جین گودال تصویر از Sumy Sadurni/AFP via Getty
نوشتهٔ راشل فیلدهاوس و موهانا باسو در نشریهٔ علمی نیچر
ترجمهٔ فریبرز شایگان – اندیشهٔ نو
دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴
جین گودال، نخستیشناسی که معنا و مفهوم دانشمند بودن را تغییر داد.
جین گودال (Jane Goodall)، نخستیشناس (primatologist) بریتانیایی که بهخاطر کارهایش با شامپانزهها معروف است، روز چهارشنبه اول اکتبر [۹ مهر] در ۹۱ سالگی درگذشت. به گفتهٔ مؤسسهٔ جین گودال، او برای سخنرانی به کالیفرنیا رفته بود و همانجا به مرگ طبیعی درگذشت.
گودال بیشتر بهخاطر کارهایش با شامپانزهها در پارک ملی گومبه (Gombe) در تانزانیا مشهور است. او نخستین کسی بود که کشف کرد شامپانزهها ابزار میسازند و از ابزار استفاده میکنند*. او بعدها مدافع حفاظت از زیستبوم و حیاتوحش، حقوق بشر، و رفاه حیوانات- از جمله توقف استفاده از حیوانات در پژوهشهای پزشکی- شد. او در سال ۱۹۷۷ مؤسسهٔ جین گودال را در شهر واشنگتن دیسی تأسیس کرد که یک سازمان غیرانتفاعی حیاتوحش و حفاظت از حیاتوحش است.

میراث جین گودال از طریق این سه تغییر باقی خواهد ماند.
انسانی کردن نخستیها
گودال در اوایل دههٔ ۱۹۶۰ [۱۳۴۰]، زمانی که در مقطع دکتری در دانشگاه کمبریج انگلستان تحصیل میکرد، عرف معمول علمی در استفاده از اعداد برای شناسایی حیوانات را زیر پا گذاشت و بهجایش حیوانات را نامگذاری کرد. او یک شامپانزهٔ نر را که موهای صورتش خاکستری بود «دیوید گرِیبیرد» [Greybeard، به معنای ریش خاکستری] نامید. این تغییر روش او دانشمندان ارشد را در آن زمان ناراحت کرد، اما اکنون استفاده از نام حیوانات معمول است.
میریا مایور، انسانشناس و نخستیشناس در دانشگاه بینالمللی فلوریدا در میامی، میگوید: «این روش او را غیرعلمی خواندند و از آن انتقاد کردند، اما او ثابت کرد که علم میتواند بدون از دست دادن جدیّت در کار، مرزهایش را گسترش دهد.»
مایور میگوید گودال از نخستین کسانی بود که نشان داد حیوانات احساسات، همدلی، و فرهنگ دارند، ویژگیهایی که تا آن موقع منحصر به انسانها دانسته میشد. او اضافه میکند که پژوهشهای گودال نحوهٔ انجام مطالعات حیوانی را تغییر داد.
نیک بویل، مدیر اجرایی باغوحش تارونگا در سیدنی، استرالیا، میگوید که اکتشافهای جین گودال در پارک ملی گومبه «بشریت را دوباره تعریف کرد». او اضافه میکند که گودال این ایده را که شامپانزهها گیاهخوارند زیر سؤال برد و نشان داد که آنها گوشت میخورند، شکار میکنند، و جنگ میکنند. گودال در سال ۱۹۷۳ [۱۳۵۲] شکافی اجتماعی بین دو جامعهٔ شامپانزه مشاهده کرد که به درگیری چهارساله بین آنها و مرگ همهٔ میمونهای نر در یکی از آنها منجر شد.
الهام بخشیدن به دانشمندان زن
به گفتهٔ مایور، میراث گودال، فراتر از نخستیشناسی، نسلهایی از زنانی است که از او الهام گرفتند و روش او را در کار میدانی دنبال کردند. گودال در سال ۱۹۶۱ [۱۳۴۰] یکی از معدود دانشجویانی بود که بدون مدرک کارشناسی در مقطع دکتری در دانشگاه کمبریج پذیرفته شد. او دورهٔ دکتری را در سال ۱۹۶۵ به پایان رساند.
مایور میگوید: «او نشان داد که زن جوانی که آموزش علمی رسمی ندیده بود میتواند علم و نحوهٔ درک و شناخت حیوانات را در چنین حدّی اساسی بازنویسی کند.»
آلیسون بیهی، انسانشناس در دانشگاه ملی استرالیا، یکی از زنانی بود که از جین گودال الهام گرفت. او میگوید که پس از حضور در یکی از سخنرانیهای گودال، رشتهٔ کارشناسیاش را از میکروبیولوژی به انسانشناسی تغییر داد و شروع کرد به گرفتن و خواندن درسهای نخستیشناسی و حفاظت از زیستبوم [شامل تنوع زیستی و حیاتوحش]. او میگوید: «واقعاً تصادف خوشی بود که او دقیقاً زمانی برای سخنرانی آمد که من کاملاً مطمئن نبودم که در چه رشتهٔ علمی میخواهم درس بخوانم.»
بهی در در سفری به استرالیا در سال ۲۰۱۷ هشت نفر از دانشجویان دختر را به گودال معرفی کرد. «برای من بازگشت به گذشته و یادآوری خوبی بود که بتوانم به دانشجویانم نشان دهم که چه کسی الهامبخش من برای رفتن در این مسیر بوده است.»
انتقال علم به عموم
بهی میگوید راز تأثیر و محبوبیت گودال این است که او پژوهشهایش را به زندگی روزمره مرتبط میکرد. گودال علم را به چیزهایی مرتبط میکرد که مردم نگرانش هستند و برایشان مهم است، مانند رابطهٔ میان مادر و فرزند. او نشان داد که شامپانزهها چقدر شبیه به انسانها هستند. به قول مایور، او باعث شد مردم عادی به مکانها و حیواناتی که دور از آنها بودند اهمیت دهند.
یوان ریچی، دانشمند حفاظت از زیستبوم در دانشگاه دیکین در ملبورن، استرالیا، میگوید جین گودال روایتگری بااستعداد بود که به او کمک میکرد با مردم ارتباط برقرار کند و آنها را درگیر مسائل مهم کند. او میگوید که گودال نشان داد که پژوهشگران میتوانند هواداری کنند و علم را به عموم مردم منتقل کنند و در ضمن جدّی گرفته شوند.
توماس گیلسپی، همکار قدیمی جین گودال و بومشناس بیماری در دانشگاه اِموری در آتلانتا، جورجیا، آمریکا، میگوید که گودال فردی درونگرا بود؛ بنابراین، موفقیت و تواناییاش در ارتباطگیری با مردم به نظم و انضباط زیادی نیاز داشت.
بویل میگوید که جین همیشه برای جوانان وقت میگذاشت. «او پیامآور امید بود.» او میدید که امید دادن به جوانان بسیار مهم است. برنامهٔ جوانان جین گودال به نام «ریشهها و شاخهها» (Roots and Shoots) که در سال ۱۹۹۱ [۱۳۷۰] آغاز به کار کرد راهی برای آموزش جوانان و مشارکت دادن آنها در تلاش برای حفاظت از زیستبوم بود. ماریا سایکس، مدیر اجرایی مؤسسهٔ جین گودال استرالیا میگوید: «آن برنامه عزیزکردهٔ او بود.»
مایور میگوید اما جنبههایی از کار و زندگی گودال وجود داشت که عموم مردم معمولاً نمیدیدند. مایور میگوید: «چیزی که بیشتر مردم نمیدانند این است که جین حتی در ۹۰سالگی هم بسیار دوستداشتنی و شادیآور بود.»
Goodall, J. Nature 201, 1264–1266 (1964)*