Skip to content
ژوئن 21, 2025
   ارتباط با ما       در باره ما       فیسبوک       تلگرام   

احترام به تفاوت اندیشه، همیاری و تلاش مشترک در راه تحقق آزادی

  • خانه
  • ایران
  • جهان
  • ویژه اندیشهٔ نو
  • اجتماعی
    • زحمتکشان
    • جوانان و دانشجویان
    • زنان
  • اقتصادی
  • فرهنگی – ادبی
  • محیط زیست
  • تاریخی
  • فلسفی
  • دیدگاه‌ها
  • Home
  • انقلاب از راست ١ – احمد غلامی (سردبیر شرق)
  • ایران
  • نوار متحرک

انقلاب از راست ١ – احمد غلامی (سردبیر شرق)

آنان [اصولگرایان] اندیشه‌های چپ اسلامی و چپ مارکسیستی را دستاویز این یارکشی کرده تا  از آن بهره‌برداری کنند و چنان در این کار مصمم‌اند که گویا سودای «انقلاب از راست» را در سر دارند. ناگفته پیداست در غیاب هرگونه تفکر چپ‌گرایانه رادیکال در سیاست، فضای وسیعی پیش‌روی‌شان باز است تا با مصادره آموزه‌های جریان چپ به مخالفان جدی دولت یازدهم تبدیل شوند.

در غیاب چپ‌های انقلابی، اصولگرایانِ «راست‌کیش» به چه می‌اندیشند که چنین خستگی‌ناپذیر به مخالفان جدی دولت حسن روحانی تبدیل شده‌اند. پروژه آنان چیست و چرا رسانه‌هایشان در کنسرتی همنوا خطاهای دولت یازدهم را بزرگ‌نمایی کرده و گاه واقعیت‌های آماری اقتصادی‌اش را مخدوش می‌کنند. آن‌هم دولتی که وارث ویرانه‌های اصولگرایان است، نه سبب‌ساز آن. روزنامه کیهان: «اگر رشد اقتصادی ٧/٤‌درصدی که رئیس‌جمهور و مسئولان بانک مرکزی از آن یاد می‌کنند درست باشد، درحال‌حاضر نرخ بیکاری باید تک‌رقمی باشد. این در شرایطی است که طبق آخرین گزارش مرکز آمار، نرخ بیکاری در تابستان امسال، بیشترین جهش را در ١٨ فصل گذشته داشته و به رقم بی‌سابقه ٤/١٢ درصد رسیده است».البته این یادداشت در مقامِ دفاع از دولت نیست و بیشتر بر آن است تا با واکاوی رفتار و عملکرد مخالفان نشان دهد آنان بیش از آنکه در پی منافع مردم باشند، سودای منافع بی‌چون‌وچرای خود و جریان‌ها و نهادهای موسوم به اصولگریان را دارند؛ از‌این‌رو تأکیدشان بر مردم معنای خاص می‌یابد. آنان تلاش می‌کنند جامعه متشكل از مردم خاص را شکل دهند. «خاص‌بودگی» که در قالب هویتی منسجم و برساخته تعین می‌یابد. نظریه‌پردازان جدی اصولگرا بر این باورند که سرمایه‌داری در سیطره فردگرایی عاری از توده و غایت والا شده است. آنان با تجربه هشت سال جنگ به دنبال آنند تا آن تجربه را در سیاست نیز تئوریزه کنند و در این معنا فرد به هدف و غایت جمعی سیاست آنان وصل شود. هدف جمعی‌ که مبتنی‌بر خاص‌بودگی است. اصولگرایان می‌دانند فقط در شرایط انقلابی و جنگی است که می‌توان آن میزان از تعهد سیاسی بی‌چون‌وچرا را از مردم انتظار داشت. جنگ یا سایه جنگ، ذات و جوهر سیاست است و دولت به‌مثابه دولت با جنگ ساخته می‌شود: «اگر دولتی از امکان جنگ طفره برود، دیگر بازیگر قدر قدرتی در صحنه تاریخ نخواهد بود و صرفا به آماج عمل و اقدام دیگران تبدیل خواهد شد… بنای سیاست خارجی همه بر تهدید پنهان یا آشکار نبرد با سایر دولت‌ها استوار است. سیاست خارجی صرفا ادامه جنگ با وسایل دیگر است»,٢

خبرگزاری فارس، زارعی: «آقای ظریف و دوستان او ابژه انسان غربی شده و آن‌‌طور می‌اندیشند که نوع غربی می‌خواست و این البته با خیانت متفاوت است. تیم مذاکره‌کننده را پرکار، کم‌عمق، ظاهرگرا و منحل در ایدئولوژی شرق‌شناسانه می‌دانیم؛ زیرا غربی می‌گوید من بدون شلیک حتی یک گلوله ایران را وادار به تسلیم کردم. وقتی آقای جان کری در سفارت آمریکا در جمع کارکنان و دیپلمات‌ها و کارشناسان خود می‌گوید بروید و به نوه‌هایتان روایت کنید و حتی پیازداغش را می‌توانید زیاد کنید که چگونه نشستند و آقای ظریف را در برابر قدرت متقاعدکننده خود به تسلیم کشاندند، لذا آنها ظریف و روحانی را ابژه و ماده تحلیل خود کردند».
اگر اصولگرایان با ملی‌گرایی سر ناسازگاری نداشتند، قاعدتا باید به سوی ملی‌گرایی افراطی می‌رفتند. سیاستی که احمدی‌نژاد و رحیم‌مشایی به دنبال احیای شکلی از آن بودند، اما سنت‌گرایان اصولگرا چنین فرصتی را به آنها ندادند. با اینكه اصولگرایان از ملی‌گرایی بیزارند، اما می‌دانند آنچه دنبالش هستند تا به‌واسطه آن جامعه‌ای هویتی بسازند، همانا شور و شعفی از سنخ ملی‌گرایی افراطی است، منتها در قالبی دیگر. اصولگرایان و آبای راست‌گرای آنان همواره به دنبال آن بوده‌اند كه ملتی تازه را در مفهومی تازه خلق كنند و تعین بخشند که فرمانبردارشان باشد.

ملتی که به ‌طور ضمنی بپذیرد در میان تنوع دیدگاه‌های موجود حتی اگر اکثریت را بسازد، دست‌بالا را ندارد و سرنوشت و آینده آنان را کسانی رقم می‌زنند که اصولگرایان، مردم خطاب‌شان می‌کنند، مردمی که به ارزش و آرمان‌های آنان پایبند و وفادارند. این‌چنین مردمی اگر دولتی را هم در دست نداشته باشند، خود دولتی در دولت هستند. تا امروز تلاش بی‌وقفه اصولگرایان برای نهادینه‌کردن این تفکر راه به جایی نبرده است. حتی دولت هشت‌ساله احمدی‌نژاد هم که با القابی هویت‌ساز چون «دولت مهرورزی» یا «مردی از ‌هزاره سوم» نام‌گذاری شد، در عمل راه به جایی نبرد و با سوءمدیریت و سوءاستفاده از قدرت، رؤیاهای اصولگرایان را بر باد داد. اینک آنان بر خاکستر رؤیاهای خود نشسته‌اند و می‌خواهند انتقام احمدی‌نژاد را از اصلاح‌طلبان بگیرند که همیشه موی دماغشان بوده‌اند. اصلاح‌طلبانی که از دوم خرداد تاکنون به چندصدایی جامعه، به تکثیر و تنوع آن، خواسته یا ناخواسته دامن زده‌اند. اصلاح‌طلبانی که خود برخاسته از جامعه تک‌صدایی بوده‌اند و منطق آن را پی می‌گرفتند، به یکباره در چرخشی تاریخی رو به سوی گروهای منفعل سیاسی آوردند و با احیای آنها سیاستی تازه و مردمی دیگر خلق کردند. مردمی گریخته از جامعه‌ای هویتی که بعید است به این زودی‌ها به آن بازگردند. از این منظر می‌توان به ‌دلیل عِناد اصولگرایان با اصلاح‌طلبان پی برد. عنادی که حتی دامن دولت حسن روحانی را نیز می‌گیرد، با اینکه او برخاسته از دل جناح راست و راست‌گرایی سنت‌مدار بوده است. اینک اصولگرایان بیش‌ازپیش آگاه‌اند كه از جایگاه حداقلی در سیاست برخوردارند، البته حداقلی قدرتمند. پس ناگزیرند با اتوریته باقی‌مانده جناح‌شان یاران وفادار را نگاه داشته و درصدد یارکشی و همراه‌سازی طیف‌هایی از مردم باشند که تا دیروز آنان را اقلیتی ازدست‌رفته می‌پنداشتند. آنان اندیشه‌های چپ اسلامی و چپ مارکسیستی را دستاویز این یارکشی کرده تا  از آن بهره‌برداری کنند و چنان در این کار مصمم‌اند که گویا سودای «انقلاب از راست» را در سر دارند. ناگفته پیداست در غیاب هرگونه تفکر چپ‌گرایانه رادیکال در سیاست، فضای وسیعی پیش‌روی‌شان باز است تا با مصادره آموزه‌های جریان چپ به مخالفان جدی دولت یازدهم تبدیل شوند. اگرچه معلوم است هدف اصلی‌شان تخریب حسن روحانی نیست بلکه به انقیاد درآوردن اوست.
تسنیم، آیت‌الله علم‌الهدی: «من سال ٥٤ با آقای روحانی آشنا شدم. از آن مدت تا الان، ٤٦ سال، یک تعارض بین من و ایشان وجود نداشته است. در بحث سیاسی هم تعارضی نبوده. ایشان و بنده هر دو از اعضای جامعه روحانیت بودیم… دشمن آقای روحانی نبوده و نیستم اما چطور می‌توانم در مقابل خرابی‌ها که دولت دارد، سکوت کنم. آقای وزیر خراب‌کاری می‌کند، من سکوت کنم… ما مردم را ملتهب می‌کنیم یا مردم ملتهب هستند؟ ائمه جمعه جلوی التهاب مردم را می‌گیرند. مردم وقتی ببینند در وضعیت فعلی که جوان‌شان شغل ندارد، رکود بر کشور حاکم است، مشکلات معیشتی کشور را گرفته درعین‌حال اختلاس و فساد می‌شود و برخی حقوق و وام نجومی می‌گیرند، اما هیچ‌کس هم حرف آنها را نمی‌زند، اینجا مشکل روانی و التهاب پیدا می‌کند…».
انقلابی که از راست آغاز شده، اگر به حملات خود ادامه دهد، بی‌شک با دولت مجروحی مواجه خواهیم بود که از پس جراحت وارده چنان ناتوان و بی‌رمق شده که زمینه را برای ظهور احمدی‌نژادی دیگر، با شکل و شمایل دیگر فراهم خواهد کرد.
١. تعبیر «انقلاب از راست» از عنوان کتابِ هانس فریر برگرفته شده است.
٢. برای نوشتن این یادداشت از کتاب «ذهن و بازار» نوشته جری مولر، ترجمه مهدی نصرالله‌زاده، انتشارات بیدگل استفاده شده است.

Continue Reading

Previous: استعفای منتجب‌نیا از قائم‌مقامی حزب «اعتماد ملی»/کروبی تصمیم‌گیری را به شورای مرکزی واگذار کرد
Next: كاسه صبر مردم تركيه لبريز مي‌شود
  • تلگرام
  • فیسبوک
  • ارتباط با ما
  • در باره ما
  • فیسبوک
  • تلگرام
Copyright © All rights reserved