کلمه – کسری نورایی:
صبح روز هشتم مردادماه با حضور گارد زندان و بدون اطلاع قبلی حدود ۵۰ زندانی سیاسی-امنیتی محبوس در سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج به محل دیگری منتقل شدند.
مهدی محمودیان روزنامهنگار سبز و فعال حقوق بشر که بیش از نیمی از دوران ۵ ساله حبس خود را در زندان رجایی شهر سپری کرده است، درباره وضعیت این زندانیان به خبرنگار کلمه میگوید: این زندانیان در حال حاضر اجازه خرید از فروشگاه را ندارند و در طی ده روز گذشته فقط دوبار موفق به هوا خوری شده و در واقع از هواخوری نیز محروم هستند. شرایط زندگی در بند جدید به شدت مشکل شده و در دو روز نخست فقط آب خالی و قند و نمک داشته اند، به همین دلیل وارد اعتصاب غذای ناخواسته شده اند.
به گزارش کلمه؛ تغییر ساختار این سالن با جوش دادن درها، اضافه کردن دوربین های مداربسته به هر اتاق و احتمالا در نظر گرفتن موارد دیگری از محدودسازی و مانیتور کردن تا ماه گذشته به طول انجامید.
مشروح گفتوگوی کلمه با مهدی محمودیان را با هم میخوانیم:
برخی اخبار جسته و گریخته از وضعیت بغرنج زندانیان سیاسی و عقیدتی رجایی شهر حکایت می کند، آیا شما در این باره اطلاع دقیقتری دارید؟
بلی متاسفانه به خاطر شلوغی فضای خبری کشور و تمرکز رسانهها بر ماجرای معرفی وزرای کابینه و انتخاب شهردار، اتفاقهای اخیر زندان رجایی شهر به درستی اطلاعرسانی نشد و هنوز هم افکارعمومی از رفتارهای خشن و غیرقانونیای که اخیرا با زندانیان سیاسی و عقیدتی این زندان انجام شده است اطلاع کافی و کاملی ندارد. فاجعه همیشه در سکوت و خاموشی اتفاق میفتد و انگار رسانههای ما عادت کردهاند که تنها گزارشگر رنجهای پس از فجایع باشند. به هرحال حدودا ده روز پیش به ناگهان و به طرز غیرمعمول زندانیان سیاسی و عقیدتی این زندان را از محل اقامت چندین سالهشان به سالن ۱۰ این زندان که از مدتها پیش به تجهیزات نظارتی و دوربینهای مداربسته مجهز و آماده شده بود منتقل کردند. مکان جدید تقریبا شبیه سلول نگهداری دسته جمعی و فاقد امکانات رایج موجود در سایر بند های این زندان است. ایزوله کامل آنان پس از این انتقال و نحوه رفتار ماموران زندان به هنگام انجام این کار در کنار لغو ملاقاتهای حضوری و کابینی احتمال وخامت اوضاع را افزایش می داد.
سرانجام دیروز چهارشنبه که بالاخره خانوادههای زندانیان سیاسی و عقیدتی ساکن در رجایی شهر موفق شدند پس از دو هفته با عزیزان خود ملاقات کنند، مطلع شدیم که آنها در شرایط محیطی بسیار سختی به سر میبرند و شاید بتوان گفت اکنون وضع آنها از سلولهای انفرادی در بازداشتگاههای امنیتی هم وخیمتر است.
بهرحال وضعیت زندان هیچ وقت مطلوب نیست، منظور شما از وخامت دقیقا چیست؟
بلی اصطلاحا میگویند زندان هتل نیست و هیچ کس چنین انتظاری ندارد اما با توجه به اینکه زندانیان سیاسی و عقیدتی قبلا محاکمه شده و از سوی مراجع قضایی حکمشان به شکل قطعی صادر شده لذا باید در زندان تنها دوران محکومیت خود را سپری کنند و زندانبانان حق ندارند بر خلاف قوانین و آیین نامه سازمان زندانها رنج و مشقت بیشتری را به آنان تحمیل کنند.
اینکه زندانبان وقتی زندانیان را به هواخوری می برند و بدون اینکه زندانیان فرصت پیدا کنند تا البسه و وسایل شخصی خود را جمع آوری کنند آنها را به محیطی که اصلا شرایط نگهداری زندانیان سیاسی و عقیدتی را ندارد منتقل کنند یک رفتار وحشیانه و غیرانسانی است و هیچ تطبیقی با مفاد موجود در آیین نامه هم ندارد. زندانیان سیاسی و عقیدتی رجایی شهر احکام طولانی مدت دارند و شاید بتوان گفت میانگین حکم آنان ۸ تا ۱۰ سال است. چنن افرادی باید از حقوق جاری و مصرح در آیین نامه سازمان زندانها و از همه امکانات موجود و قابل دسترسی از جمله امکانات درمانی و بهداشتی، امکانات غذایی و امکانات فرهنگی و ورزشی برخوردار باشند. اما متاسفانه علاوه بر اینکه جابجایی زندانیان سالن ۱۲ با ضرب و شتم و تخفیف و توهین به آنان صورت گرفته حتی اجازه داده نشده لوازم شخصی از جمله البسه یا داروهای تجویزی توسط پزشکان را با خود به محل جدیدشان منتقل کنند. طبیعی است که هر زندانی در طول چندین و چند سال اقامت اندکی وسایل رفاهی و فرهنگی را مطابق روال جاری و اخذ مجوز با هزینه شخصی تهیه کرده است. هنگام این انتقال آنان نتوانستند هیچ کدام از وسایل یا کتب آموزشی و… را که در اختیار داشتند همراه خود جابجا کنند. این رفتار که اجازه ندهند زندانیان البسه و داروهای مصرفی یا لوازم بهداشتی خود را همراه داشته باشند بیشتر شبیه انتقال به سلول انفرادی است.
الان وضعیت در بند جدید چگونه است؟ آیا زندانیان به این وضعیت اعتراض کرده اند؟
اجازه بدهید این طور پاسخ دهم که فرزند یکی از زندانیان سیاسی و عقیدتی که روز چهارشنبه به ملاقات پدرش رفته بود با دلهره فراوان می گفت اگر اوضاع بر این روال ادامه یابد امیدی ندارم دفعه بعد پدرم را زنده ملاقات کنم. آنها به فضایی بسیار کوچکی منتقل شده اند که همه پنجره ها و منفذهای ورود و خروج هوا با دو لایه توری فلزی مشبک پوشانده شده است. در حال حاضر امکان استفاده از هواخوری را ندارند. همچنین جز دو تخته پتوی چرکمال و بی کیفیت که ازطرف زندان به آنها داده شده هیچ گونه وسیلهای برای خوابیدن و استراحت کردن ندارند. دسترسی شان به بهداری و تجهیزات پزشکی بسیار بسیار محدود شده است. هیچ وسیله ای از جمله کتاب یا لوازم التحریر یا وسایل ارتباط جمعی از جمله تلویزیون و روزنامه که برای زندانیان مجاز است در اختیار ندارند. آنها حتی از امکان خرید مواد خوراکی و لوازم بهداشتی از فروشگاه زندان هم محروم شده اند و در شرایطی به سر می برند که بسیار بدتر و وخیم تر از سایر زندانیان عادی در این زندان است. وضعیت نگهداری ایشان را چنان حاد و امنیتی کرده اند که در توالت ها و حمام های بند هم دوربین مدار بسته قرار داده و معلوم نیست چرا یک فردی که در حال گذران دوران حبس خودش است باید تحت مراقبت شدید استحمام یا قضای حاجت قرار گیرد. به راستی اگر زندان می خواهد تا این سطح مراقب زندانیان سیاسی و عقیدتی باشد بهتر است امکان تنفس بهتر یا هواخوری یا فوریت های پزشکی را برایشان مهیا کند زیرا که تعدادی از افراد مسن باید دائما به داروهای قلبی و دیابتی خود دسترسی داشته باشند یا افرادی که طی این سالهای متمادی و فرساینده در زندان دچار آسیبهای فراوان جسمی و روحی شده اند باید بتوانند با دسترسی به امکانات فرهنگی و ورزشی شرایط روحی و روانی خود را بازسازی کنند. شما درباره اعتراض زندانیان پرسیدید و باید بگویم که به خاطر اعتراض به نحوه رفتار زندان درحال حاضر ۵ نفر از آنان را به صورت تنبیهی به سلول انفرادی منتقل کرده اند.
ماجرای اعتصاب غذای ۵۰ نفر از زندانیان چه بوده است؟
این ماجرا خود نشانگر اوج فاجعه و اعمال فشارهای سنگین به زندانیان است. همانطور که گفتید ما هم مثل شما در هفته گذشته لابلای خبرها خواندیم که پنجاه تن از آنان در اعتراض به این وضعیت اعتصاب غذا کرده اند ولی دیروز بعد از ملاقات متوجه شدیم که آنان ظرف چند روز اول پس از این جابجایی به هیچ گونه مواد غذایی به جز آب و قند و نمک دسترسی نداشتهاند و بعضا ناچار بودند با همین وضعیت بسازند. تعدادی از ایشان به خاطر بیماری باید متناسب با تجویز اطبای معالج پرهیز غذایی داشته باشند و تا حد زیادی طبیعی است که در واکنش به این حجم از رفتارهای ضد انسانی و غیر قانونی با ایشان، به شدت عصبی و مستاصل شوند و در مواجهه با زندانبان حاضر به دریافت غذای بی کیفیت نشوند ولی عملا به خاطر مصادره جیره های غذایی و لوازم و مواد پخت و پز هیچ گزینه ای به غیر آب و قند برای اترزاق نداشته و عملا ناچار به اعتصاب غذای اجباری شده اند. بهر حال وضعیت طوری است که بیم خطرات جانی برای زندانیان وجود دارد و این اوضاع در کنار بی خبری از آنان موجب دلنگرانی و آشفتگی مضاعف خانواده های ایشان خواهد شد. گویی اعضای خانواده و نزدیکان آنان نیز به ناحق از سوی سیستم مجازات می شوند.
چگونه با وجود این اوضاع رسانههای خبری تا کنون واکنش جدی نشان ندادند؟
دو علت اصلی در این باره به نظرم می رسد. نخست بعد از انتقال ملاقات های زندانیان لغو شد و به دنبال مراجعه و تظلم خواهی خانواده هایشان مقام های دادستانی تهران هم پاسخ روشنی ارائه ندادند، از طرف دیگر بر اساس روال سابق زندانیان از تماس تلفنی با خانواده هایشان هم محروم بودند و همین امرموجب شده بود خبر دقیق و موثقی در فضای خبری کشور منتشر نگردد. عملا زندانیان سیاسی و عقیدتی رجایی شهر را ایزوله کردند، به طوری که حتی نمی توانستند نسبت به ابعاد این اتفاقات خطرناک اطلاع رسانی کنند و یا نیازمندی ها و مشکلات شان را به گوش خانواده هایشان برسانند. همچنین تا عصر روز سه شنبه اخیر هیچ پاسخ روشنی مبنی بر صدور مجوز ملاقات هفتگی به نزدیکان ایشان داده نشد و خانواده هایشان مایوسانه با احتمال لغو ملاقات روز چهارشنبه مسیر تهران تا کرج را طی کردند. گرچه این گلایه وجود دارد که همزمان با تعطیلی فصلی سازمان های حقوق بشری بین الملل عملا ضریب حساسیت و فعالیت فعالین حقوق بشر داخلی و سایت ها و رسانه های فارسی نسبت به سرنوشت زندانیان سیاسی و عقیدتی رجایی شهر که از شهرت رسانه ای برخوردار نیستند به شدت کاهش یافته است. فعالین فضای مجازی نیز درگیر اخبار مربوط به کابینه و وزارت زنان هستند و تا زمانی که خبری یا بحثی داغ نشود عنایت چندانی به آن ندارند. شاید به همین دلیل بود که در آغاز گفتگو متذکر شدم که فاجعه همواره در سکوت رخ می دهد.
امید که همت شما موثر باشد و شاهد باشیم در آینده نزدیک هم زندانیان سیاسی و عقیدتی به سلامت و تندرستی از بند خلاص شوند.