ایران– موسوی خوئینیها درباره برکناری آیتالله منتظری توضیحاتی ارائه کرد. به گزارش انتخاب، وی در پاسخ به این سؤال که «روزنامه سلام در برابر حذف آیتالله منتظری چه موضعی داشت؟» در کانال تلگرامی خود نوشت: «در زمان عزل مرحوم آیتالله منتظری [که خداوند او را مشمول الطاف خاصه خود بفرماید] هنوز روزنامه سلام متولد نشده بود، ولی «سلام» در سال ۱۳۷۰ خبر بستری شدن ایشان در یکی از بیمارستانهای تهران و رفتار نامناسبی را که برخی نهادها با ایشان کرده بودند منتشر کرد و همین سبب تشکیل پروندهای در دادگاه شد.»
وی ادامه داد: «باز کردن پرونده عزل آن فقیه عالیقدر برای من بسیار دشوار است، زیرا گذشته از اینکه شاگرد آن عالِم مجاهد بودهام، مدتی با ایشان زیر یک سقف زندگی کردهام و نهتنها من، که هر کس با ایشان از نزدیک آشنا میشد، مجذوب اخلاق بزرگوارانه او میشد. آنقدر با مردم صمیمانه رفتار و با همگان راحت معاشرت میکرد که او را یک نفر مانند خود میدیدند. هر آنچه را نمیدانست، متواضعانه در پی فراگرفتنش از هر کس که میدانست میشد؛ از اولین کسانی بود که از آغاز در کنار رهبریِ نهضت اسلامی ایستاد. کسی را از میان روحانیون سراغ ندارم که به اندازه او در دفاع از امام و نهضت او پایمردی و پافشاری کرده باشد.» آیتالله موسوی خوئینیها ادامه داد: «او در راه به ثمر رسیدن نهضت و انقلاب اسلامی چه مصیبتها کشید، چه اهانتها و زخم زبانها، چه زندانها و شکنجهها، چه تبعیدها و محرومیتها؛ فرزند عزیزش، فاضل مبارز، حجتالاسلام محمد منتظری را منافقین کشتند و فرزند دیگرش جانباز دفاع مقدس شد. شایستگیهای آن عالم وارسته سبب شد که بزرگان کشور در زمان حیات حضرت امام (ره)، در یک اقدام مصلحتاندیشانه، جایگاه قائم مقام رهبری را برای وی به تصویب خبرگان رهبری رساندند و من در خبرگان شاهد بودم که در این کار بیشترین اهتمام از ناحیه مقام معظم رهبری و نیز مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی بود.»
آیتالله موسوی خوئینیها تصریح کرد: «اما افسوس و صد افسوس که آن عالم مجاهد در کنار نقاط قوت فراوان، ضعفهایی هم داشت و این ضعفها تا زمانیکه به ساحت کشورداری و مدیریت کلان کشور ارتباط پیدا نمیکرد، چندان دیده نمیشد و مشکلی ایجاد نمیکرد، ولی هنگامیکه این ضعفها با مسائل مدیریت کلان کشور گره میخورد، مشکلاتی جدی به وجود میآورد و شاید شنیده باشید که مرحوم «بازرگان» زمانیکه نخست وزیر بود، به همین علت از دست آن بزرگوار به فغان آمده بود. ای کاش آن اقدام مصلحتاندیشانه انجام نمیشد تا آن جراحی دردناک اتفاق نمیافتاد. آری، همان ضعفها بود که امام را ناگزیر از آن اقدام کرد. من از پزشک مخصوص حضرت امام (ره) شنیدم که ضرباهنگ قلب ایشان در هیچ زمانی به اندازه روزی که آن تصمیم را گرفتند، نامنظم نبود.»
وی در پایان تصریح کرد: «من، با همه ارادتی که به آن عزیز داشتم، تردید ندارم که در عزل ایشان حق با امام بود، اما امروز زمان را مناسب نمیدانم تا به توضیح تمام آن ماجرا بپردازم. من انکار نمیکنم که هیچ چیزی با ارادت و ایمانِ من به امام خمینی برابری نمیکند، ولی در وجدان خود اطمینان دارم که در این ماجرا تنها به عنوان یک ناظر بیرونی داوری میکنم. اگر فرصتی مناسب به دست آمد، شاید بتوانم به شرح کامل این ماجرا بپردازم.»