دختر 30 ســاله ای که به گفته یکی از مددکاران”یک مرکز نگهداری بهزیســتی”، از سوی کارمند تاسیســاتی مورد تجاوز قرارگرفته، تنها 20 درصد معلولیــت دارد. مددکار، این قضیه را به اطلاع مدیر مرکز رســانده، او گفته که دختر را می فرستد یک مرکز دیگر
خبرها حکایت از این دارند که به دختران کم توان ذهنی در یک مرکز بهزیستی تعرض می شود
همدلی-آساره کیانی ـ خبر شوک آور است و از آن تیترهای وحشــتناکی دارد که چشــم را روی خود بکشاند تا واژه “تجاوز” که حالا دیگر آن قدرها هم خواننده با آن بیگانه نیست، با جوانی تازه، خودی نشان دهد؛ شــوک اصلی اما این نیست؛ »دختران کم توان ذهنــی« ناباورانه خود را زیــر بار تجاوزی می بینند که باورش نه تنها برای یک شهر بلکه برای ســرزمینی به وســعت تمامی معیارهای فرهنگی، ارزش هــای اخلاقــی و باورهای دینــی، غیرممکن است. ســازمان بهزیستی کشــور، می گوید “گزارشی از یک تعرض/ دخترانی که خانه های بختشــان سیاه اســت”، آن طورها هم که خبرگزاری مهر، می گوید ســیاه نیســت و صرفا نمی شــود با اتکا به گفتار و نقل قول های شنیده شــده اقدام بــه درج خبر کرد و اصلا معلوم نیســت از طــرف آدم های معتبر نقل شده باشــد یا خیر و این که در هر صورت اگر خبر هم صحت داشــته باشد، نباید زحمات شبانه روزی خیل عظیــم افراد خدمت رســاننده بــه کم توانان عزیز ذهنی بی سرپرســت و بدسرپرســت را نادیده گرفت. دختر 30 ســاله ای که به گفته یکی از مددکاران”یک مرکز نگهداری بهزیســتی”، از سوی کارمند تاسیســاتی مورد تجاوز قرارگرفته، تنها 20 درصد معلولیــت دارد. مددکار، این قضیه را به اطلاع مدیر مرکز رســانده، او گفته که دختر را می فرستد یک مرکز دیگر؛ نیروی تاسیســاتی قبلا دو دختر دیگر را هــم اذیت کــرده و آن دو دختــر جاهای دیگر منتقل شــده اند؛ یک بار هم بــه یک مددکار تعرض کــرده؛ به طــور موقتی ســر کار نیامــده و دوباره برگشته. ممکن اســت مدیران و حتی مســئولان ذی ربط بگویند که معلول ذهنــی درک و دریافتی از تجاوز نــدارد و این گفته آدم را یاد قضیه ناظمی می اندازد که ســال 93 ،در یکی از مدرسه های تهران به شش دانش آموزان پسر خود، تجاوز کرده بود و مسئولان، آن موقع گفتــه بودند که دانش آمــوز هم خودش خواسته. بعد هم تاسیســاتی متجاوز اگــر برای خوش آمد کم توان ها این کار را کرده باشــد، در مورد مددکار خانم دلیلش چه بوده؟ این جاســت که ذهن به ســمت یــک جانبداری بی دلیل از فرد متجاوز می رود و هزار سوالی که چرا آن ناظم و این تاسیساتی این طور آزادند. کســی از یــک نفر متهــم خبــر دارد که(که بر اساس آن چه رسانه ها در ســال گذشته، گفتند) به پســرهای علاقه مند به آموزش “قرآن” تجاوز کرده بود؟ البته که “اثبات آن کار مشــکلی اســت و با تحقیقات امکان پذیر اســت و اگر مسئوان قضایی، علم پیدا کنند، می توانند رسیدگی کنند.” اما تعدد”»نرسیدگی” آدم را به شک می اندازد. بله؛ مردی که به آتنای هفت ساله در مغان تجاوز کرد به اعدام محکوم شــده؛ اما مگر با هجمه ای که تمام مردم شهر به سمت مغازه اش برده و شیشه ها را خرد کرده بودند، حکمی جز اعدام می شد صادر کرد؛ این اســت که به نظر می رسد شاید مسئولان را باید مجبور به واکنش کرد. شاید اگر افکار عمومی نبود قاتل آتنا باز هم می رفت می نشســت توی مغازه اش درپارس آباد و به دختربچه ها به چشــم خریدار نگاه می کرد. حالا بهزیستی از پیگیری “خبر”، خبر می دهد و می گوید که به جد پیگیر موضوع یک تعرض بوده ودر صورت اثبات با متخلفان از طریق مراجع قضایی برخورد “نموده” و مدافع احقاق حقوق معلولان در همه امور مربوطه خواهد بود . وعــده دادن پس از رخداد فاجعه آســان اســت؛ خط و نشــان کشیدن هم همین طور؛ مهم آموزشی اســت که برای کودکان، دختران و پســران معلول و غیر معلول باید باشــد و نیست؛ مهم دقتی است کــه باید در گزینش افراد مســئول در قبال قشــر آســیب پذیر جامعه، وجود داشــته باشــد و ندارد؛ مهــم قوانیــن معلولی اســت که جامعــه از آن اذیت می شــود؛ معلولیتی کهنه، کم ســواد و بدون پدر و مادر.