی یکی از خشنترین و دردناکترین روشهای خودکشی است وبه دلیل زخمها و عفونتهای عمیق و پیچیده، میزان هلاکت با آن حتی از روشهایی چون حلقآویزی هم بیشتر است. امروزه استفاده از این روش برای خودکشی، در کشورهای پیشرفته رایج نیست. اما در کشور ما و بین زنان به ویژه زنان غرب کشور رایج ترین شیوه خودکشی است.
اخیرا رئیس انجمن حمایت بیماران سوخته با اعلام این خبر که خودسوزی در ایران در حال افزایش است آماری از قربانیان سوختگی در کشور را اعلام کرد.«محمد جواد فاطمی» با اشاره به کمبود تخت های سوختگی بیمارستان آمار بیماران سوختگی در کشور را 30 هزار نفر عنوان کرد و به افزایش آمار خودسوزی در برخی از استان های مرزی هشدار داد. وی گفت: خودسوزی در برخی استانها مانند ایلام، کردستان، کرمانشاه، سیستان و بلوچستان و شمال خوزستان بسیار شایع است و این نوع سوختگی جزو فجیعترین نوع سوختگیها حساب میشود. افرادی که خودسوزی میکنند به علت اینکه درصد بالایی از بدنشان میسوزد، بیشتر از دیگر بیماران در معرض مرگ و میر هستند.
آمار مشخصی از میزان خودسوزی در شهرهای مختلف ایران در دست نیست. برخی ار مسوولان امر معتقدند که انتشار هرچه بیشتر اخبار مربوط به خودکشی و خودسوزی باعث متشنج شدن جامعه و شیوع بیشتر این امر در بین مردم میشود، در حالیکه عدم انتشار و پرداختن به این پدیده اجتماعی نه تنها آمار خودکشی و خودسوزی را کاهش نداده، بلکه طبق آمار، خودکشی افزایش نیز داشته و شیوع آن را امروزه میتوان حتی در سکوت خبری شاهد بود.
آمار دقیقی نه از میزان خودکشی و نه از تعداد خودسوزی موجود نیست. اما بنا به آمارهای رسمی میزان مرگ بر اثر خودکشی میان مردان بالاتر از زنان است، اما زنان بیش از مردان اقدام به خودکشی میکنند. آماری که در سالهای اخیر رو به فزونی نهاده است.پدیده خودسوزی میان زنان در استانهایی مانند ایلام، لرستان، کرمانشاه و کردستان، ترکمنهای گلستان و بوشهر بیشتر دیده میشود. اما در این میان، آمار خودسوزی زنان در ایلام بیش از سایرین است و تقریبا به فرهنگ غالب آن منطقه تبدیل شده است.
یک کارشناس ارشد روانشناسی بالینی در مورد شیوع خودسوزی در بین زنان کشور به حصوص زنان غرب کشور با بیان اینکه «باز تولید کلیشه های جنسیتی» از جمله عوامل خودکشی در زنان است به همدلی گفت: زنانی که نه حرفشان شنیده می شود و نه در جامعه مرد سالار دیده می شوند و نه از کوچکترین حق و حقوقی برخوردار هستند، چاره ای به جزانتخاب مرگ خود خواسته ندارند.آنان خودسوزی که سخت ترین نوع خودکشی است را انتخاب می کنند که بلکه بتوانند صدای اعتراضشان را بلندتر به گوش خانواده و جامعه ای که سالهاست آنها را انکار کرده است برسانند.
«طاهره امیری» با بیان اینکه استان های غربی کشور به ویژه ایلام هنوز مناسبات قومی و قبیله ای پررنگی در آن حاکم است، افزایش خودکشی در بین زنان غرب کشور را جنگ مدرنیته و سنت دانست و افزود: امروزه به مدد شبکه های اجتماعی و گسترش ارتباطات و بالارفتن سطح تحصیلات و آگاهی زنان، این قشر از جامعه به حقوق خود آگاهی پیدا کرده و مطالبات جدیدی را دارند. اما چون این آگاهی در بستر بافت سنتی آن استان ها با بن بست های قانونی و عرفی مواجه می شود،نه تنها به تغییر شرایط نمی انجامد بلکه بعنوان یک ناهنجاری بشدت با آن مخالفت می شود و همین تناقص ها علت بسیاری از خودکشی های زنان کشور از جمله غرب کشور است.
امیری در توضیح تناقص ها می گوید خودکشی در زنان نوعی اعتراض است تا آن که آنان واقعا قصد پایان دادن به زندگی خود را داشته باشند. خودکشی و خودسوزی میان زنها نوعی اعتراض و انتقام از کسانی است که خشونت را اعمال کرده اند. فرد با انتخاب بدترین شیوه خودکشی خشم خود را نسبت به خشونت و تبعیض های جنسیتی که علیه او اعمال شده است نشان می دهد. که گاهی این اعتراض به مرگ این زنان می انجامد و اگر شانس با آنان یار باشد و از مرگ رهایی یابند عارضه های جدی پیدا می کنندو تا پایان زندگی خود هر بار به آیینه نگاه کنند صورت های سوخته آنان تداعی کننده دردهای جسمی و روحی آنان خواهد بود.
امیری با اشاره به خودسوزی زنان استان ایلام گفت: در ایلام با توجه به اینکه خیلی وقت ها به دلایل متعدد از جمله عرف حاکم خودکشی را ثبت نمی کنند اما همچنان به روال گذشته شاهد آمار بالای خودسوزی خصوصا در زنان هستیم، و انتخاب این مرگ دردناک در سالهای اخیر به حدی در بین زنان شیوع پیدا کرده است که حتی یکی از استادان دانشگاه علوم پزشکی ایلام پیشنهاد داده بود که زنان به جای خودسوزی، «گچ» بخورند تا بسته شدن راه تنفسیشان بمیرند و درد کمتری را متحمل شوند.
وی با بیان اینکه خودکشی را نمی توان فقط به یک عامل محدود کرد گفت خودکشی در میان زنان غرب کشور مولفه های زیادی دارد و نقش مسائل اقتصادی و بیکاری نباید از نطر دور دانست، زنانی که از استقلال مالی و اقتصادی و پایگاه اجتماعی مناسبی برخوردار هستند کمتر به سمت خودکشی سوق داده می شوند.
آمار خودکشی در دنیا و مقایسه آن با ایران:
براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی سالانه۸۰۰ هزار نفر بر اثر خودکشی از بین میروند. 40 ثانیه یک نفر به علت خودکشی می میرد. این در حالی است که این آمار فقط مختص به خودکشیهای منجر به مرگ است و خودکشی، هشتمین دلیل مرگومیر در دنیا محسوب میشود.
۷۵ درصد زیادی از خودکشیها در کشورهایی با درآمد کم یا متوسط اتفاق میافتد و ۶۰ درصد از خودکشیهای موفق دنیا در قاره آسیا انجام میشود. طبق آمار سالانه بیش از ۳۰ هزار نفر در آمریکا با خودکشی جان خود را از دست میدهند.
میزان خودکشی در ایران همیشه در پردهای از ابهام بوده و این نیز بهدلیل سیاستهای رسمی است که اعلام آمار خودکشی را به صلاح نمیدانند.
در واقع از سال ۱۳۹۲ که سازمان پزشکی قانونی کشور آماری از میزان خودکشی در وبسایت خود ارائه داد و از افزایش آمار خودکشی اظهار نگرانی کرد تاکنون آمار جدیدی ارائه نشده است.
براساس آخرین آمارهای موجود از میزان خودکشی در کشور، در ۹ ماه ابتدایی سال ۹۲ روزی بیش از ۱۱ نفر در کشور خودکشی کردهاند، طبق آمار اعلامشده از سوی سازمان پزشکی قانونی کشور در ۹ماهه سال ۹۲، سههزارو ١٢۵ نفر خودکشی کردهاند و از میان این افراد ۹۸۲ نفر را زنان و دوهزارو ١۴٣ نفر را مردان تشکیل میدادند.
این در حالی است که در مدت مشابه سال ۹۱ نیز دوهزارو ٧۴٠ نفر خودکشی کردند و این نشاندهنده افزایش آمار خودکشی است. بهصورت کلی و براساس آمار پزشکی قانونی، بین سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۱، بیش از ۳۰ هزار نفر در ایران بر اثر خودکشی جان خود را از دست دادهاند. براساس آمار سال ۹۲ از هر صد هزار ایرانی، پنج نفر در سال جانشان را با خودکشی از دست دادهاند وبراساس آخرین آمارهای غیر رسمی این تعداد از هر صد هزار نفر به شش نفر رسیده است. ضمن اینکه به گفته زهرا حضرتی، استاد جامعهشناسی زنان ایرانی رتبه اول «خودسوزی» را در خاورمیانه دارند.
زنان ایرانی در حالی رتبه نخست خودسوزی در خاورمیانه را از آن خود کردهاند که در مقایسه با دیگر زنان منطقه از جایگاه و آگاهی بالاتری برخوردارند؛ این آگاهی اما به جای آنکه به تغییر شرایطشان کمک کند، آنها را افسرده کرده و به انتخاب مرگ کشانده است.
خودکشی آن هم به وحشتناک ترین صورت با استفاده از آتش نشان دهنده اوج درد و الم زنان است که بایستی بدون اتلاف وقت به فکر چاره ای اساسی بود. زنانی که خود را در میان زبانه های آتش می افکنند پیامی پر از درد و زجر به جامعه مخابره می کنند که ضروری است شنیده شود نه اینکه صحبت در این زمینه تابو به حساب بیاید و عوض اینکه چاره ای برای آن اندیشیده شود با شانه خالی کردن وکشیدن پرده بر آن صورت مساله را پاک کنند. در حالیکه داشتن آماری دقیق از معضلهایی اجتماعی، ما را در دستیابی به دلایل و علتها کمک میکند، اما مخدوش کردن منابع آماری، آسیبشناسی را دچار اختلال میکند و در عمل به گستردگی آن آسیب دامن می زند.