برای برداشتن موشکها از روی میز مذاکره باید تن به معامله بدهیم. در ایران دیپلماتها بهخوبی میدانند که عراق متحد استراتژیک همیشگی ایران نخواهد بود و در دوران پس از داعش دردسرهای زیادی برای ایران ایجاد خواهند کرد.
جامعه فردا-روبهروی جایگاه نیروهای نظامی یکی پس از دیگری رژه میروند. العبادی سرمست از پیروزی بر داعش در موصل خودش را آماده میکند تا سخنرانی کند، اما ناگهان یک حادثه همه چیز را بهم میریزد. حشد شعبی با کاورهای زرد رنگ از جلوی جایگاه عبور میکند و حاضر نشده است لباسهای نیروی مسلح عراق را بر تن کند. این اتفاق باعث بحث جدی در رسانههای عراق شد و فردای آن روز، روزنامه بابل تیتر زد:«سرنوشت حشد الشعبی چه خواهد بود؟» سربازان حشد شعبی، عربستان و متحدانش را بیشتر نگران کرده است. وقتی مقتدی صدر به ریاض میرود، اولین خواسته بنسلمان از او کنترل این سازمان نظامی است. شاهزاده جوان بارها زیر گوش رهبران عراق خواند که این نیروی نظامی در آینده باعث دردسر برای عراق عربی خواهد بود و زمینه دخالت ایران در عراق را فراهم میکند. حالا که شر داعش هم از سر عراق کم شده است، بهانهها هم هر روز بیشتر میشود، عربستان تهران را متهم میکند که میخواهد نفوذ خود را در عراق افزایش دهد، اما فالح الفیاض رئیس تشکیلات حشد الشعبی میگوید که میخواهد سازمان سیاسی تشکیل دهد و در انتخابات سراسری شرکت کند. آینده حشد الشعبی مشخص نیست. شاید آنها راه حزبالله را بروند و بخشی از هسته مقاومت منطقه را تشکیل دهند و یا ممکن است راه حماس را انتخاب کنند و شاید در یک روز نزدیک چریکها اسلحه را بر زمین بگذارند و لباس سیاست بر تن کنند. هر چه هست، هنوز نمیتوان درباره سرنوشت آنها بهسادگی قضاوت کرد، اما یک نکته را نباید فراموش کرد. پیروزیهایی که در عراق و سوریه به دست آمده با تلاش رزمندگان مقاومت و حمایت لوجستیکی ایران بوده است. حال در صبح روز بعد از پیروزی ایران میتواند غنیمتهای جنگیاش را استفاده کند تا بتواند روی میز مذاکره امتیازات لازم را بهدست آورد؟ غرب به دنبال آن است تا سهم ایران را از موفقیتهایش ندهد. آنها میخواهند موشکهای بالستیک ایران را به یک بحران بزرگ تبدیل کنند؛ تهران میتواند با درایت دیپلماتهایش از این شرایط حساس رهایی یابد.
برداشتن موشکها از روی میز مذاکره
تهران این روزها محل رفتوآمد دیپلماتهای اروپایی است. به نظر میرسد یک پیام مهم از سوی غرب برای ایران صادر شده و مذاکرات جدی در حال انجام است. محمد جواد ظریف روبهروی یانوش لواندوفسکی، رئیس گروه روابط ایران و پارلمان اروپا مینشیند و میگوید:«برجام باید به صورت کامل اجرا شود» البته عباس عراقچی پیش از این گفته بود که موانعی میان تهران و اروپا وجود دارد که باید بیشتر با آنها مذاکره کنیم. هنگامی که امانوئل مکرون برای افتتاح یک موزه به خاورمیانه آمد، با صراحت گفت تهران باید از رفتارهای تنشزا در سوریه، عراق و یمن دست بردارد، و برد موشک هایش را هم تغییر دهد؛ اما پاسخ تهران به اروپا مشخص بود، جانشین فرمانده سپاه گفت:«اروپا سربه سر تهران نگذارد. بُرد موشکهای ما تا جایی است که تهدید وجود دارد.» ایران میگوید حاضر به مذاکره برای موشکهایش نیست و برجام موشکی یا هر مذاکرهای ذیل برجام برای تغییر در برد موشکها را نمیپذیرد. برای رسیدن به چنین هدفی لازم است مانند مذاکرات هستهای پرونده موشکها هم در اختیار دیپلماتهای وزارت خارجه قرار بگیرد تا ادبیات حقوقی و سیاسی جایگزین نگاه نظامی شود. میتوان با یک دید استراتژیک موشکهای بالستیک را که نقش تعیین کننده دفاعی برای ایران دارد از روی میز مذاکره برداشت.
مذاکره روی حوزه عربی
برای برداشتن موشکها از روی میز مذاکره باید تن به معامله بدهیم. در ایران دیپلماتها بهخوبی میدانند که عراق متحد استراتژیک همیشگی ایران نخواهد بود و در دوران پس از داعش دردسرهای زیادی برای ایران ایجاد خواهند کرد. برای نمونه هرچند عراق در جمع پنج کشور نخست صادرات کالاهای ایرانی قرار دارد، اما این ترکیه است که موفق شده دستکم یک پنجم از بازار عراق را در دست بگیرد و جالب آنکه عراقیها تعرفه ورود برخی محصولات ایرانی را تا 40 درصد افزایش دادهاند. عراق شرکای زیادی دارد. تهران تنها متحد استراتژیک عراق نیست و عراقیها متحدان استراتژیک زیادی دارند. عراق سرزمین مذاکره است و در آنجا ممکن است یک معامله بزرگ سیاسی روی دهد و همه چیز را تغییر دهد. در سوریه نیز پس از نشست سوچی کمی غبارها کنار رفته است و حسن روحانی به اسد میگوید باید با سایر نیروهای مؤثر در صحنه کنار بیاید. تهران به این نتیجه رسیده است که ممکن است در اولین انتخابات پس از دولت انتقالی اسد از صحنه حذف شود. پس ایران میتواند با این نگاه ایده «اسد یا همه چیز یا هیچ چیز»را کنار بگذارد. در یمن نیز منافع تهران به صورت کامل عیان نیست و میتوان راه مصالحهای ایجاد کرد تا این کشور از بحران جنگ، قحطی و بیماری نجات یابد. تهران با صراحت میگوید به یمن موشک نمیدهد و آنها خود به تکنولوژی لازم دست یافتهاند؛ پس یمن برخلاف سوریه و لبنان برای تهران نقطه استراتژیک محسوب نمیشود. تهران میتواند بهزودی با یک رویکرد دیپلماتیک مبتنی بر منافع ملی برجام موشکی را از روی میز مذاکره بردارد و یا حداقل از تکرار سرنوشت چاه مذاکرات هستهای جلوگیری کند و مانع از شکلگیری تحریمهای ظالمانه شود. نکته مهم آنکه نظم ایجاد شده از رابطه تهران، مسکو و آنکارا میتواند کلید حل بحران خاورمیانه باشد. ابتکار ایجاد شده در این سه کشور نشان داد هیچ موضوعی تا ابد غیرقابل حل نیست. وقتی اردوغان میتواند در محور مقاومت در برابر آمریکا جذب شود، پس میتوان به سایر تغییرات در منطقه نیز امیدوار بود. شاید هیچکس فکر نمیکرد ترکیه با هزینههای میلیارد دلاری در سوریه راضی شود با سوریه نوین کنار بیاید. حتی میتوان برای حل بحران خاورمیانه هوشیارانهتر نیز عمل کرد. عبدالفتاح السیسی میگوید در مبارزه با تروریسم تنها است، تهران با ابتکارات روسیه میتواند مصر و اردن را هم به جمع حلقه خود اضافه کند دو عربستان را بیش از گذشته در منطقه منزوی کند.، اگر سطح روابط در منطقه افزایش یابد، درک متقابل نیز شکل بهتری به خود میگیرد و محور مقاومت از پرتو دیپلماسی نتیجهای بهتر را بهدست میآورد.
عبور از سنگلاخ
سال 1382 وقتی مذاکرات هستهای در پاریس با بن بست روبهرو شد، حسن روحانی با عصبانیت از صندلی خود بلند شد و گفت:«بهتر است برویم و با رئیس اینها مذاکره کنیم.» اشاره روحانی از «رئیس» آمریکا بود. گرهارد شرودر میگوید:«تیم مذاکره کننده ایرانی به سمت درب آسانسور حرکت کرد. با عجله به سمت روحانی رفتم و گفتم باید بیشتر صبر کنید.» شیخ دیپلمات بهخوبی سیاست خارجی را میشناسد. او میداند که برای رها شدن از باز شدن یک پرونده ظالمانه موشکی لازم است تا تهران یکسری مذاکرات گسترده را آغاز کند. او میداند که لازم است در این راه با ریاض تعامل و با غرب مذاکره کند. روحانی راه گفتوگو با اروپاییها را باز گذاشته است، اما میتواند نیم نگاهی هم به «رئیس» داشته باشد. حتی برد 4 هزار کیلومتری موشکهای عربستان هم میتواند محلی برای مذاکرات آینده باشد و روحانی میداند هر لحظه که لازم باشد، میتواند با سایرین هم مذاکره کند. تهران میتواند کارتهای خود را سر موقع روی میز قرار دهد و امتیازات لازم را به دست آورد، البته روحانی به خوبی میداند که روی سنگلاخها نمیتوان دوید.