بحران سوريه به دلايل متفاوت از جمله ورود تمامقد روسيه و همپيمانان دولت دمشق به متن منازعه، شکستهاي پياپي گروههاي تروريست و بهخصوص «داعش» در منطقه، تأثير اختلاف بين عربستان، ترکيه و قطر روي دو طيف اصلي شورشيان، تشديد تهديدات تروريستي در کشورهاي اروپايي که سرنخ بسياري از آنها به جهادگرايان صادراتي به سوريه ميرسد و پايان رؤياي سقوط «بشار اسد» در بين گروههاي معارض و حاميان خارجي آنان، وارد مرحله جديدي شده است.
همچنين تمرکز آمريکاييها بر گروههاي کُردي مستقر در شمال سوريه و عزم آنان براي تصرف شهر استراتژيک «رقه» در کنار بروز چالش اين گروهبندي جديد با منافع ترکيه مجموعهاي از عوامل را موجب شده است که از فشار بر دولت دمشق و حاميان او تا حدودي کاسته شده است و آنان امروز در راستاي پيروزيهاي يک سال اخير خود راه پيشروي به سمت مناطق در دست تروريستها و مخالفان را هموارتر از قبل دنبال ميکنند. به همين دليل استراتژي روسيه و محور دمشق هماينک بر اين مبنا استوار شده است که مناطق ژلاتيني مورد اختلاف طيفهاي معارض شورشي را فعلا به حال خودشان رها کنند و تمرکز را بر جبهههاي مهم و استراتژيک منزويشده، بهخصوص مناطق تصرفي داعش معطوف کنند. چنانچه از ماه قبل محور سوريه، روسيه، ايران و حزبالله درحاليکه با بخشي از معارضان سوري توافق حول مناطق «کمتنش» را به سرانجام رساندهاند، هماکنون مناطق هممرز با لبنان را از وجود تروريستهاي داعش و جبهه «النصره» پاکسازي کردهاند، مناطق زيادي را در خطوط مرزي با عراق در کنترل خود گرفتهاند و هماينک از سه جبهه نيروهاي خود را به منطقه «ديرالزور» براي شکست حلقه محاصره پيرامون اين شهر از دست داعش گسيل کردهاند.
بعد از ماههاي جنگ فرسايشي در جبهه ديرالزور که همزمان با شکستهاي داعش در عراق از جمله مناطق استراتژيک «موصل» و «تلعفر» از يک طرف و هجوم نيروهاي «دموکراتيک سوريه»، گروه مورد حمايت آمريکا براي تصرف رقه، بوده، هماينک بهترين زمان آزادسازي اين منطقه استراتژيک و داراي ذخاير نفتي سوريه از وجود تروريستهاي داعش فرارسيده است. روز دوشنبه، چهارم سپتامبر، خبرگزاريهاي جهاني و رسانههاي سوري- روسي اخبار حملات سخت و پيشرويهاي بزرگ در جبهه ديرالزور را مخابره کرده و از قول فرماندهان ارتش سوريه و فرماندار اين شهر تأييد کردهاند که ارتش سوريه با کمک متحدان خود به سهکيلومتري خط محاصره ديرالزور و پايگاه هوايي «لشکر ١٣٧» که از حدود سه سال پيش در محاصره نيروهاي داعش بودهاند رسيدهاند. وضعيت جبهه جنگ در اين منطقه و عدم توان و احتمال ارسال نيروهاي کمکي داعش به اين جبهه با توجه به قدرت برتر نيروهاي سوري و متحدان آن هيچ راهي به غير از شکست داعش را ممکن نميکند و بهزودي شکستن حلقه محاصره اين شهر که بخشي از آن هم در دست اين گروه است و همچنين نزديکشدن نيروهاي نظامي به دروازههاي پايگاه هوايي لشکر ١٣٧ راه فراري براي داعش باقي نميگذارد. برخلاف مناطق تصرفي داعش از جمله موصل، تلعفر و رقه، در منطقه عملياتي ديرالزور داعش، هم از روبهرو و هم از پشتسر زير تهاجم نيروهاي ائتلاف حامي دولت دمشق قرار دارد و همين موضوع کار را براي ايزوله و نابودکردن اين نيروي تروريست براي ارتش سوريه و متحدان آن آسان ميکند. در روزهاي آينده در اين منطقه جنگ مغلوبه خواهد شد و تنها انتظار ميرود که مقاومتهاي پراکنده در بخش شهري ديرالزور که در تصرف داعش است تا حدودي کار را براي آزادسازي شهر مشکل و تا حدودي زمانبر کند. شکست داعش در ديرالزور ضمن اينکه موقعيت روبهجلو ارتش سوريه را بيشتر تقويت ميکند، به موازات آن ميتواند پاياني بر رؤياي حکمراني در قلمرو ارضي داعش هم باشد.
پيروزيهاي دولت دمشق در جنگ و منازعات ششساله اخير يک نقطه عطف در تغيير معادلات بحران سوريه خواهد بود که با توجه به شکستهاي ميداني گروههاي معارض در شرايطي رقم ميخورد که تمام حاميان خارجي آنان نيز هر يک بنا به دلايلي درگير اولويتهاي جديدي در حوزه اهداف استراتژيک و امنيتي خود شدهاند. رسيدن نيروهاي نظامي سوريه به بخش غربي ديرالزور که از سال ٢٠١٤ در محاصره کامل داعش قرار دارد و کمکهاي امدادي و نظامي تنها از طريق هوايي تابهحال به اين مناطق انجام ميشد، نهتنها ٩٣ هزار ساکن تحت محاصره اين شهر را از محاصره خارج ميکند که حاکميت دولت مرکزي بر قلمرو اقتصادي داعش را هم موجب ميشود و ارتباط زميني و امن سوريه با عراق را دوباره احيا خواهد کرد. احياي اين کريدور حياتي و مهم دوباره ارتباط بخش غربي سوريه را با شرق اين کشور برقرار کرده و راه براي کمکهاي نظامي و اقتصادي از مسير عراق به اين کشور گشوده خواهد شد. سوريه وارد مرحله جديدي درخصوص بحران ششساله خود شده که به نظر ميرسد بسياري از سناريوهاي منطقهاي و بينالمللي براي ساقطکردن اسد از قدرت هم به تاريخ پيوسته است.
به همين دليل هرگونه تلاش منطقهاي و بينالمللي براي پايانبخشي به اين بحران از اين پس بدون بهرسميتشناختن دولت قانوني دمشق و نقش اسد در مصالحه ملي احتمالي غيرقابلچشمپوشي است، البته در اين خصوص هنوز در بين کشورهاي حامي مخالفان در منطقه و جهان يک تشتت سياسي وجود دارد که بيشتر در راستاي عدم انسجام و تعيين استراتژي از سوی آنان بايد مورد ارزيابي قرار گيرد. چنانچه در هفته گذشته بعد از اينکه «امانوئل مکرون»، رئيسجمهوري فرانسه، به صراحت عنوان کرد که اولويت ما سرنگوني اسد نيست و احتمالا وي در قدرت ميماند، بلافاصله دو روز بعد «ژان ايو لو دريان»، وزير امور خارجه فرانسه، اول سپتامبر در گفتوگو با راديوي فرانسوي (آرتيال) گفته است که «نميتوان با بشار اسد به صلح دست يافت و او نميتواند بخشي از راهحل باشد». اين در حالي است که فرانسه قصد دارد طرح جديدي را بهعنوان «نقشه راه» درخصوص بحران سوريه بهزودي به مجمع عمومي سازمان ملل متحد ببرد که با توجه به همين اغتشاش ديدگاهها و عدم انطباق آن با وضعيت عيني سوريه به زعم بسياري از تحليلگران و سياستمداران آشنا به موضوع، به سرانجام نخواهد رسيد. ظاهرا دستگاه ديپلماسي فرانسه از تجربه شش سال گذشته درسهاي لازم را فرانگرفته است که حتي در زمان ضعف شديد دولت دمشق نيز چنين سناريوهايي قابليت اجرائي نداشتند تا چه رسد به حالا که حکومت اسد قدرتمندتر از هر روزي از زمان شروع بحران نظامي در اين کشور است. همچنين روسها بعد از يک دوره توهم ناشي از احتمال نزديکي بين مسکو- واشنگتن در صحنه جهاني به دليل ظهور دولت جديد «دونالد ترامپ» هماکنون با تشديد اختلافات، حاضر به دادن هيچ امتياز استراتژيکی به محور غربي نخواهند بود و به همين دليل انتظار عقبنشيني پيروزمندان در عرصه نظامي، در حوزه سياسي بسيار بعيد و دور از ذهن است.