بارها گفته ام و بار دگر می کویم
که گذشتن از جان در پیش ستمکاران
که کر و کور وستمباره و سرکوبگرند
و ندانند سخن جز به ره استبداد،
و نپویند رهی جز ره ویرانی خلق،
بر شما راهروان ره فردای کارگر و زحمتکش،
نیست روا.
دشمنان دلشادند
که شما،ای همه ی جان به کفان ره پیروزی خلق،
در بزنگاه نبرد بد و نیک،
پیشگا مید به میدانی کو درآن،
پهلوان با تن خود می جنگد.
و درآن خنجر را،
می زند بر دل و بر سینه ی خویش،
به فغان آمده از جور وجفا
گرهمه مردم کار و زحمت،
در همه سوی جهان،
صاحبان خرد و عزم نبرد،
با ستم، بهره کشی، سرکوب و ویرانی،
1
همصدا یکسره فریاد کنند:
بگشایید زپای این مردم جان برکف زنجیر،
که به جز آزادی، آبادی، صلح و عدالت هیچ نمی خواهند
نیست گوشی شنوا
بر لب این همه شیطان صفتان
نتوان دید بجز لبخندی زهرآگین،
که نشانیش نباشد بجز از مکر و ریا.
دشمنان دلشادند
که شما ای همه مردان و زنان بی باک،
دست از پیکارش بردارید
و چنان با نیش خنجر خود بر خاک افتید،
که صف راهروان ره فردا شاید،
ار توان افتد و ماند برجا،
ره براو تنگ شود.
نشود جان همه مردم از بند رها
هان شما،سربازان راه رهایی،
هشدار!
بر زبانهای شما بانک رهایی باید
در تن و جان شما قدرت پیکار رواست.
باز خیزید و دگربار به فریاد بلند
بازگویید سخن از همه بیداد و ستم
بگشایید ره فردای میهن ما
علی رضا جباری ( آذرنگ )
28/6/96 (2017/9/19)