رویکرد اصلی سبزها و منتقدان داخلی حاکمیت، سیاست خارجی مبتنی بر منافع ملی با تکیه بر اصول حرفه ای دیپلماسی و پرهیز از ماجراجویی است که بارها در سخنان و بیانیه های میرحسین موسوی هم مورد تاکید قرار گرفته است. اما حاکمیت هنوز نتوانسته جرات تصمیم گیری برای حل مشکلات داخلی و ایجاد یک وفاق ملی در داخل به عنوان مقدمه حل مسائل خارجی رابه خود بدهد.
کلمه – سید مهرداد طباطبایی:
عمر دروغ معمولا زیاد نیست. معمولا صداقت و راستی بر پنهان کاری و ناراستی پیروز می شود، و البته تاریخ گاهی بی رحمانه حقیقت را بر دروغ پیروز می کند. ماجرای مذاکرات پنهانی و ناکام ایران و آمریکا در سال پایانی دوره حاکمیت دروغ، که البته بعدها با اراده و انتخاب ملت سرنوشت دیگری یافت، از این جمله است.
حدود سی ماه از روزهایی که کلمه از مذاکرات مشاور رهبری با فرستادگان اوباما خبر داد و نسبت به خطرات مذاکرات پنهانی و بدون اطلاع و حمایت مردم هشدار داد، می گذرد. در آن زمان، بسیاری نسبت به این خبر ابراز تردید کردند. مسئولان وقت نظام و دست اندرکاران آن مذاکرات پنهانی، بی پروا و بی باک، به تکذیب ماجرا پرداختند و برخی هم که از واقعیت خبر داشتند، زبان به اعتراض گشودند که چرا با افشای این موضوع از پیشبرد آن جلوگیری شده است. اما در نهایت حقیقت پیروز شد و ماه پشت ابر نماند.
چند روز قبل آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت: “چند ماه قبل از انتخابات با وساطت آقای سلطان قابوس که پیام کتبی از آقای اوباما آورده بود با موافقت رهبری دو دور مذاکره در عمان برگزار شد که به نتیجه نرسید.” پیش از آن هم رهبری تلویحا به مذاکرات قبلی در یکی از کشورهای همسایه اشاره کرده بود.
اما برخلاف امروز، در آن روزها مسئولان نظام به صراحت واقعیت را تکذیب و مذاکره مخفیانه با آمریکا را که امروز برای همه روشن شده، انکار کردند. مشاور امور بین الملل رهبری، تنها دو روز بعد، با سایت مشرق مصاحبه کرد و به تکذیب صریح هرگونه مذاکره با آمریکا پرداخت. متن صریح این سوال و جواب را بخوانید:
آیا جمهوری اسلامی ایران، تصمیمی بر مذاکره مستقیم با آمریکا دارد؟
تا آنجا که من از تصمیمات نظام اطلاع دارم چنین چیزی صحت ندارد.
در برخی خبرهای منتشرشده از سوی رسانههای غربی ادعا شده است که شما مذاکرات مستقیمی با طرف آمریکایی داشتهاید..
از پایه و اساس دروغ است.
اما اکنون حقیقت آشکار شده، و مشخص شده که هم مذاکره مستقیم بین ایران و آمریکا وجود داشته و هم به شکلی تاسف بار تلاش می شده که این موضوع از مردم پنهان نگه داشته شود.
کلمه همان زمان در یادداشتی نوشته بود:
موضع جنبش سبز، اصلاح طلبان و منتقدان حاکمیت فعلی درباره این گونه مذاکرات مشخص است؛ هیچ ابهامی وجود ندارد و هیچ سوء تفاهمی هم نباید وجود داشته باشد. هرگونه مذاکره با آمریکا و یا هرگونه توافق سرنوشت ساز از سوی حاکمیت، باید با اطلاع مردم و به طور شفاف انجام گیرد. این کار ممکن است؛ حتی اگر حاکمیت خود را به پنهان کاری و عدم صداقت با ملت معتاد کرده باشد. این اعتیاد باید ترک شود و در این زمینه، تمام مفاد یادداشت پیشین قابل تاکید است. نظام نمی تواند پنهانی و غیر مردمی با غرب به توافقی برسد؛ به دو معنا: هم نمی تواند، یعنی چنین تلاشی به نتیجه نخواهد رسید و تجربه اخیر هم آن را نشان داد؛ و هم نمی تواند، یعنی حق ندارد. حق طلبان و آزادی خواهان کشور، همانطور که میرحسین هم تاکید کرده بود، اجازه نخواهند داد حاکمیت “در خفا برای تامین منافع کوتاه مدت خود بر سر منافع عالی ملی تن به سازش های خفت بار دهد.”
اکنون که پس از نزدیک به دو سال تلاش، تیم مذاکره کننده دولت فعلی با اتکا به مردم و پس از ایجاد یک وفاق ملی توانسته اند حقوق و منافع ملی را تا حد امکان تامین کنند، جا دارد به نوشته ی بالا به عنوان یک سند تاریخی که حقانیت تاریخی سبزها را اثبات می کند، بازگردیم. آیا خبر کلمه دروغ بود؟ خیر. آیا انتشار آن خبر در راستای منافع ملی نبود؟ قطعا بود. و آیا برای به نتیجه رساندن مذاکرات راهی جز بازگشت به مردم و اقدام مذاکره کنندگان با اطلاع و حمایت مردم وجود داشت؟
تجربه این دو سال نشان داد که تنها یک دولت مستظهر به پشتیبانی ملت می تواند در مصاف با طرف خارجی، از سرمایه های کشور و حقوق مردم دفاع کند. آیا همین تجربه ثابت نمی کند که آن مذاکرات، آن پنهان کاری و بی صداقتی ها، و آن راه و روشی که حاکمیت یکدست در دوره سابق در پیش گرفته بود، از اساس خطا بوده و به بیراهه می رود؟
این واقعیتی است که امروز هم باید آن را به رهبری و دیگر اجزای حاکمیت تذکر داد که بعد از ربع قرن کشورداری، باید فهمیده باشند که تنها راه حل مسائل، چه خارجی و چه داخلی، چه سیاسی و چه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، بازگشت به مردم است. برای تغییر مسیر به سمت مردم، هچ وقت دیر نیست؛ حتی اگر بدخواهان نخواهند و خوش ندارند.
اما اگر چنین نشود، دیروز اگر مذاکراتی با دروغ و فریب از مردم پنهان می شد بی نتیجه ماند، فردا واقعیت های دیگری درباره حصر و زندان ها و ۸۸ و تقلب و کودتا و … فاش خواهد شد که جز سرشکستگی مضاعف، چیزی برای حاکمان بریده از مردم نخواهد داشت.
* * *
این سخن مال امروز نیست. دو سال و نیم قبل، در ششم دی ماه ۱۳۹۱ کلمه در یادداشتی آورده بود:
رویکرد اصلی سبزها و منتقدان داخلی حاکمیت، سیاست خارجی مبتنی بر منافع ملی با تکیه بر اصول حرفه ای دیپلماسی و پرهیز از ماجراجویی است که بارها در سخنان و بیانیه های میرحسین موسوی هم مورد تاکید قرار گرفته است. اما حاکمیت هنوز نتوانسته جرات تصمیم گیری برای حل مشکلات داخلی و ایجاد یک وفاق ملی در داخل به عنوان مقدمه حل مسائل خارجی رابه خود بدهد.
حتی اگر انجام مذاکرات و وجود هرگونه گفت و گو و مراوده مورد تکذیب مقام های رسمی قرار گیرد، که در پی سال ها شعارزدگی در سیاست خارجی چنین تکذیب ها طبیعی هم هست، اما سرنوشت کشور و سرانجام بحران های کنونی قابل نادیده گرفتن نیست. منتقدان دلسوز حاکمیت بارها هشدار داده اند که نتیجه ادامه چنین روندی، نگرانی های عمیق برای منافع ملی و آینده ایران است. اما هنوز گوش شنوایی در سمت مقابل برای این دلسوزی ها، یافت نشده است.
قطعا موضع هیچ نیروی مطرحی از منتقدان حاکمیت در بین اصلاح طلبان و جنبش سبز، نفی اصل مذاکره با آمریکا نیست. حتی بسیاری از این منتقدان مشفق، به انجام ندادن مذاکره در مقاطعی که موقع شناسی بهتری محسوب می شد، انتقاداتی دارند. اما هیچ یک از دلسوزان نظام و انقلاب انکار نمی کنند که اصل حق ملت برای اطلاع از تغییر رویکردهای کلان در سیاست رسمی، یک حق غیر قابل گذشت است. نام مذاکره پنهانی در حکومت هایی که پایه های مشروعیت مردمی خود را با ندانم کاری و استبداد و انحراف از خواست مردم سست کرده اند، “زد و بند” است. کسی انتظار ندارد ریز مذاکرات به اطلاع عمومی برسد.
حالا پس از گذشت این مدت و تجربه های گرانسنگی که در پی اراده ملت در انتخابات ۱۳۹۲ و بعد از آن به دست آمد و به اصلاح راه حاکمیت و تغییر سرنوشت کشور منجر شد، باید از خود و حاکمان بپرسیم: آیا وقت آن نشده که از تاریخ عبرت بگیریم و صدای خدا را که همان صدای مردم است، بشنویم؟