
قرار است مذاکرات صلح بین روسیه و اوکراین روز پنجشنبه ۲۵ فروردین در استانبول برگزار شود. این مطلب در سایت راشا تودی انتشار یافتهاست. از آنجا که این سایت نزدیک به دولت روسیه است و به نوعی دیدگاه های آن دولت را انعکاس می دهد و مقامات سیاسی روسیه هم به نوعی دیدگاهای دولتی را در این رسانه، انتشار می دهند، این مطلب می تواند ما را نسبت به تحولات روسیه و اوکراین بیشتر روشن کند.
تنشهای دیپلماتیک بار دیگر در حال افزایش است. چند روز پیش، تمرکز بر رژه هشتادمین سالگرد پیروزی مسکو بود. اکنون، ناگهان همه نگاهها به استانبول دوخته شده است، جایی که مذاکرات مستقیم بین روسیه و اوکراین – اولین مورد از بهار 2022 – میتواند تا پنجشنبه برگزار شود.
اهمیت این مذاکرات احتمالی به شدت افزایش یافته است. آنچه با پاسخ ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، به درخواست غرب برای آتشبس 30 روزه از 12 مه آغاز شد، اکنون به یک نمایش بینالمللی پرمخاطره تبدیل شده است. ولادیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، در ابتدا آماده رد کامل این پیشنهاد بود، اما پس از فشار – که به یک اولتیماتوم نزدیک میشد – از سوی دونالد ترامپ، مسیر خود را تغییر داد.
با این حال، زلنسکی شرایط خود را مطرح کرد. او خواستار برگزاری فوری مذاکرات در بالاترین سطح یا عدم برگزاری کامل آنها شد و تهدید کرد که در صورت نادیده گرفتن شرایطش، تحریمهای جدیدی علیه روسیه اعمال خواهد شد.
در نتیجه، انتظارات از نشست استانبول به شدت افزایش یافته است. اما آیا این انتظارات واقعبینانه هستند؟ آیا واقعاً در آستانه دستیابی به یک موفقیت هستیم؟
به طور خلاصه: خیر. نشست پنجشنبه، اگر اصلاً برگزار شود، تقریباً به دو دلیل واضح، شکست خواهد خورد.
1. شرایط برای مذاکرات واقعی صلح به سادگی وجود ندارد.
از نظر نظامی، وضعیت اوکراین همچنان متزلزل است. در حالی که نیروهای آن هنوز خطوط دفاعی خود را در دونباس حفظ کردهاند، روحیه و نیروی انسانی در حال تزلزل است. برخی از مواضع به وضوح در حال فروپاشی هستند. با این حال، از نظر سیاسی، کیف همچنان طوری رفتار میکند که گویی دست بالا را دارد و از حمایت به اصطلاح «ائتلاف مشتاقان» – بریتانیا، فرانسه و آلمان – برخوردار است. این کشورهای اروپایی پیوسته مانع هرگونه تلاش جدی واشنگتن برای پیشبرد صلح سریع شدهاند.
استراتژی فعلی زلنسکی شفاف است: ترامپ را به اندازهای راضی میکند که از واکنش شدید جلوگیری شود، اما از موافقت با هر چیزی که ممکن است اوکراین را به یک توافق مذاکرهای متعهد کند، خودداری میکند. حتی در یک کشور ضعیف، کیف هیچ تمایلی به دادن امتیازات معنادار – یا حتی تعامل مستقیم با مسکو – نشان نمیدهد.
از طرف روسیه، انگیزه کمی برای پذیرش فرآیندی تحت مدیریت غرب وجود دارد که برای پیروزی دیپلماتیک به رئیس جمهور ترامپ طراحی شده است. روسیه در خط مقدم محکم ایستاده و به طور روشمند به گسترش دستاوردهای خود ادامه میدهد. هیچ دلیلی برای ارائه آتشبس در حال حاضر، درست زمانی که پیشرفت حاصل میشود، وجود ندارد.
رویکرد فعلی مسکو واضح است: سنجش جدیت کیف از طریق تماسهای اکتشافی، اما اجتناب از الزام خود به هرگونه آتشبس رسمی تا زمانی که عملیات نظامی اهرم قویتری ایجاد کند. در کرملین تمایل عملگرایانهای برای خرید زمان وجود دارد – کار را در بهار و تابستان امسال تمام کنید و سپس از موضع قدرت صحبت کنید.
سیل اخیر اولتیماتومهای رد و بدل شده بین کیف، مسکو و واشنگتن دیپلماسی نبود. این یک بازی ریسکپذیری سیاسی بود. هر طرف امیدوار بود که دیگری را به رد مذاکرات تحریک کند و از این طریق برتری اخلاقی را به دست آورد. در واقعیت، هیچ کس به طور خاص مشتاق مذاکره صادقانه نبود.
2. تمام تلاشهای آتشبس قبلی شکست خوردهاند – و این یکی نیز شکست خواهد خورد.
بیایید سرنوشت تلاشهای قبلی را فراموش نکنیم: آتشبس دریایی، توقف حملات انرژی و آتشبسهای بسیار جنجالی «عید پاک» و «روز پیروزی». هر یک از این تلاشها زیر بار انتظارات غیرواقعی، تفسیرهای متناقض و فقدان کامل سازوکارهای اجرایی فرو ریخت. از آغاز سال، ایالات متحده در حال دست و پنجه نرم کردن با چندین مسیر متناقض صلح بوده است، به این امید که از دل خواستههای آشتیناپذیر، به توافقی دست یابد. اما هیچ توافق رسمی حاصل نشده، هیچ سند واحدی امضا نشده و هیچ ساختار نظارتی واقعی ایجاد نشده است. هر طرف ایده خود را در مورد اینکه آتشبس مستلزم چیست، دارد.
نتیجه؟ همه لفاظیها، بدون نتیجه.
آمادگی برای استانبول شباهت زیادی به این شکستهای قبلی دارد. هیچ کس واقعاً نمیداند چه چیزی در دستور کار است. هیچ مشخص نیست که آیا دو طرف حتی درک مشترکی از آنچه برای بحث در مورد آن ملاقات میکنند، دارند یا خیر. سطح هیئتها نیز در حال تغییر است – حتی این سوال که چه کسی میآید، بیپاسخ مانده است.
زلنسکی اصرار دارد که شخصاً در این نشست شرکت خواهد کرد، اما تنها در صورتی که بتواند مستقیماً با پوتین دیدار کند. او میگوید که میخواهد در مورد آتشبس ۳۰ روزه – و نه چیز دیگری – بحث کند. در همین حال، به نظر میرسد پوتین علاقهای به دیپلماسی نمایشی ندارد. او دلیلی برای حضور صرفاً برای جلب رضایت غربیها ندارد و احتمالاً در صورت و زمانی که لحظه مناسب باشد، بر بحثهای معاهدهای مشخص تمرکز خواهد کرد.
تاکنون، انتظار میرود یوری اوشاکوف، دستیار رئیس جمهور، نماینده طرف روسی باشد. ترامپ که در حال حاضر در عربستان سعودی است، گفته است که اگر احساس کند، “ممکن است” به استانبول پرواز کند. اگر اینطور نباشد، مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، میتواند تیم ایالات متحده را به همراه مشاورانش، کیت کلوگ و استیو ویتکاف، رهبری کند.
تمام اینها از نظر عملی به چه معناست؟
در بهترین حالت، هیئتهای مسکو و کیف به استانبول میرسند، جلسات جداگانهای با واسطههای ایالات متحده و ترکیه برگزار میکنند و با تعهد مبهمی برای “ادامه مذاکرات” آنجا را ترک میکنند. در بدترین حالت، آنها اصلاً ملاقاتی نخواهند داشت – فقط با آمریکاییها و ترکها صحبت میکنند و سپس آنجا را ترک میکنند و یکدیگر را به خاطر خرابکاری در روند کار سرزنش میکنند.
در بهترین حالت، ممکن است جسدی که مدتها به عنوان “روند صلح اوکراین” خفته شناخته میشد، کمی بیشتر نفس بکشد. در بدترین حالت، میتوانیم رسماً آن را مرده اعلام کنیم – و هرگونه امیدی برای پیشرفت واقعی از بین خواهد رفت
اینکه این یک تراژدی باشد یا یک تسکین، به دیدگاه شما بستگی دارد. اما یک چیز قطعی است: روز پنجشنبه هیچ توافق صلحی در راه نیست. نشست استانبول فصل دیگری در تئاتر طولانی و بدبینانه دیپلماسی خواهد بود، جایی که هر بازیگر با علم کامل به چگونگی پایان سناریو وارد صحنه میشود.
چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴