نخستین برنامه تبلیغاتی ابراهیم رئیسی، یکی از نامزدهای اصلی انتخابات ریاست جمهوری آتی، چهارشنبه شب گذشته از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد؛ برنامهای که میتوان آنرا اولین جلوهگری جدی رئیسی در انتخابات دانست. این برنامه امکانی جدی برای ارزیابی از یکی از نامزدهای مهم انتخابات آتی، در این مرحله از رقابت انتخاباتی محسوب میشود.
هفت نکته زیر در حاشیه نخستین برنامه تبلیغاتی رئیسی قابل اشاره هستند.
نخست؛ عبور از اعدامهای ۱۳۶۷
برنامه تبلیغاتی رئیسی با معرفی مختصر وی و شرح اجمالی زندگینامه این نامزد انتخابات شروع شد. اما نخستین نکته مهم، همینجا رخ داد. مجری برنامه در توضیح زندگی و شرح کارنامه رییسی، از مقام دولتی وی در سال ۱۳۶۰ (دادستان کرج و همدان) ناگهان به سال ۱۳۶۸ رسید و از چند سال مهم در این فاصله، آگاهانه عبور کرد.
در این زندگینامه، که با هماهنگی رئیسی تهیه و پخش شده، به فعالیت قضایی ـ امنیتی وی حدفاصل سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ هیچ اشارهای نشد. همان مقطعی که وی بهعنوان جانشین دادستان انقلاب تهران مشغول بهکار بود. رئیسی در این دوران، در جریان کشتار فلهای چند هزار مخالف سیاسی در زندانهای جمهوری اسلامی، عضو گروه چهار نفره اصلی و دستاندرکار فاجعه (در کنار مصطفی پورمحمدی، مرتضی اشراقی و حسینعلی نیری) بود.
او که اینک در مقام نامزد ریاست جمهوری، از اهمیت رعایت حقوق شهروندان در عمل ـ و نه در قالب نوشتار و حرف ـ سخن میگوید و «کرامت» ایرانیان، تمایلی به بازخوانی کارنامه قضایی ـ امنیتیاش در «تونل وحشت تاریخ سیاسی معاصر ایران» نشان نمیدهد.
این درحالی است که رئیسی نقشی موثر در نقض فاحش حقوق بشر در کشتار ۱۳۶۷ داشته؛ رخدادی که آیتالله منتظری در فایل صوتی مشهورش و در دیدار با رئیسی و دیگر اعضای هیأت مسئول، آن را «جنایت» توصیف کرده بود.
بهگونهای قابل پیشبینی، بهنظر میرسد که رئیسی هیچ تمایلی به بازشدن این پرونده و مطرح شدنش در فضای انتخابات ندارد.
دیگر؛ تمرکز محض بر بیکاری و فقر و فساد
سخنان ابراهیم رئیسی در برنامه تبلیغاتیاش، بهگونهای پررنگ و برجسته، واجد تمرکز بر معضل بیکاری و فقر و نیز مشکلات اقتصادی متأثر از تداوم رکود و بحران در تولید و اشتغال است.
او با تأکید بر این مسئله (کار) و تکرار کلیدواژهای که یکی از دو بال اصلی شعار انتخاباتی وی را تشکیل میدهد (کار و کرامت)، کوشید مخاطبان بیکار و برآشفته از مشکلات معیشتی را بهسوی خود جلب و جذب کند. هرچند که وی به ابراز محض وعده و کلیگویی و بیان شعار اکتفا کرد و نگفت چگونه در متن واقعیتهای اقتصادی جاری، از امکان حل مشکل بیکاری میلیونها شهروند ـ بهخصوص جوانان و فارغالتحصیلان دانشگاه ـ برخوردار است.
به بیان دیگر، رئیسی متکی بر شرایط اجتماعی ـ اقتصادی، رویکردی سلبی اتخاذ کرده و میکوشد دولت روحانی را مقصر اصلی وضع جاری تعریف و قلمداد کند.
وی آگاهانه از کنار نقش کانون مرکزی قدرت در وقوع تحریمها و عوارض هولناک آن برای اقتصاد و جامعه ایران گذشت.
فراتر، او به دلیل عدم پرداخت مالیات توسط آستان قدس رضوی یا نقش این نهاد معظم و ویژه در کلان اقتصاد ایران اشارهای نکرد و تنها به برخی اقدامهای خود در مقام متولی آستان قدس (ازجمله در ساخت ۶۰۰ خانه) ارجاع داد.
سوم؛ بازخوانی احمدینژاد با ادبیات متفاوت
اولین برنامه تبلیغاتی و تلویزیونی ابراهیم رئیسی بهشکلی غیرمستقیم یادآور سیاستها و رویکردهای اساسی محمود احمدینژاد بود. اگرچه رئیسی ادبیاتی متفاوت با ادبیات مشهور احمدینژاد دارد، و کوشید آنرا در این برنامه نیز رعایت و متبلور کند.
اما مستقل از ادبیات، رئیسی آشکارا همان سیاستهای محمود احمدینژاد را از منظری پوپولیستی در دستور کار قرار داده است.
او از پرداخت یارانه و حتی افزایش آن، تا سقف سه برابر میزان کنونی سخن میگوید؛ تداوم و تکمیل پروژه پرسر و صدا و هزینهبر مسکن مهر دولت احمدینژاد را در یک سال وعده میدهد؛ از ایستادن کنار «محرومان و مستضعفان» و رفتن به نزد ایشان خبر میدهد، امری که یادآور سفرهای استانی احمدینژاد است؛ و نیز با تاکید بر مبارزه با «اشرافیگری»، تغییر وضع به سود محرومان، «خادمی ملت» و تلاش برای تحقق «کرامت» شهروندان، یادآور رویکردها و شعارهای احمدینژاد در حوزههای مشابه میشود.
آقای رئیسی را میتوان «احمدینژاد ۱۳۹۶» دانست؛ کسی که البته پروژهها و بلندپروازیهای سیاسیاش محدود به قوه مجریه نیست و برای نشستن بر صندلی رهبری جمهوری اسلامی پس از فقدان نفر نخست نظام، طراحی کرده است.
چهارم؛ جلب رأی با قاسم سلیمانی
رئیسی فقط از اقشار نابرخوردار و لایههای اجتماعی ناراضی از شرایط اقتصادی یارگیری نمیکند. او کوشید در پایان سخنانش با تجلیل از قاسم سلیمانی، فرمانده ارشد سپاه قدس، شهروندان حامی و همراه هسته اصلی قدرت در جمهوری اسلامی را بیش از پیش به خود بخواند.
هرچند قالیباف نیز ـ مبتنی بر رابطه درازمدت و قدیمیاش با سلیمانی ـ چنین رویکردی را در دستور کار قرار خواهد داد، اما به نظر میرسد رئیسی میکوشد خود را نامزد اصلی و گزینه محبوب کانون مرکزی قدرت در جمهوری اسلامی معرفی کند.
بدیهی است که این همسوسازی با سلیمانی، همانقدر که رئیسی را برای لایههای اجتماعی حامی حکومت یا موافق حضور نظامی ایران در سوریه، محبوب میکند، برای شهروندان مخالف حضور نظامی ایران کنار رژیم اسد و منتقد هزینهکرد برای حزبالله لبنان، عاملی مشوق در جهت مخالفت با رئیسی و تبلیغ علیه وی خواهد بود.
پنجم؛ دست خالی در عرصه فرهنگ و رسانه
اگر رئیسی در حوزه اقتصاد به کلیگویی و ابراز شعار بسنده کرد، در حوزه فرهنگ دستی بهشدت خالی داشت. او حتی نتوانست با کلیگویی نیز از این عرصه، موفق عبور کند.
رئیسی که بهدلیل انتساباش به علمالهدی، امام جمعه تندروی مشهد، باید پاسخگوی برخی مسائل (ازجمله جلوگیری از اجرای کنسرت در خراسان رضوی) باشد، در برنامه تبلیغاتیاش حتی اشارهای نیز به «موسیقی» نکرد.
اشاره مختصر وی به «هنر» و «سینما» نیز از نوع نگاه وی و باورش به دخالت دولت ایدئولوژیک در این دو عرصه پرده برداشت.
رئیسی که در مقام معاون قوه قضائیه، برای یک دهه یکی از عوامل موثر در سرکوب روزنامهنگاران و تحدید رسانههای ایران بوده، در سخنانش مدعی گسترش فضای آنلاین و پاسداشت منتقدان شد. ادعاهایی که نه نسبتی با کارنامه رئیسی و نگاه سیاسی ـ فرهنگی وی دارد، و نه اهالی رسانه و شهروندان عادی را اقناع و همدل خواهد کرد.
وی همچنین مدعی «شفافسازی» و قرار دادن دولت «پشت ویترین» شد؛ درحالیکه کارنامه وی در دستگاه قضایی آکنده از مستند در حوزه برخورد با رسانههای منتقد و روزنامهنگاران مستقل است.
ششم؛ نگاه خطرخیز به «دشمن»
در عرصه سیاسی خارجی نیز رئیسی کوشید بر کلیدواژه «دشمن»، بهمثابه مفهوم محبوب رأس هرم نظام سیاسی، تاکید کند. قابل تأمل آنکه وی مقابله با ایالات متحده را از سویی به افزایش قدرت اقتصادی کشور ارجاع داد و از سوی دیگر، و به شکل غیرمستقیم، از اهمیت مداخله نظامی ایران در کشورهای منطقه (ازجمله سوریه) دفاع کرد.
وی همچنین با اشاره به ماجرای بازداشت شماری از سربازان نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس، از وضع «تحقیرآمیز» نیروهای نظامی «دشمن» گفت و از آن تجلیل کرد. نگاهی که بهگونهای برجسته با سیاست خارجی دولت روحانی و دیپلماسی اتخاذشده در چهار سال گذشته در فاصله است.
رئیسی همچنین درحالی از «انسجام ملی» و مشارکت «همه سلیقهها» در اداره کشور گفت که خود یکی از بانیان و حامیان مهم حصر خانگی رهبران جنبش سبز و ادامه بازداشت غیرقانونی آنان محسوب میشود.
رئیسی همچنین هیچ سخنی از «توسعه سیاسی» و مفاهیم همسو (آزادی و دموکراسی و لوازم آن) نگفت؛ امری که غیرمترقبه نبود.
هفتم؛ هیجانی که ابعاد آن مشخص نیست
ابراهیم رئیسی با شور و هیجان، و البته بدون تعریض تند و ادبیات گزنده، برنامه تبلیغاتی نخست خود را با گفتمانی کاملا «اصولگرایانه» به پایان رساند.
به نظر میرسد که او مستظهر به حمایت برخی جریانها و جمعیتهای اردوگاه اصولگرایی و نیز طیف قابل توجهی از نیروهای امنیتی ـ نظامی همسو با هسته اصلی قدرت در جمهوری اسلامی، و همچنین خوشبین به پذیرفته شدن شعارها و ادعاهایش توسط اقشار نابرخوردار و بیکاران و آسیبدیدگان فقر، پا به عرصه انتخابات گذاشته است.
اگرچه رئیسی بهشکلی ملموس بدون برنامه و استدلال سخن گفت، اما هیجان و شور وی، از عزم وی و همراهانش برای منتفی کردن تداوم دولت روحانی برای چهار سال دیگر نشانهها داشت. هیجانی که بعید است به ریاست جمهوری ختم شود؛ رئیسی یکی از گزینههای جانشینی دومین رهبر جمهوری اسلامی محسوب میشود. پیروزی او در انتخابات ریاست جمهوری میتواند بهمعنای خیز بلند رئیسی برای نشستن در جایگاه رأس هرم نظام سیاسی ارزیابی شود.