
ب.دیدار
علی خامنه ای روز شنبه، سخنانی به مناسبت هفته کار و کارگر ایراد کرد و به معضلات و مشکلات کارگران اشاره کرد. وی در این سخنان، الزاماتی همچون تأمین امنیت شغلی و ایمنی کارگران، مهارتافزایی و شریک کردن کارگران در سود تولید را مورد اشاره قرار داد.
علی خامنه ای در قسمتی از سخنان خود گفت:” سرمایهگذاری مالی بدون اراده و توانایی کارگر راه به جایی نمیبرد، به همین علت، دشمنان جوامع از جمله بدخواهان جمهوری اسلامی از ابتدای انقلاب تا امروز در پی آن بودند و هستند که جامعه کارگری را از کار در فضای جمهوری اسلامی منصرف و معترض کنند.
علی خامنه ای با اشاره به آن چیزی که وی تلاشهای جریانهای کمونیستی برای تعطیلی و فلج کردن تولید در ابتدای انقلاب، نامید، گفت:” امروز هم همان انگیزهها وجود دارد اما هم آن روز و هم امروز، کارگران ما در مقابل آنها ایستاده و با مشت محکم به دهان آنها کوبیدهاند”
علی خامنه ای در رابطه با امنیت شغلی کارگران، گفت:” کارگر باید بداند که در شغل خود خواهد بود و بتواند برای زندگی خود برنامهریزی کند و مطمئن باشد که ادامه کار او وابسته به اراده دیگران نیست.” وی در رابطه با تعطیلی گسترده مراکز تولیدی در طول سالیان گذشته، افزود:” برای تعطیلی این واحدها، بهانههایی همچون نبود مواد اولیه یا فرسودگی ماشینآلات مطرح میشد در حالیکه این مشکلات باید علاج میشد نه اینکه کارخانهها تعطیل شوند.”
علی خامنه ای در قسمتی دیگر از سخنان خود به موضوع ایمنی کارگران اشاره داشت و در این باره با اشاره به اخبار اسفبار حوادث معادن در چند سال اخیر گفت:” البته طبق گزارشهای رسیده، مشکل ایمنی محدود به معادن نیست و تأمین ایمنی کارگران در همه واحدهای تولیدی، چه به وسیله الزامات فنی و چه با پوششهای تأمین اجتماعی باید به صورت جدی پیگیری و اجرا شود.”
وی در قسمتی دیگر از سخنان خود با دفاع از اندیشه های ارتجاعی، گفت:” در فلسفه مارکسیستی، محیط کار و زندگی، محیط تضاد و دشمنی است و کارگر باید با صاحب کارخانه دشمن باشد که با این فکر غلط سالهای طولانی خود و دنیا را معطل کردند اما اسلام، محیط کار و زندگی را محیط ائتلاف و همکاری و همافزایی میداند بنابراین در محیط کار هر دو طرف باید صمیمانه به پیشرفت کار کمک کنند.”
صحبت های علی خامنه ای را چنانچه بخواهیم از منظر زمانی مورد بررسی قرار دهیم ده روز پس از روز جهانی کارگر ایراد شد. این بدان معناست که وی کوچک ترین احترامی به این روز برجسته در ستایش از نیروی کار بروز نداد و این سخنرانی فرموله را در حالی ایراد کرد که وضعیت کارگران در طول بیش از چهار دهه حکومت اسلامی، دستاوردی جز بیکاری، دستمزد های ناچیز، عدم امنیت شغلی و عدم ایمنی کار نداشته است. معضلاتی که ریاکارانه در این سخنان سعی داشت از آن سلب مسئولیت بکند اما بر هیچ کس پوشیده نیست که این معضلات ریشه در نهادها و سیاست هایی دارد که وی در تایید، بنا نهادن و عملی کردن آنها نقش اصلی را داشته است.
سایت روزنامه ثروت، 20 اردیبهشت، در اشاره به دستمزدهای ناچیز، نوشت:” افزایش هزینههای زندگی و پایین بودن دستمزدها باعث شده جوانان تحصیلکرده و غیرتحصیلکرده تمایل چندانی به کار مولد در مراکز تولیدی نداشته باشند. در این میان نامشخص بودن تمدید قراردادهای موقت کار و نیز بیمه نکردن کارگران از سوی کارفرمایان، باعث عدم تمایل نیروی انسانی برای جذب به کار شده و بههمین دلیل به سمت مشاغل کاذب کشیده میشوند.”
روزنامه کار و کارگر، 22 اردیبهشت در رابطه با قربانیان حوادث کار، می نویسد:” سالانه ۱۰ هزار نفر قربانی حوادث کار میشوند.”
همین روزنامه در تاریخ 21 اردیبهشت از قول فرشاد مومنی، نوشت:” در ایران بعد از پایان جنگ که در کادر برنامه تعدیل ساختاری، سراغ آزادسازی واردات، خصوصیسازی و شوکدرمانی رفتیم، بیسابقهترین جهشها در گستره و عمق فساد رخ داد اما به محض اینکه گفته میشود فساد در کشور زیاد است، مافیای رسانهای و آلتدستها، حتی در رسانههای فراگیرتر و همگانی میگویند علت این فساد به خاطر مداخله دولت است”
وی در جایی دیگر نیز اضافه می کند و می گوید:” در تمام دنیا گفته میشود کارگران تولید صنعتی، شرافتمندترین انسانهای روی زمین هستند ولی شما کارگرها را به اعتراض وادار کردید! چرا از این نشانهها به هوش نمیآیید!؟ مردم نجیبند و تا آنجا که در توانشان باشد فشارها را تحمل میکنند اما اگر کسی الفبای عدالت را بفهمد، میداند که وقتی طبق گزارشهای رسمی، برجستهترین گروه پرکار این جامعه گروه سنی بالای ۶۵ سال است، چقدر شرمآور است.”
مومنی گفت: “کاش حداقل به اندازه اینکه به خواستههای مافیاها این اندازه اعتنا و اهتمام وجود دارد، به منافع فرودستان هم توجه شود. فرودستان ترحم و صدقه نمیخواهند. آنها میگویند برای مشارکت فعال و شرافتمندانه سیاسی و اقتصادی راه باز کنید تا ما شرافتمندانه کار کنیم و خودمان از عهده زندگیمان برآییم. شما از یکسو شوکدرمانی میکنید و پدر مردم را درمیآورید بعد یکباره احساساتی میشوید و مثلا دو تا کوپن هم بین آنها توزیع میکنید. “
همین روزنامه سخنان حسین راغفر را که در نشستی مربوط به قراردادهای موقت، برگزار شده بود، آورده و از قول وی می نویسد:” مسائل کارگران را میشود حول سه محور کلی دستهبندی کرد. مورد اول، بحث دستمزد نامناسب و بحث معیشتی کارگران است که تفاوت فاحشی بین نرخ حداقل دستمزد و نرخ خط فقر وجود دارد. مورد دوم، تشکلیابی کارگران است. کسانی که قرارداد موقت دارند، نمیتوانند برای استیفای حقوقشان ائتلاف داشته باشند. مورد سوم، بحث قراردادهای موقت است. مشاغل را میتوان به دو دسته استاندارد و غیراستاندارد تقسیم کرد که از ویژگیهای استاندارد بودن مشاغل، مداوم بودن شغل است. در ایران حدود ۹۰درصد قراردادهای کار، قرارداد موقت هستند.موقتیسازی نیروی کار، صدای کارگران را تضعیف میکند.”
وی افزود:” پژوهشهای بسیاری نشان میدهد که موقتیسازی نیروی کار باعث کاهش بهرهوری میشود چون نیروی کار مدام دچار استرس شغلی است. از دیگر پیامدهای موقتیسازی نیروی کار، تشکلزدایی نیروی کار است. این قراردادهای موقت سعی میکند صدای نیروی کار را تضعیف کند.”
نسرین هزاره مقدم در روزنامه کار و کارگر، 20 فروردین، در رابطه با مرگ فجیع کارگران، نوشت:” نزدیک به هفت ماه از حادثه دلخراش معدن طبس گذشته است. در آن حادثه تلخ که در تاریخ بهرهبرداری معادن کشور بیسابقه بود، ۵۳ کارگر زحمتکش جان باختند و ۵۳ خانواده داغدار شدند. در شب اول مهر سال قبل، نانآوران بسیاری به دلیل غفلت و بیتوجهی، به کام مرگ فرو رفتند. در روزهای ابتدایی سال جدید و در کمتر از ۴۸ ساعت، ۸ کارگر معدن جان باختند؛ یکی در مهاباد و ۷ کارگر در یک معدن زغالسنگ دامغان؛ اولی به دلیل سست بودن دیوارههای معدن و ریزش به علت بارندگی و دومی گازگرفتگی و مرگ در اثر فقدان تجهیزات یعنی هنوز هم معادن گازسنجی و مانیتورینگ ندارند. هنوز چرخها در سال جدید به گردش درنیامده که باز معدن قربانی میگیرد. هفدهم فروردین، یک کارگر در معدن سنگ باریت مهاباد استان آذربایجان غربی بر اثر ریزش آوار جان باخت. عصر هجدهم فروردین، هفت کارگر در مهماندویه دامغان به دلیل نشست گاز در تونلهای معدنی که ظاهراً غیرفعال بوده جان خود را از دست میدهند. بازهم همه مسئولان محلی و میدانی برای «مصاحبه» و رفع و رجوع کردن ماجرا و البته فرافکنی با قدرت به میدان میآیند!”
مطلب در ادامه می نویسد:” چرا بعد از معدنجو چیزی عوض نشد؟ «احسان سهرابی» فعال کارگری و عضو اسبق شورای عالی حفاظت فنی در پاسخ به این سوال میگوید: آنچه در بحث ایمنی اتفاق میافتد، فقط شوهای احساسی و رسانهای است. بعد از حادثه معدن طبس، وزیر کار با یک اکیپ کامل به بازدید رفت که مثلاً میخواهند کار کارشناسی انجام دهند اما از ماه بعد، موضوع مسکوت ماند، انگار نه خانی آمده و نه خانی رفته! “
بعید است خامنه ای از این وضعیت فاجعه بار خبر نداشته باشد و لااقل اینکه وزیر کار هم در این دیدار حضور داشت و اتفاقا مورد خطاب هم قرار گرفت از این مصایب اطلاع دارد. اما موضوع ناامنی شغلی و فوت ده هزار نفر در اثر حوادث کار و یا دستمزدهای ناچیز و یا قراردادهای موقت مسایل و معضلاتی نیستند که مربوط به یکی دو ماه گذشته بوده باشند. این مصایب بر علیه کارگران برای چندین دهه دامنگیر کارگران و زحمتکشان شده است و هم اکنون خامنه ای برای گمراه کردن مجامع کارگری نشستی فرمایشی ترتیب می دهد و با بیان این مصایب اول سعی دارد خود را از این بلایای تحمیل شده به کارگران مبرا سازد و از طرف دیگر طوری وانمود کند که او دغدغه حمایت از این قشر محروم را دارد. برای چندین دهه دولت ها یکی پس از دیگری سیاست هایی را به اجرا گذاشته اند که نتیجه ای جز فقر و بدبختی برای توده های محروم نداشته ودر عوض ثروت های نجومی برای قدرتمندان حاکم فراهم کرده است. علی خامنه ای هر چند وقت یکبار به دلیل خشم و عصیان کارگران و کنترل حرکت های اعتراضی پوستین ریا و تزویر بر چهره و ماهیت گرگ صفت خود می اندازد و به عنوان ناجی و حامی مردم زحمتکش افاضاتی را بیان می کند تا به خیال خویش اعتباری کسب کند. خود خامنه ای نیز آگاه است چنین ترفندها و ریاکاری ها نزد مردم ایران بخصوص زحمتکشان سال هاست که کارآیی ندارد.
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴