زمانی اینطور تبلیغ میشد که دونالد ترامپ میخواهد بیشتر به معضلهای داخلی آمریکا بپردازد، اما بهمرور زمان دارد بهنظر میرسد که “چهلوپنجمین” رئیسجمهور آمریکا بر رغم ظاهر و خصوصیتهای نامتعارفش، مانند همهٔ رئیسجمهورهای آمریکا برنامهیی حسابشده برای اجرا در امور بینالمللی در سر دارد و آن برنامه این است که، آمریکا باید حرف اول را در روابط بینالمللی بزند و سردمدار جهان باشد. مهمترین سیاست های پیشنهادی او در واقع دست چین حساب شده ای از افراطی ترین رئوس برنامه های حزب جمهوریخواه آمریکا در چهار دهه گذشته است.
چهارشنبه گذشته، دونالد ترامپ در کاخسفید مهماندار بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل بود.
اخبار منتشر شده در رابطه با این نشست حکایت از این دارد که گویا ترفندهای جدید آمریکا تماماً بر ضد ایران است و در این مسیر رئیسجمهور آمریکا قصد دارد مرحلهیی تازه در روابط بین اسرائیل و کشورهای عرب سنی همسو با عربستان سعودی با هدف به چالش کشیدن جمهوری اسلامی ایران را آغاز کند و نوعی صلح بهوجود آورد که در آن سرنوشت فلسطین نادیده گرفته میشود و مبارزه با داعش نامشخص باقی میماند.
روز قبل از ورود بنیامین نتانیاهو به واشنگتن، یک مقام رسمی کاخسفید گفته بود: «هدف صلح است، چه در چارچوب دو کشور- اگر این آن چیزی است که دو طرف میخواهند- یا چیزی دیگر» و دونالد ترامپ در پذیرایی از نتانیاهو، موضعگیریِ این مقام رسمی کاخسفید را چنین تکمیل کرد: «راهحل ایجاد دو کشور تنها راهحل موجود نیست، فلسطینیها باید از نفرت دستبردارند، سازمان ملل در مورد اسرائیل رفتار بسیار ناعادلانهای داشته است» و سپس قول داد و متعهد شد: «نگذارد هرگز ایران به سلاح هستهای دست یابد.» او در پایان اضافه کرد: «همکاری بین دو کشور ما، آمریکا و اسرائیل، بر اساس ارزشهای مشترک، آرمانهای آزادیبخش بشری بنا شده و عزت و ارزشهای انسانی را افزایش داده است!»
این بیانات از سوی رئیسجمهور آمریکا ممکن است عجیب بهنظر آید، یا بهقول “حنان اشراقی”- یکی از رهبران فلسطینی- «بیمعنی» جلوه کند. درواقع، بهجای راهحل ایجاد دو کشور “اسرائیل” و “فلسطین”، گفتن جملهٔ «یکچیز دیگر» از جانب ترامپ چه مفهومی دارد؟ باتوجه به رابطه دونالد ترامپ و اطرافیانش با اسرائیل، میتوان فقط از یکچیز مطمئن بود، و آن اینکه «یکچیز دیگر» جز راهحل حمایت از سیاست یک کشور چیز دیگری نمیتواند در تصور آید: یک کشور بهنام “اسرائیل” و مستعمرهیی بهنام “فلسطین” که از ظواهر امر چنین برمیآید که قرار است “آرمانهای آزادیبخش بشری” نسبت به استعمار آن از زاویهیی دیگر نگریسته شود.
سخنان آمریکائیها را نباید تصادفی و گذرا- ازجمله صرفاً بهمنظور پیروزی در انتخابات- انگاشت. از چند هفته پیش تا کنون نشستهایی بین مقامهای آمریکائی و بسیاری از نمایندگان کشورهای عربی برگزار شده است و در این نشستها مهمترین سخنان ترامپ با موضوع رویارویی و مقابله با ایران در منطقه همراه بوده است. او به کشورهای “سُنی” منطقه نیاز دارد، یعنی به کشورهای عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر، مصر و اردن، که کاملاٌ حساب شده در لیست کشورهایی که ورود شهروندهایشان به آمریکا ممنوع اعلام شده، قرار ندارند. ترامپ برای قوت قلب دادن به کشورهای عرب متحدش و خوشنود نگاهداشتن متحدان مرتجع خود در خاورمیانه، به عقبنشینیای ظریف دست میزند: دیگر از انتقال “سفارت آمریکا” از “تلآویو” به “اورشلیم” صحبتی بهمیان نمیآورد. درواقع با اتخاذ استراتژیای جدید از سوی واشنگتن روبروییم، که دربردارندهٔ همکاری اسرائیل با شماری از کشورهای عرب سُنی است. پیشازاین، قرار بر این بود که در چارچوب سیاستی بانام: «از درون به بیرون»، ابتدا به مناقشهٔ میان اسرائیل و فلسطین خاتمه داده شود و سپس به معضلها در روابط اسرائیل و کشورهای عربی پرداخته شود. اکنون برعکس آن میخواهند عمل کنند. بدین ترتیب که در چارچوب سیاستی زیر عنوان: «از بیرون به درون» ابتدا اختلاف بین اعراب و اسرائیل را حل کنند و سپس به مناقشه میان فلسطین و اسرائیل برسند. «دنیس روس»، مذاکرهکنندهٔ سابق صلح آمریکائی [میان فلسطین و اسرائیل] در دوران چند رئیسجمهور ازجمله اوباما، دراینباره در روزنامه نیویورکتایمز مینویسد: “منطق روند تازه بر این پایه است که فلسطینیها بسیار ضعیف و متفرقاند و نیز بهدلیل اینکه بین کشورهای عرب و اسرائیل رابطهیی جدید و ضمنی وجود دارد، امید آن است که فلسطینیها با اسرائیل کنار بیایند.” با این توصیف، سخنان مقام رسمی کاخسفید مبنی بر اینکه: ما محتوای صلح را دیکته نمیکنیم، روشنتر میشود. کلمه “صلح” برای کشورهای عرب بهکار گرفته شده و نه برای اسرائیل، کشورهای عربیای که، امروز در حرف برای دفاع از فلسطین از یکدیگر پیشی میگیرند و نه درعمل. حتی آن ابتکاری که در سال ۲۰۰۲ زیر نام «ابتکار عربستان سعودی» فرمولبندی شد و قرار بود روابط این کشورهای عربی با اسرائیل بهازای پایان اشغال سرزمینهای فلسطین بهبود یابد، زیر پا گذارده شد. دیگر اینکه، معلوم نیست مبارزه با داعش- با درنظر گرفتن موضعگیری ناروشن برخی از این کشورهای عربی چون عربستان سعودی و قطر و جز اینها در قبال آن- به کجا خواهد انجامید. در مقابل، از نظرِ «آنتوان گوترز»، دبیرکل سازمان ملل، راهحل دیگری جز دو کشور وجود ندارد. او پس از ملاقات با رئیسجمهور مصر، از راهحل ایجاد دو کشور در برابر واشنگتن دفاع و تأکید کرد: “طبق توافق جامع، هرگونه راهحل مناقشه بین فلسطینیها و اسرائیل نیاز به ایجاد دو کشور دارد و با تمام قوا باید کوشید که این امکان حفظ شود.”