
فریدون صدیقی، روزنامهنگار و استاد دانشگاه
شنبه ۳ تیر ۱۴۰۴
فریدون صدیقی، روزنامهنگار: برخی افشاگریهای فردی و بیرون از دایرهٔ مستقیم رسانهها بیشتر متأثر از کشمکشها و منازعات بلوکهای قدرت است و ربطی به روزنامهها و روزنامهنگاری مستقل ندارد.
باشگاه روزنامهنگاران ایران چندی پیش، در ویژهنامهٔ نوروزیاش در فروردین ۱۴۰۴، ده پرسش را با روزنامهنگاران و پیشکسوتان این حرفه در میانگذاشت و از آنها دربارهٔ تجربیات و نگرانیهایشان پرسید.
فربدون صدیقی، روزنامهنگار صاحبنام و استاد دانشگاه، یکی از افرادی بود که به پرسشهای باشگاه روزنامهنگاران پاسخ داد. پاسخهای استاد فربدون صدیقی به پرسشهای باشگاه روزنامهنگاران ایران را در ادامه بخوانید.
ناامیدترین قشر جامعه روزنامهنگاراناند
پیش پاسخ
اقتضاى سؤالها جوابهای توضیحی و تفسیری است. سعی کردهام چنین نکنم و پاسخهای کوتاه بدهم تا برای خواننده ملالآور نباشد!
ارزیابی شما از سال پیش رو چیست؟
همچنان غیرمنتظره وغیرقابلپيشبينى و متأسفانه عموماً با رنگ و معناى تلخى همراه است. آیا چنین نخواهد بود؟
چه موضوعی شما را نگران میکند و چه موضوعی به شما اطمینان خاطر میدهد؟
متأسفم. موضوعات همواره با آزار و آزردگى همراه است. مثل بحرانها و خردهبحرانهای پيش رو. روزنهٔ اميدوارى در ارتقا واعتلاى درک وفهم عمومى جامعه است.
امسال آثار کدام روزنامهنگار برای شما جالب توجه بود و آن را دنبال کردید؟
دکتر بهزادی، هوشنگ گلمکانی، آرش خوشخو* و البته چندین ستارهٔ جوان و پرتلألو.
میگویند روزنامهنگاری حرفهٔ سختی است و امنیت آن بسیار متزلزل است. به نظر شما آیا این سختیها باعث قویتر شدن روزنامهنگاران میشود؟
تا قريب به ده سال پيش بر اين باور بودم که روزنامهنگاران ما امنيت شغلى ندارند، اما حرفهیی ها امنيت حرفهیی دارند. یعنی برونرفت از رسانهای، به هر دلیل، جای نگرانی نبود. بهخاطر حرفهیی بودن بهسرعت به رسانهٔ دیگری میپیوستند. اما دریغ آنکه سالهاست رسانهای برای جابهجایی نمانده است! یعنی امنیت شغلی و امنیت حرفهیی با هم از بین رفته است. نگاه کنید به جمعیت انبوهی از همکاران که کار دیگری میکنند.
نه، راست این است که هیچ روزنامهنگاری که از روزنامهنویسی جا مانده قویتر نشده است. آنان زنان و مردان بلندهمتیاند که به بودن و نه لزوماً چگونه بودن احترام میگذارند. یادشان همیشه با ستایش من همراه است و البته تأثری غلیظ.
دو دیدگاه دربارهٔ امر روزنامهنگاری وجود دارد. برخی معتقدند روزنامهنگاران باید حقیقت را گزارش کنند و برخی معتقدند دیدگاه خود از ماجرا را تفسیر کنند. شما قائل به کدام دیدگاه هستید؟
حقیقت برآمد رازگشایی از واقعیت است و همهٔ روزنامهنگاران حرفهیی واقف بر این فرایند هستند و باید باشند.
آیا روزنامهنگار میتواند بیطرف باشد؟
خیر، حتى و اگر و قطعاً انچه را که روایت میکند باید در چارچوب خطمشی رسانهای باشد که در آن کار میکند.
با این همه، زاویهٔ دید روایت روزنامهنگار حرفهیی در هر قالبی در فاصلهٔ بین سطور هم قابلرویت است.
این سالها با وجهی از روزنامهنگاری روبهرو بودهایم که تابلو آن مبارزه با فساد است. به نظر شما این نوع روزنامهنگاری توانست اعتماد عمومی را جلب کند؟
خیر. هر از گاهی خردهروایتی ناچیز از بیپایان تولید فساد و تباهی ره به جایی نبرده است، چون افشاگریها پیوسته و گسترده و عمیق نیست و چون سالهاست همهٔ رسانهها با تأسفی ژرف مرجعیت خود را از دست دادهاند.
برخی افشاگریهای فردی و بیرون از دایرهٔ مستقیم رسانهها بیشتر متأثر از کشمکشها و منازعات بلوکهای قدرت است و ربطی به روزنامهها و روزنامهنگاری مستقل ندارد.
راه تشخیص روزنامهنگاران فسادستیر با پروژهبگیران چیست؟
برای اهالی رسانه این پدیده پیدا و پنهان نیست. واکاوی چرایی و چگونگی زیست پروژهبگیران در فضای کنونی شرمآور است.
در جامعهٔ پُر از ناامیدی، روزنامهنگاران چگونه میتوانند امیدآفرین باشند؟
تصور مىكنم در شراط کنونی ناامیدترین قشر جامعه روزنامهنگاراناند. بنابراین، انتظار امید آفرینی از آنان واهی است. فراموش نکنیم که امید رؤیابازی نیست. امید در بستر واقعیت و در تلاش برای تحقق آرزوها قابلتأمل است.
معنای زندگیتان را از کجا میگیرید؟
ترکیبی از درک دیروز ،فهم امروز، وتلاش برای رسیدن به فردا.