در ماه رمضان امسال، هر ایرانی دستکم تنها برای تهیه وعدههای غذایی سحری و افطار خود مبلغی معادل یک میلیون و پانصد و پنجاهو یک هزار تومان هزینه کرده است، این مبلغ از یکسو به تنهایی با حداقل دستمزد تعیین شده برای یک کارگر برابری میکند و از سوی دیگر حداقل پنج بار بیشتر از دستمزی است که قرار است با اجرای برنامههای اشتغالزایی به کاروزان و مهارت آموزان پرداخت شود.
در ماه رمضانی که گذشت تهیه هر وعده غذایی سحری یا افطار برای هر ایرانی، دستکم 25 هزار 850 تومان خرج برداشت، به عبارت دیگر در بازه زمانی مورد نظر هر فرد بابت پَهن کردن دو سفره جداگانه سحرو افطارمبلغی در حدود 51 هزار و 700 تومان پرداخت کرده است.
مبنای این حساب و کتاب برآورد تقریبی حداقل قیمت اقلامی است که تصاویرشان سالهاست در کلیشههای مربوط به سفرههای افطار خانوادههای ایرانی ثبت شده و میتوان آنها را در مراجعه به مغازههای عادی محلات پایتخت سراغ گرفت.
در آغاز این حساب و کتاب میپذیریم که بنابر هر دلیلی میتوان مصرف هرگونه برنج و انواع گوشت را برای مدت یک ماه کنار گذاشت، با قبول این فرض خواهیم دید که نان، پنیر، سبزی خوردن، گردو، خرما، چای، زولبیا و بامیه، شله زد، هلیم و آش، نوشابه، دوغ، آب آشامیدنی، قند و شکر تقریبا همه اقلامی هستند که تقریبا در هرچهار فصل سال، پای ثابت سفرههای افطار خانوادههای ایرانی را تشکیل دادهاند.
گواه این ادعا تصاویر سفرههای افطاری است که طی دو دهه گذشته در شبهای ماه رمضان از سریالهای جعبه جادو پخش و به مرور به ملکه ذهن مخاطبانش تبدیل شده است.
البته در ادامه این محاسبات فرض دیگری را نیز خواهیم پذیرفت، مبنی اینکه ممکن است در ماه رمضانی که همین چند روز پیش خاتمه یافت، جماعت روزه دار با تصمیم قبلی همین سفره افطار را برای صرف سحری خود پهن کرده باشند، در نتیجه در ادامه این حساب و کتاب سرانگشتی تلاش میکنیم تا به منظور جبران کاستی ناشی از خوردنیهای متداولی که نامشان به هردلیلی، مثل گران بودن مواد اصلی تشکیل دهنده، از فهرست این گزارش خط خورده است، نام مواد خوراکی دیگری همچون تخم مرغ، عسل و انواع مربا، خیارو گوجه را برای مدت یک ماه اضافه کنیم و یا به عبارتی یک سفره حداقلی برای روزهداران درنظر بگیریم.
تعمیم این حساب و کتاب سرانگشتی به کل روزهای ماه رمضان، این هزینه را به بیش از یک میلیون وپانصد و پنجاهو یک هزار تومان میرساند؛ براین اساس چنانچه بخواهیم این محاسبه را تا محدوده اعضای یک خانوار متوسط ادامه دهیم در نهایت به مبلغ 5 میلیون چهار و بیست و هشت هزار و پانصد تومان خواهیم رسید که باید برای تدارک افطار و سحر یک خانواده سه و نیم نفری پرداخت شده باشد.
این در حالی است که بنابر اعلام رسمی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی هر کارگر ایرانی در بهترین حالت ممکن از ابتدای سال جاری تاکنون ماهانه حدود یک میلیون و سیصد و هفده هزار تومان درآمد داشته است، پرواضح است که اگر به این درآمد مبلغ تقریبی 159 هزا تومان، یارانه نقدی یک خانوار متوسط را نیز بپردازیم همچنان عدد درآمد با فاصله معنی داری از هزینههای سفره یادشده عقبتر خواهد بود.
صرفنظر از اینکه کارگران روزهداران در 30 روز گذشته چگونه از عهده پرداخت اقلام سفره افطار و سحر خود برآمدهاند اکنون با پرسش جدیدی مواجه هستیم و آن اینکه در صورت به اجرا درآمدن برنامههای اشتغالزایی دولت ،کارورزان و مهارت آموزانی که بعید است دستمزدهای آنها از 310 هزار تومان بیشتر باشد، چگونه میتوانستند به تنهایی از عهده پرداخت مخارج سفره یک میلیون و دویست و شصت و هزار تومانی مربوط به خودشان برآیند؟