
دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
در ماه مه ۱۹۴۵ با شکست نهایی هیتلر، اسلحهها خاموش شدند و صلح در سراسر اروپا طلوع کرد، یک سند فوق سری که روی میز چرچیل گذاشته شد – طرحی برای نیروهای بریتانیایی و آمریکایی در آلمان برای مسلح کردن مجدد دشمن سابق خود و حمله مشترک به خط مقدم تحت کنترل متحدان سابق شوروی. «تاریخ آغاز خصومتها ۱ ژوئیه ۱۹۴۵ است» – چهار روز قبل از انتخابات عمومی.
این عملیات که به درستی «عملیات غیرقابل تصور» نامگذاری شده بود، به این نتیجه رسید که ارتش سرخ شکستناپذیر است و پس از پیروزی قاطع، همزمان با ورود کشور به پنج دهه جنگ سرد، توسط حزب کارگر اتلی کنار گذاشته شد. این سند که در سال ۱۹۹۸ از طبقهبندی محرمانه خارج شد، پژواکی از گلایههای رایج افسران آلمانی در اسارت بریتانیا است: دو ملت آنها نباید در جنگ باشند، بلکه باید با هم با دشمن واقعی – اتحاد جماهیر شوروی – بجنگند.
اکنون، در حالی که بریتانیا روز پیروزی در اروپا را گرامی میدارد، آن اتفاق غیرقابل تصور رخ داده است: این کشور در وضعیت جنگی با روسیه بر سر سرنوشت همسایهاش اوکراین قرار دارد – درگیری فاجعهباری که باعث آوارگی میلیونها نفر، کشته شدن صدها هزار نفر و نزدیکتر شدن جهان به جنگ هستهای شده است. با توجه به اینکه برخی از خدمات عمومی بریتانیا اکنون خود را برای کاهش تا ۱۱ درصد برای ادامه تأمین مالی نظامیگری در اوکراین آماده میکنند، یادآوری فداکاریهای انجام شده برای روز پیروزی در اروپا شایسته تأمل است و پرسیدن یک سؤال ساده – چگونه به اینجا رسید؟
قطعات زیادی از پازل علت جنگ وجود دارد – این مقاله نمیتواند همه آنها را ارائه دهد – تقصیر دولت روسیه به راحتی با خواندن منابع رسانههای جریان اصلی بریتانیا پیدا میشود، بنابراین نیازی به تکرار آن در اینجا نیست؛ اما خوانندگان ممکن است بینشی در مورد برخی از علل گمشده در روایت کلی ارائه شده توسط رسانهها پیدا کنند که جان پیلجر، خبرنگار فقید جنگ، آن را به عنوان تبلیغاتیترین جنگ عمر خود توصیف کرد.
در آغاز جنگ سرد در سال ۱۹۵۴، مولوتف، وزیر امور خارجه اتحاد جماهیر شوروی، درخواست پیوستن به ناتو را داد اما رد شد.
با سقوط اتحاد جماهیر شوروی و پیمان ورشو در سال ۱۹۹۱، نمایندگان ایالات متحده به رئیس جمهور گورباچف اطمینان دادند که ناتو گسترش نخواهد یافت تا امنیت مرز غربی روسیه را تهدید کند.
دو دهه بعد، این تعهد شفاهی نادرست از آب درآمد؛ کشورهای اقماری شوروی سابق که با یک اتحاد نظامی به رهبری ایالات متحده همسو بودند، اکنون به دنبال رها کردن آنها تحت سیاست «اول آمریکا»ی ترامپ هستند. پوتین در سال ۲۰۰۱ پیشنهاد داد که روسیه به ناتو بپیوندد – و خواستار یک آرمان مشترک برای مبارزه با تروریسم اسلامگرا شد. با این حال، گسترش [ناتو] ادامه یافت و در سال ۲۰۰۸ ناتو اعلام کرد که اوکراین در نهایت به عضویت این سازمان در خواهد آمد. برای روسیه، احتمال این تجاوز، آخرین تیر ترکش بود، چرا که میدانست ایالات متحده تا سال ۲۰۱۴ از طریق سازمانهای غیردولتی ۵ میلیارد دلار در سیاست اوکراین سرمایهگذاری کرده است.
این سالی بود که یانوکوویچ، رئیس جمهور اوکراین، که غرق در فساد بود، بین امضای یک قرارداد تجاری با اتحادیه اروپا و درخواست ریاضت اقتصادی مانند آنچه قبلاً با یونان انجام داده بود، و پیشنهاد جایگزین از روسیه برای تأمین گاز ارزان قیمت، البته با محدودیتهایی در تجارت و روابط با اتحادیه اروپا، مردد بود. اعتراضات گسترده در میدان در کیف، از سوی کسانی که از چشمانداز عدم ادغام با غرب ناامید شده بودند، فوران کرد.
یانوکوویچ توسط شبهنظامیان ملیگرای افراطی مانند پراوی سکتور راست افراطی، اروپاگریز، طرفدار یک اوکراین خالص قومی که روسیه را به عنوان یک نیروی استعماری بدخیم میدید – برکنار شد. این ملیگرایی همچنین توسط نفوذ غرب تقویت شد – سازمان ملی دموکراسی ایالات متحده که توسط سیا حمایت میشد، کمک ارائه داد؛ سناتور جان مککین به معترضان سخنرانی کرد و یک تماس تلفنی فاش شده از وزیر امور خارجه ویکتوریا نولند، نشان داد که ایالات متحده در حال شکلدهی به دولت پس از میدان برای اوکراین در کیف است، از جمله گروهی از سیاستمداران نئونازی در مناصب برجسته.
اکنون، میدان یا به عنوان انقلابی برای هویت اوکراینی یا فقط یک کودتای دیگر آمریکایی تلقی میشود. در تلافی، روسیه به سرعت شبه جزیره کریمه را که از نظر استراتژیک حیاتی بود، بدون خونریزی به خاک خود ضمیمه کرد – با کمک فراریان از جمله افسران عالی رتبه نیروی دریایی از بندر سواستوپول، یک پایگاه آب گرم حیاتی که دسترسی به دریای سیاه و مسیری از طریق استانبول به دریای مدیترانه و فراتر از آن را فراهم میکند و برای تجارت دریایی حیاتی است.
با این حال، در جنوب و شرق اوکراین، جنبش اعتراضی دیگری ظهور کرد: ضد میدان. اوکراینیهایی با نوستالژی شوروی و پیوند خورده با روسیه از طریق زبانی که دولت کیف سعی در محدود کردن آن داشت، تلاش کردند تا با کمک شبه نظامیان خود روسیه، با نیروهای مسلح عملیات ضد تروریستی (ATO) کیف، قدرت را در شهرها به دست بگیرند. غیرنظامیانی که از این خصومت آزرده خاطر بودند، در مقابل تانکها ایستادند و به فاشیسم اعتراض کردند، و هزاران سرباز از حمله به مردم خود امتناع ورزیدند و به طرف روسیه پیوستند: در خارکف، اودسا و سایر شهرها، ATO غالب بود، در حالی که در مرز سیال منطقه دونباس با روسیه، جمهوریهای خلق دونتسک و لوهانسک ایجاد شدند و شبهنظامیانی از بومیان دونباس – معدنچیان زغال سنگ، زنان، هزاران پلیس و سرویس ویژه سابق – تشکیل شدند که در پی مقاومت در برابر آنچه که به عنوان یک حکومت نئوفاشیستی سرکوبگر کیف تلقی میشد، بودند. واحدهایی مانند تیپ وستوک داوطلبان چپگرا را از خارج از کشور جذب میکنند و پرچم قرمز داس و چکش واحد خود را بر فراز سرزمینهای تصرف شده نصب میکنند. داوطلبان فرانسوی یک واحد پهپادی به نام نورماندی-نیمن تشکیل میدهند که برگرفته از اسکادران هوایی فرانسه-شوروی در سال ۱۹۴۲ است.
واحدهای کوچک راست افراطی در جناح طرفدار روسیه نادرتر هستند، ایدئولوژیها ترکیبی از شوروی، تزار امپراتوری و کلیسای ارتدکس هستند، مفهوم بزرگداشت فداکاریهای اجدادی که در جنگ بزرگ میهنی علیه نازیسم جنگیدند، ایده کلی است، و روبان نارنجی و سیاه سنت جورج نمادی است که تا حدودی معادل شقایق قرمز بریتانیا است.
میراث این جنگ ۱۹۴۱-۱۹۴۵ را نمیتوان در روسیه و اوکراین دست کم گرفت: تا ۸۰ درصد از تلفات آلمان در جنگ با اتحاد جماهیر شوروی رخ داد، در مقایسه با تقریباً ۵ تا ۷ درصد تلفات نیروهای مسلح بریتانیا که خاک خود را در معرض اشغال و نسلکشی در مقیاس عظیم ندیدند. تا ۲۷ میلیون تلفات توسط اتحاد جماهیر شوروی متحمل شد.
در پی انقلاب میدان اوکراین در سال ۲۰۱۴، یک جنگ داخلی هشت ساله در دونباس درگرفت – دوئلی که با حمایت روسیه و ایالات متحده و غرب شعلهور شد و باعث تلفات هزاران غیرنظامی شد و مردم را در برابر حکومت کیف که رفاه و مستمری را قطع کرده بود، سرسختتر کرد و آنها را جداییطلب و خائن نامید.
رنجهای آنها به ندرت در رسانههای جریان اصلی بریتانیا دیده میشد و میشود – قربانیان بیارزش دسیسههای ابرقدرتهای ژئوپلیتیکی در مورد دیگری از آنچه جان پیلگر آن را “جنگی که نمیبینید” نامید.
روزنامهنگاران مستقل نادری از سراسر جهان که این جنبه از درگیری را نشان میدهند، توسط وبسایت Myrotvorets (“صلحساز”) مستقر در کیف هدف قرار میگیرند و اطلاعات شخصی هر مخالفی را منتشر میکنند و سپس پس از کشته شدن، آنها را “حذف شده” مینامند. این سایت شامل هزاران پرونده است، از راجر واترز از پینک فلوید گرفته تا بومیان کریمه و دونباس، از جمله فانیا ساونکووا ۱۵ ساله که به سازمان ملل متحد نامه نوشت و پیامی به فلسطین فرستاد: «امیدوارم دونباس، سوریه و فلسطین آزاد شوند و مرگ کودکان از گلوله باران دیگر متوقف شود.» هیچ یک از این پیشینهها در پوشش رسانههای بریتانیایی از عملیات نظامی ویژه روسیه در فوریه ۲۰۲۲ که با حسن تعبیر عنوان شده بود، ارائه نشده است؛ تشدید تنشی که جهان را شوکه و متشنج کرد و اهداف اعلام شده آن غیرنظامیسازی و نازیزدایی از اوکراین بود. رسانهها و سیاستمداران غربی، نازیزدایی را رد کردهاند، زیرا میترسند که پذیرش یک مشکل، توجیهی برای مداخله روسیه تلقی شود. پس از میدان، قوانین کمونیسمزدایی در اوکراین طیف وسیعی از نمادهای خاص دوران شوروی را ممنوع کرد که منجر به چیزهای پوچی مانند ممنوعیت بازی کامپیوتری Mortal Kombat II به دلیل شخصیت Kold War Skarlet و تراژدیهایی مانند زندانی شدن یک مرد ۴۷ ساله اهل لویو به دلیل انتشار تصاویر داس و چکش به مناسبت بزرگداشت روز پیروزی ۹ مه در رسانههای اجتماعی شد. این روز – معادل روز پیروزی در اروپا – در سالهای اخیر نقطه عطفی برای اوکراین بوده است، و ناآرامیهای مدنی بین ملیگرایان و احزاب طرفدار شوروی در آن رخ داده است. ظاهراً سواستیکا در اوکراین غیرقانونی است، اما نمایش آن توسط واحدهای نیروهای مسلح اوکراین (AFU) بدون مجازات میماند – قوانین مانع استفاده آشکار از عقابهای نازیمانند، صاعقههای SS در نشان گروه تهاجمی ودمدی، و همچنین نمادی به نام ناختیگال، که اشارهای به گردانی است که توسط آلمانیها در سال ۱۹۴۱ از اوکراینیها تشکیل شد، نشده است. برای عملیات بارباروسا. کهنه سربازان لشکر چهاردهم وافن-اساس گالیسی که توسط هاینریش هیملر از داوطلبان اوکراینی ایجاد شده بود، آشکارا در مراسم عمومی مورد تکریم قرار گرفتهاند. در سال ۲۰۲۳، یک رسوایی عجیب باعث شد که یاروسلاو هانکا، کهنه سرباز مسن، توسط آنتونی روتا، رئیس پارلمان، به عنوان قهرمانی که در جنگ جهانی دوم علیه روسیه جنگیده بود، به پارلمان کانادا دعوت شود – در مجلس و توسط ولادیمیر زلنسکی، رئیس جمهور بازدیدکننده، مورد تشویق قرار گرفت. هنگامی که عضویت قبلی هانکا در اساس به زودی توسط مطبوعات فاش شد، روتا مجبور به استعفا شد، که یک فاجعه روابط عمومی برای کیف بود. آزوف، بدنامترین مظهر نئونازیسم – که زمانی صرفاً یک گردان بود و اکنون به یک سپاه گسترش یافته بود – توسط فیسبوک در کنار کو کلاکس کلان، تا زمان حمله روسیه در فوریه ۲۰۲۲، ممنوع اعلام شد. رسانههای بریتانیایی متعاقباً آزوف را به عنوان مدافعان قهرمان ماریوپول تطهیر کردند. تیپهای کمتر شناختهشده ملیگرای افراطی و نئونازی، نامهایی مانند کارپات سیچ یا هنگ کراکن را دارند که مسئول تخریب بنای یادبود مارشال گئورگی ژوکوف، قهرمان دوران شوروی که تصرف برلین را در سال ۱۹۴۵ برنامهریزی کرد، هستند. در غرب اوکراین، مجسمههایی که یادبود کهنه سربازان ارتش سرخ را گرامی میدارند، سرنگون شدهاند، در حالی که مجسمههای تجلیل از استپان باندرای بدنام که با آلمانیها همکاری کرد، مرتکب جنایات هولوکاست شد و با پارتیزانهای شوروی جنگید، همچنان پابرجا هستند – خیابانهایی در لویو و کیف به افتخار او نامگذاری شده و رژههای مشعلدار برگزار میشود. یک روایت رایج از جنگ روسیه این است که آنها در حال مبارزه با ارتشی از باندریتها و نازیها هستند، اگرچه پس از سه سال جنگ، بسیاری از نیروهای مسلح اوکراین… سربازان (AFU) سربازان وظیفهای هستند که توسط تیمهای سرگردان «مرکز منطقهای جذب نیرو» (TCR) دستگیر میشوند.
فرار از دست به اصطلاح «شکارچیان افراد که در باشگاههای ورزشی و بارها کمین کردهاند» برای مردان اوکراینی که از خروج از کشور منع شدهاند، خطری است که موارد زیر گواه آن است:
ویدیوهای ویروسی از اراذل و اوباش TCR که فراریان از خدمت سربازی را با خود میبرند و به داخل ونها هل میدهند، در حالی که بستگان شجاع و رهگذران در این مبارزه مداخله میکنند. رشوه برای فرار از TCR رایج است – طبقه کارگر فقیرتر آسیبپذیرترین قشر هستند. روسیه همچنین پس از بسیج نیروهای ذخیره، شاهد مهاجرت گسترده بوده است، زیرا قراردادهای بسیاری از سربازان اندکی پس از آغاز حمله در فوریه ۲۰۲۲ به پایان رسید. شوک اولیه حمله روسیه در سال 2022 و پیامدهای غمانگیز آن، موجی از همدلی و حمایت از قربانیان آن را برانگیخت. پناهندگان با تقویت حمایت از مقاومت، به کشورهای همسایه اروپایی گریختند. در بریتانیا، این با تلاش تبلیغاتی برای حمایت از تلاشهای جنگی ناتو همراه بود، از جمله ایستگاههای راهآهن اصلی که دارای بیلبوردهایی بودند که از مسافران میخواستند “مانند اوکراین شجاع باشید”. طبق آمار سازمان ملل، روسیه با پذیرش ۱,۲۲۷,۵۵۵ نفر، بیشترین تعداد پناهندگان از اوکراین را داشته است. روسیه به ربودن کودکان بیسرپرست و یتیم از منطقه جنگی متهم شده است، اگرچه در مواردی که والدین آنها پیدا شدهاند، آنها به خانوادههایشان در اوکراین بازگردانده شدهاند. پس از پیشرویهای سریع اولیه در اوایل سال ۲۰۲۲، ارتش روسیه در هدف خود برای تصرف کیف و کسب پیروزی سریع شکست خورد و شاهد دستاوردهای خود در مناطقی از خارکف در شمال، زاپوریژژیا و خرسون در جنوب بود که با عقبنشینی نیروهای روسیه در جنوب، خنثی شد و باعث عقبنشینی به ساحل جنوبی رودخانه دنیپر، یک مانع آبی طبیعی که دفاع از آن آسانتر بود، شد. همهپرسیهایی که در این دو استانِ تا حدی تحت کنترل به علاوهی دونتسک و لوهانسک برگزار شد، منجر به الحاق آنها به فدراسیون روسیه شد، که توسط سایر کشورهای پیرو سیاست ایالات متحده به رسمیت شناخته نشده بود. از نظر تاکتیکی، سبک پیشرویهای سریع زرهی که در میدانهای نبرد اروپا در جنگ ۱۹۳۹-۱۹۴۵ دیده میشد، به گذشته تعلق دارد و جنگ پهپادی به هر دو طرف این امکان را میدهد که هرگونه تجمع بزرگ نیرو را شناسایی کنند. این امر منجر به یک جنگ فرسایشی کند و طاقتفرسا شده است، به طوری که ارتش روسیه اکنون روزانه حدود ۱۰ کیلومتر مربع در خط تماسی به طول بیش از ۱۰۰۰ کیلومتر پیشروی میکند. حملهی تابستانی ۲۰۲۳ یک فاجعه بود و هزاران نفر را بیجهت قربانی کرد، که تا حدی توسط ارتش بریتانیا تحت پروژهی کیمیاگری رهبری میشد که به اعزام سربازان از رودخانهی دنیپر ادامه داد و در نهایت در یک سرپل کوچک در روستای کرینکی جان باختند، که بیجهت و صرفاً برای حفظ روابط عمومی نگه داشته شده بود، همانطور که سربازان ناراضی اوکراینی توصیف کردند. آخرین قمار AFU حمله آنها به منطقه کورسک روسیه بود که منجر به محاصره شد. ژنرال آمریکایی مارک میلی در اواخر سال ۲۰۲۲ اظهار داشت که احتمال بازپسگیری دونباس و کریمه توسط اوکراین «بسیار بعید» است، زیرا ناتو همچنان به تزریق قطرهای سلاح در یک جنگ نیابتی ادامه میدهد که سناتور آمریکایی لیندسی گراهام آن را «یک سرمایهگذاری بزرگ» نامید. «ما حتی یک سرباز را هم از دست ندادهایم – ما قدرت رزمی ارتش روسیه را ۵۰درصد کاهش دادهایم، هیچ یک از ما در این تلاش کشته نشدهایم، این معامله بزرگی برای آمریکا است.» همچنین بخش بزرگی از بازار گاز اروپا را از روسیه گرفته است – که «بحران هزینه زندگی» بریتانیا نتیجه آن است. توافق صلح اولیهای که در استانبول بین روسیه و اوکراین پیشنهاد شده بود، در سال ۲۰۲۲ با شکست مواجه شد – ظاهراً توسط بوریس جانسون، نخستوزیر وقت که در آن زمان درگیر جنگ بود، لغو شد و اوکراین را به “ادامه جنگ” تشویق کرد. به طرز مضحکی، امید بالقوه برای صلح در دستان ترامپ است – که مذاکرات را دشوار میبیند زیرا روسیه در میدان نبرد دست بالا را دارد و زلنسکی از واگذاری هرگونه قلمروی محتاط است تا مبادا با کودتا یا بدتر از آن به دست گروه راست افراطی “پراوی سکتور” که رهبری حمله به میدان در سال ۲۰۱۴ را بر عهده داشت، روبرو شود. او پیش از این در سال ۲۰۱۹ توسط آزوف تهدید شده بود که “تسلیم” نشود. راست افراطی در اوکراین اکثریت را ندارد، اما قدرت قابل توجهی دارد. مردم اوکراین شایسته پایان جنگ هستند، هر کجا که وفاداری آنها باشد – به کیف، روسیه، یا به احتمال بیشتر، صرفاً به کورسویی از امید برای صلح. این باید درسی باشد که ما فداکاریهایی را که ۸۰ سال پیش به ما در اروپا پیروزی داد، به یاد میآوریم.
منبع : مورنینگ استار، روزنامهٔ چاپ انگلستان