کشاورزان ایران پا به سن گذاشتهاند. در حالی که روزبهروز بر میانگین سنی کشاورزان مشغول به کار کشور افزوده میشود، نیروی کار جوان آن طور که باید و شاید جذب کشاورزی نمیشود. در حال حاضر میانگین سن کشاورزان در ایران، ٥٣ سال اعلام شده است.
شهروند| میانگین سنی کشاورزان ایرانی به ٥٣ سال رسیده است. اگر بخواهیم سن بازنشستگی را ٦٠ سال در نظر بگیریم، کمتر از یک دهه دیگر ایران با بحران کشاورز روبهرو میشود. براساس آخرین سرشماری مرکز آمار، ایران ٤میلیون کشاورز دارد که به گفته اسکندر زند، رئیس مرکز تحقیقات کشاورزی به «شهروند» میانگین سنی کشاورزان ایران رو به کهولت میرود و نگرانیهای جدیاي را برای آینده کشاورزی ایران مطرح میکند. این موضوع در حالی رخ میدهد که بنا به اعلام مرکز آمار بیشترین دانشآموختگان بیکار در رشته کشاورزی تحصیل کردهاند. بر این اساس نرخ بیکاری دانشآموختگان رشتههای کشاورزی، جنگلداری و شیلات و محیطزیست تا ٤٩درصد هم میرسد اما گویا فارغالتحصیلان رشته کشاورزی بیکاری یا اشتغال در سایر رشتهها را به کار در مزارع ترجیح میدهند. البته علی خانمحمدی، مدیرعامل مجمع خبرگان کشاورزی هم به «شهروند» میگوید: تربیت نیروی تحصیلکرده کشاورزی در نظام آموزشی ایران اشتباه بوده است و در اصل کشاورزی تربیت نکردهایم که بتواند حتی یک ساعت در مزارع کار کند و برخی فارغالتحصیلان حتی کار با تراکتور را بلد نیستند. از آن سو چالشهای جذب سرمایه در کشاورزی ایران یک مسأله جدی است. زند، معاون وزیر کشاورزی به «شهروند» میگوید از هر ١٠٠میلیون تومان سرمایهگذاری اقتصادی تنها یکبیستم آن یعنی ٥میلیون تومان جذب کشاورزی میشود.
کهولت کشاورزی ایران
کشاورزان ایران پا به سن گذاشتهاند. در حالی که روزبهروز بر میانگین سنی کشاورزان مشغول به کار کشور افزوده میشود، نیروی کار جوان آن طور که باید و شاید جذب کشاورزی نمیشود. در حال حاضر میانگین سن کشاورزان در ایران، ٥٣ سال اعلام شده است. البته اسکندر زند به «شهروند» میگوید: جاذبههای پایین کشاورزی کنونی کشور باعث میشود، نتوان از جوانترها انتظار داشت که جذب این بازار شوند حتی اگر تحصیلات مرتبط و آکادمیکی در این حوزه داشته باشند. از طرفی سهم قابل توجه کشاورزی از تولید ناخالص ملی میتواند به خوبی اهمیت کشاورزی در اقتصاد ایران را روشن کند. علی محمد شاعری، رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس در اینباره گفته است: هم اکنون سهم کشاورزی از توسعه اقتصادی کشور ٥درصد است که در برنامه ششم ١٥درصد پیشبینی شده است. به عقیده نماینده مردم بهشهر، نکا و گلوگاه، متناسب با ظرفیتهای کنونی کشور، سهم کشاورزی در تولید ناخالص ملی باید حداقل به ٨درصد برسد.
علی خانمحمدی، مدیرعامل مجمع خبرگان کشاورزی کشور اما معتقد است مشکل اصلی، سیستم آموزشی ما است: «کشاورز تربیت نکردیم. یک مشت کارشناس مدرکگرا تربیت کردیم.»
نداشتن سرمایه کافی و عدم تأمین آن، ریسک بالای سرمایهگذاری بر روی یک زمین کشاورزی، تربیت نکردن نیروی متخصص، به کار نبستن تکنولوژی روز دنیا در تولید و مشکلاتی از این قبیل تبدیل به موانع حضور نیروی جوان در صنعت کشاورزی میشود و سن کشاورزان فعال ما را بالا و بالاتر میبرد. اما آیا با وجود خشکسالیها و کمآبیهای این سالهای کشور، اساسا سرمایهگذاری بلندمدت روی کشاورزی ایران و قطبهای باقی مانده کار درستی است؟ «شهروند» امروز با بررسی «علل» پیرشدن کشاورزان در خلال گفتوگو با کارشناسان، «راهکار» ارایه میدهد.
کشاورزی معطل سرمایه
از هر ١٠٠میلیون تومان سرمایهگذاری کشور تنها ٥میلیون تومان آن به سمت بازار کشاورزی میآید. اسکندر زند، رئیس سازمان تحقیقات و آموزش کشاورزی به «شهروند» میگوید: نباید دست کشاورزمان را خالی بگذاریم. کشاورزی صنعتی است که پیشبرد آن بدون سرمایه اولیه کافی امکانپذیر نیست. همچنین به عقیده او تربیت نیروی کارآمد و متخصص یکی دیگر از خلأهای کنونی کشاورزی کشور است. فارغالتحصیلان کنونی کشاورزی دانش لازم را بدون مهارت دارند. صرف فارغالتحصیلی کافی نیست و تخصص و سرمایه باید در اختیار جوانان فارغالتحصیلشده از این رشته قرار بگیرد.
علی خانمحمدی هم در اینباره به «شهروند» میگوید: چطور میتوانیم از قشر تحصیلکرده انتظار داشته باشیم بدون آموختن هیچ فنی، دل به دریا بزنند، ریسک کنند و وارد بازار کشاورزی شوند؟ در حال حاضر و با شرایط کنونی اقتصاد کشور، کشاورزبودن صرفه اقتصادی ندارد چرا که ما بهرهوری لازم را نداریم. کشوری مانند ژاپن را ببینید، نیروی کارآمد تربیت میشود نه نیروی فارغالتحصیل! تحصیل کشاورزی باید از مزرعه شروع شود. مهندس کشاورزی باید بذر را بشناسد. مهندس کشاورزی که نمیتواند حتی یک ساعت بالای تراکتور بایستد، چه گرهای از کشاورزی کشور باز میکند؟
ظرفیت اشتغال نداریم
کشاورزی ایران بیش از این ظرفیت اشتغال ندارد. اسکندر زند با اعلام این موضوع توضیح میدهد: در حال حاضر ٢٠درصد اشتغال کشور در اختیار حوزه کشاورزی است و این حوزه بیشتر از این توان و ظرفیت اشتغالزایی ندارد. به گفته او حتی در بعضی از استانها، سهم کشاورزی از اشتغال به ٣٠درصد هم میرسد. جایگزینی نیروی جوان و متخصص تنها رویه منطقی و درست برای اصلاح وضع موجود است.
در کنار کشاورزان فعالی که پا به سن میگذارند، خشکسالی و بیکارشدن دیگر کشاورزان هم یکی از بحرانهای کنونی است. اسکندر زند در اینباره میگوید: نباید خشکسالی موجب رها کردن کشاورزی شود. راه نجات شیراز و استانهایی که پیش از این قطب کشاورزی بودهاند و حالا نیستند، تزریق تکنولوژی و جذب سرمایه است. خانمحمدی بحران آب را بهانه مسئولان دانسته و میگوید: کارشناسان و متخصصان باید دامن کشاورزی که ١٢ تن تولید گندم داشته بگیرند و رها نکنند. این کشاورز باید آموزش بدهد. تجربیات این کشاورز باید در اختیار قرار گیرد. شعر و شعار از سن کشاورزان ما کم نمیکند. علیمحمد شاعری، رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس هم چندی پیش خواستار توسعه کشت گلخانهای در سطح کشاورزی شد و آن را زمینهساز افزایش ١٠ برابری تولید با صرفهجویی ٩٠درصدی در منابع آبی برشمرد. اقدامی که میتواند به نوعی به احیای کشاورزی و بازگشت نیروی جوان به بازار کار هم کمک کند.
اجرای طرح کشاورز آینده
اسکندر زند از طرحی خبر میدهد که تحت عنوان آموزش کشاورزان آینده در دست طراحی و اجرا است. او به «شهروند» میگوید: میخواهیم با عملیکردن این طرح هنرستانهای کشور را تقویت کرده و جاذبههای کشاورزی را به دانشآموزان و دانشجویان نشان دهیم. گام مهم بعدی هم البته قرار دادن سرمایه مالی در اختیار این نیروی کار جوان جذبشده است.
مهدی عبداللهی در مقالهای با نام «سرمايهگذاري و چالشهاي بازار مالي در بخش کشاورزي» نوشته است: به لحاظ دارا بودن ظرفيتهاي قابل توجه ازجمله بيش از ٣٧ ميلیون هکتار اراضي مستعد کشاورزي، ١٣ ميليارد مترمکعب آب قابل استحصال، اقليمهاي متنوع آب و منابع طبيعي تجديد شونده شامل جنگلها و مراتع با وسعت ١٠٢,٤میلیون هکتار، پتانسیل بالایی برای کشاورزی دارد.
سهم کشاورزی در تولید ناخالص ملی
به ٨درصد برسد
تا مادامی که بهرهوری ما پایین و سن نیروی کارمان بالا است، سهم کشاورزی در تولید ناخالص ملی بالا نمیرود. چندی پیش علی محمد شاعری، رئیس کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس شورای اسلامی گفت: سهم بخش کشاورزی با افزایش سه برابری سهم آن در اقتصاد و افزایش ٣درصدی سرمایهگذاری در آن از تولید ناخالص ملی باید به ٨درصد برسد. او معتقد است گلهمندیها و چالشها برای کشور کارساز نیست و باید متناسب با ظرفیتهای موجود به فکر توسعه و رشد بخش کشاورزی بود. شاعری به هدفگذاری رشد ٨درصدی بخش کشاورزی در برنامه ششم توسعه در بخش تولید ناخالص ملی اشاره و خاطرنشان کرد: هماکنون سهم کشاورزی از توسعه اقتصادی کشور ٥درصد است که در برنامه ششم ١٥درصد پیشبینی شده است. در صورت تحقق افزایش ٣ درصدی سهم سرمایهگذاری بخش کشاورزی میتوان امیدوار بود تا پایان برنامه ششم شاهد رشد ٨درصدی در این بخش باشیم. رئیس کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس شورای اسلامی گفت: برای تحقق این برنامهریزی، وزارت جهاد کشاورزی موظف به افزایش ٣٠میلیون تنی تولید محصولات کشاورزی و ایجاد ٥٠٠هزار فرصت شغلی جدید در این حوزه شده است. یکی از راههایی که برای این مهم در نظر گرفته شده است، طبق آنچه در برنامه ششم توسعه پیشبینی شده کاهش میزان مصرف آب در بخش کشاورزی از ٩٠ به ٦٥میلیارد مترمکعب است. رئیس کمیسيون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس شورای اسلامی مدیریت نادرست بازار و عرضه محصولات کشاورزی را یکی از مشکلات این بخش خواند و گفت: هماکنون ایران رتبه ١٨ تولید انواع محصولات کشاورزی در سطح جهان را دارد اما جایگاه آن در صادرات محصولات این بخش ١٩٧ است.
سهم دولت از بازار کشاورزی چقدر است؟
براساس گزارش منتشرشده توسط بانک مرکزي تحت عنوان «گزارش اقتصادي و ترازنامه» بخش وسيعي از بازار مالي کشاورزي – روستايي ايران تحت مراقبت و نظارت دولت قرار دارد. بهطوريکه ٧٥,٩درصد از عرضه وجوه در اين بازار از محل منابع رسمي شامل بانک کشاورزي، تعاونیهاي روستايي و بانکهاي تجاري تأمين ميشود. منابع غيررسمي شامل صندوقهاي قرضالحسنه، کاسبان محل، سلفخرها، آشنايان و غيره ٢٤.١درصد از عرضه وجوه را تأمين ميکنند. بنابراین بازار رسمي قادر به تأمين تمامي درخواستهاي تسهيلات متقاضيان اين بخش نيست. اسکندر زند معتقد است دولت موظف است به بخش کشاورزی سوبسید بیشتری بدهد.
٧ سال در ١٥ سال!
در ١٥سال اخیر، ٧سال دیگر روی سن کشاورزان مشغول به کار رفته است. حسین صفایی، رئیس سازمان تعاون روستایی کشور در همایش نظامهای بهرهبرداری بخش کشاورزی شیراز گفت: این آمار به ما میگویند که در این بخش نیروی جوان فعالیت قابل توجهی ندارد.
به نظر میرسد کشاورزی نه فقط توسط مردم، بلکه این روزها توسط مسئولان هم آنطور که باید و شاید جدی گرفته نمیشود. آسیبهای نظام آموزشی، فرهنگی و اقتصادی به حوزه کشاورزی هم وارد شده و جمعیت آن را پیر کرده است. فارغ از انتظاراتی که همواره توسط همه بخشها از دولت برای پرداخت یارانه و دستگیری وجود دارد، به نظر میرسد تا مشکلات و موانع کنونی برداشته یا حداقل تسهیل نشود، نمیتوان از جوانان انتظار داشت برای ورود به این حوزه انگیزه داشته باشند. کمتر از چند سال دیگر، این جمعیت ٥٣ ساله مرز ٦٠ سالگی را رد میکنند و بحران بزرگی دامنگیر کشاورزی کشور میشود. برای مقابله با این آسیبها بهتر است در همین مقاطع فکری کرد. اقداماتی مثل تجمیع کشاورزان خردهپا در غالب تعاونیهای تولید، تسهیل راه خرید زمین و اصلاح نظام تربیتی کشاورز در فرصتهای پایانی، که اگر هرچه سریعتر رقم نخورند، در آیندهای نه چندان دور بسترساز مشکلات جدی اقتصادی میشوند.