اگر به هوش نباشیم بار دیگر مدعیان همیشه طلبکاری که تا سال ۹۰ فرق تحریمهای یک جانبه و غیر الزامآور امریکا را با تحریمهای جهانی و الزامآور شورای امنیت سازمان ملل نمیفهمیدند و قطعنامههای آژانس بینالمللی انرژی اتمی را خطرناکتر و مضرتر از قطعنامههای تحریم شورای امنیت میدانستند و لاف میزدند که امریکا نمیتواند ایران را ازنظر نفتی و بانکی تحریم کند اما پسازآن که عکس همه آنچه را که میگفتند یا تصور مینمودند، مشاهده کردند به آنسوی بام افتادند و از ضرورت یک وعده غذا خوردن در روز دم زدند (احمد جنتی) و گریه و زاری وزرای احمدینژاد را در کمیسیونهای مجلس افشا کردند که “شما که وضع اقتصادی کشور را میدانید و از آثار مخرب تحریمها مطلعید چرا ما را به مجلس فرامیخوانید؟ ”
یکم: جمهوری اسلامی دوگانههای مختلفی را با دولت امریکا در ۳۷ سال گذشته پشت سر گذاشته است. پرهزینه آنها در هر دو زمان ریاست جمهوری جنگافروز یا صلحطلب در امریکا در زمان احمدینژاد شکلگرفته است. بوش جنگطلب در دوره خاتمی بهرغم اینکه ایران را محور شرارت خواند اما به علت سیاستهای خردمندانه دولت اصلاحات امکان برداشتن حتی یک گام جدید علیه کشورمان را نیافت. زیرا نتوانست در خود امریکا علیه ایران اجماع ایجاد کند چه رسد به اینکه بتواند توافق اروپا، چین و روسیه را برای تحریم بینالمللی علیه کشورمان جلب کند. اما همین بوش در زمان احمدینژاد فرصت یافت که پرونده هستهای ما را به شورای امنیت بکشاند وبا توافق و رأی دولتهای بزرگ صاحب حق وتو تحریمهای گوناگونی را علیه ما به تصویب برساند. سپس نوبت به اوبامای صلحطلب رسید که به دلیل زمان – جهان نشناسی احمدینژاد و حامیانش، توانست سختترین تحریمها را علیه ایران و ایرانی به تصویب شورای امنیت برساند وهمه کشورهای جهان را مجبور به اعمال آنها نماید. تا آنجا که رهبر در سال ۹۱ بهدرستی اعلام کرد که اینها دیگر تحریم نیست “جنگی تمامعیار” است که علیه کشورمان به راه انداختهاند. همین اوباما در زمان روحانی با لغو تحریمها چنان امتیازاتی به ایران داد که به گفته ترامپ جمهوری اسلامی را از خطر سقوط نجات داد.
دوم: رهبری بزرگترین موفقیت دولت اصلاحات را در جریان مذاکرات هستهای با اتحادیه اروپا جلوگیری از ایجاد اجماع جهانی علیه ایران خواند که بهغایت درست بود. نمیدانم ایشان چرا این اصل مهم و استراتژیک را در دوره احمدینژاد از یاد برد یا به هر دلیل نادیده انگاشت تا کاخ سفید اجازه یابد با فرستادن پرونده هستهای ما به شورای امنیت، منویات خود را علیه ایران به نام “جامعه جهانی” به خورد جهانیان دهد.
خوشبختانه در دولت روحانی همان راهبرد عصر اصلاحات دنبال شد و نتیجهاش درهمشکسته شدن آن اجماع جهانی بود. بهگونهای که امروز اگر ترامپ بخواهد ماجراجویی پیشه سازد وبه طور یک جانبه برجام را لغو یا نقض کند، جمهوری اسلامی میتواند گامی بلندتر از عصر اصلاحات بردارد و از یاری جامعه جهانی در مواجهه با زورگوییهای ترامپ بهره برد. کافی است که با دیپلماسی فعال، دفاعی و صلحطلبانه و مذاکره با اتحادیه اروپا، چین، روسیه، هند ژاپن، کره، ترکیه و…جبههای قوی علیه فسخ برجام توسط ترامپ تشکیل دهد و سپس نه فقط به نام ملت ایران، که به اسم و همراه با جامعه جهانی به مصاف ماجراجوییهای ترامپ برود. موقعیتی استثنایی که زاییده برجام است و بدون آن به هذیانگویی بیشتر شبیه بود تا یک راهبرد سیاسی.
سوم: ما با برجام از “احمدینژادیسم” عبور کردیم. نتیجه رفتار و گفتار احمدینژاد دو شقه کردن ملت بود و ایجاد اجماع قدرتهای بزرگ به رهبری امریکا علیه ایران. هنر روحانی در نقطه مقابل جلب حمایت ملی از مذاکرات و توافق هستهای بود و شکستن اجماع جهانی علیه ایران. اگرچه دلواپسان جنگسالار در ایران و امریکا و اسرائیل بسیار کوشیدند مانع تصویب برجام و لغو تحریمها شوند و تلاش زیادی به عمل آوردند تا سایه شوم جنگ را همچنان بر فراز میهن ما باقی نگهدارند اما موفق نشدند. این واقعیت را ازآنجهت متذکر شدم که بگویم جمهوری اسلامی امروز بیش از عصر اوباما به درایت و خویشتنداری و صلحطلبی مقاماتش نیازمند است. زیرا با ترامپ نژادپرست و پیشبینیناپذیری مواجهیم که از سوی لابیهای جنگافروز امریکایی، اسرائیلی و ارتجاع منطقه تشویق میشود که به مبارزه با ایران اولویت دهد و جنگ با داعش را به زمانی محول کند که تکلیف جمهوری اسلامی روشنشده باشد. به راین اساس باید گفت اگر برجام در زمان اوباما مفید بود و به مصلحت کشور، اینک برای امنیت و منافع ملی ضروری است و حیاتی.
چهارم: طبق اظهارات مهم و بیابهام خانم سوزان رایس در گفتگو با شبکه خبری سیانان؛ “پاره کردن برجام آمریکا را بیرون از موازین یک توافق بینالمللی قرار خواهد داد. در این حالت ایران خلف وعده نکرده است، بلکه امریکاست که نهتنها در برابر ایران که در مقابل اتحادیه اروپا، آلمان، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و نیز شورای امنیت سازمان ملل که این توافق را موردحمایت قرار دادهاند پیمانشکنی کرده است. بنابراین ما منزوی خواهیم شد.”(ایسنا، ۰۸/۹/۹۵)
مشاور امینت ملی امریکا همچنین گفت:” حفظ توافق هستهای با ایران به سود امریکاست و پاره کردن آن به ایران فرصت میدهد تا برنامه هستهای خود را با تمام توان از سر بگیرد.”(ایسنا، ۰۸/۹/۹۵)
خانم رایس همچنین افزود:”در صورت پاره کردن برجام توانایی ما (امریکا) در اعمالنفوذ بر ایران از بین خواهد رفت و آنها (ایرانیها) دیگر با محدودیتهای توافق روبرو نیستند ومی توانند با تمام توان برنامه هستهای خود را از سر گیرند. اگر آنها چنین کاری کنند ممکن است گزینه چندانی برای ما باقی نماند جز اینکه برای دستیابی به نتیجه به استفاده از نیروی نظامی بیندیشیم؛ نتیجهای که قبلاً به شکل صلحآمیز با توافق هستهای به آن رسیده بودیم. بنابراین شرایط مزبور برای ایران برد مضاعف خواهد بود. آنها از محدودیت رها میشوند وما منزوی خواهیم شد. همپیمانان و شرکای ما از امریکا بهشدت خشمگین میشوند و برنامه هستهای ایران نیز بدون مانع جلو میرود. پس پاره کردن سند برجام به نفع ما نیست.”(ایسنا ۰۸/۹/۹۵)
پنجم: هنگامیکه واشنگتن از انزوای ایران سخن میگوید منظور آن است که با تحمیل تحریمها و محدودیتهای کمرشکن به ما به هیچ کشوری اجازه مبادلات اقتصادی با ایران ندهد. صادرات نفت ما به صفر میل کند، بانکهای کشور قفل شود و درنهایت جمهوری اسلامی با مشکلات نفسگیر اقتصادی مواجه گردد و دولتمردانش، از ترس سرازیر شدن مردم سرخورده و خشمگین به خیابانها و غارت اموال عمومی تسلیم اراده واشنگتن شوند. همچنان که از دید آنها بعد از تحریمهای نفتی و بانکی کشور در سال ۹۰ رهبری اجازه مذاکره مستقیم با دولت امریکا را صادر کرد. از سوی دیگر زمانی که ما از انزوای امریکا حرف میزنیم منظور آن است که واشنگتن را برای منزوی ساختن ایران تنها بگذاریم وبه انزوا ببریم تا هیچ کشوری حتی استراتژیک ترین متحد امریکا در دنیا یعنی انگلستان نیز حاضر به دفاع از سیاستها و برنامههای کاخ سفید نشود. مقصود آن نوع انزوایی است که خانم رایس شرح میدهد و سیاستمداران آیندهاندیش امریکا را به وحشت میاندازد؛ انزوایی که برای ایران فرصتهای تازه خلق میکند و به اعتبار ایالاتمتحده در سطح جهان لطمه میزند.
ششم: وقتی ایران اندکی پس از توافق هستهای به آزمایش موشکی با برچسب عبری “نابودی اسرائیل ” پرداخت، واشنگتن این اقدام را نقض برجام دانست و خواهان محکومیت ایران در شورای امنیت سازمان ملل شد. اما دیگر کشورهای ۵+۱ اگرچه نارضایتی و بعضاً حتی مخالفت خود را با اقدام مزبور اعلام کردند آن را نقض برجام قلمداد ننمودند و صرفاً ناسازگار باروح برجام خواندند. به نظر میرسد تمدید قانون آیسا تا زمانی که به اجرای بندهایی که نقض صریح برجام بهویژه درزمینه انرژی است نینجامد وضعیت مشابهی دارد. واشنگتن آن را نقض برجام نمیداند اما تهران میداند. طبق برجام این دیگر کشورها هستند که باید در باب این مناقشه داوری کنند زیرا ایران ویا امریکا بهتنهایی نمیتوانند تفسیر خود را از برجام به دیگران تحمیل کنند. افزون برآن نه واشنگتن ونه تهران قادر نیستند برجام را لغو کنند بدون آنکه با محکومیت جهانی (اتحادیه اروپا، چین، روسیه و..) مواجه شوند.
هفتم: تمدید قانون آیسا درصورتیکه بندهای مربوط به توافق هستهای استثنا شوند و تحریمهایش اعمال نگردد نه جدید است ونه بازدارنده ایران. پیروزی بزرگ نفتی کشورمان در اجلاس اخیر اوپک در هفته گذشته ونیز تداوم ثبات اقتصادی و ارزی میهن در روزهای گذشته، دو نشانه بیاثر بودن مصوبه سنا و کنگره امریکاست. توجه کنیم که اصل قانون داماتو باوجود درج تحریمهای مربوط به حوزه انرژی تا زمانی که پرونده ایران به شورای امنیت نرفته بود، اجرا نشد. تنها پس از قطعنامههای تحریم بود که امریکا فرصت یافت شرکتهای نفتی و گازی ونیز بانکهایی را که تحریمهای بینالمللی علیه ایران را نادیده گرفته بودند با جرائم بسیار سنگین مواجه سازد. بهگونهای که امروز حتی پس از برجام و لغو تحریمها هنوز بانکهای معتبر جهانی از ترس مجازاتهای احتمالی واشنگتن در آینده از برقراری روابط بانکی امریکا با ایران پرهیز میکنند. جمهوری اسلامی نباید دوباره اشتباه عصر احمدینژاد را مرتکب شود که به نام مبارزه با امریکا وبا شعار نگاه به شرق، ایران را گروگان امریکا کرد وبه واشنگتن اجازه داد تمام منویات خود را علیه ایران به نام “جامعه جهانی” پی گیرد و تحریمهای کمرشکن بینالمللی را به ما تحمیل کند. این خطا هرگز نباید تکرار شود و نباید گذاشت این قانون بیتأثیر محرک ما در برهم زدن برجام شود.
هشتم: دستاوردهای جمهوری اسلامی در برجام عبارت بودهاند از:
۱- تثبیت حقوق هستهای ایران وبه رسمیت شناخته شدن غنیسازی اورانیوم در داخل کشور.
۲- فسخ قطعنامههای شورای امنیت، خروج پرونده ایران از آن شورا و لغو تحریمهای هستهای بهویژه در امور نفتی و بانکی.
۳- دور شدن شبح جنگ از آسمان میهن.
۴- درهمشکسته شدن اجماع جهانی به رهبری امریکا علیه ایران دستاوردهای فوق همچنان در دسترس ما هستند. افزون بر آن باید گفت برجام بزرگترین اهرم ما در مقابله با زیادهخواهی ترامپ نژادپرست است چراکه هم توان سلبی و دفع تهدیدها را دارد و هم واجد قدرت ایجابی و جلب امکانات فراوان به کشوراست.
نهم: دولت تدبیر و امید میتواند و باید تهدید ترامپ را به فرصت تبدیل کند زیرا از اهرمهای مؤثری بهرهمند است. نخستین آن افکار عمومی است. روحانی و ظریف و همکارانشان باید با مردم بیشتر حرف بزنند؛ صریحتر و صمیمیتر از هر زمان دیگر. دولت نباید اجازه دهد دلواپسان تحریم طلب ایرانی همزمان وهم زبان با دلواپسان جنگطلب اسرائیلی و امریکایی برجام را در کام ملت ما تلخ کنند. گسترش مناسبات سیاسی و اقتصادی با اروپا، چین، روسیه، هند، ژاپن و همسایگان ایران دومین ابزار ما برای مهار دولت ترامپ است. اگر دولت در جهت حلوفصل بحرانهای منطقهای بر مبنای بازی برد – برد و اولویت و تفوق دیپلماسی بر نظامیگری بکوشد، از اهرم بزرگ دیگری بهرهمند میشود. چهارمین وسیله ما سخن گفتن با جامه امریکا و بهویژه قشر نخبه آن است تا آنجا که قدرت افکار عمومی درآن کشور علیه هرگونه ماجراجویی احتمالی ترامپ بسیج شود. دولت و جامعه مدنی ما باید بیش از گذشته با صلحطلبان امریکایی وبا مخالفان جنگ و تحریم در آن کشور گفتگو کنند. ایجاد تسهیلات لازم برای کمپانیهای امریکایی مایل به همکاریهای اقتصادی با ایران پنجمین ابزار ماست. سرانجام آنکه اقدامهای متقابل و معقول هستهای ما بازدارنده خواهد بود بهشرط آنکه تنها زمانی انجام شود که ۵+۱ منهای امریکا حکم بر نقض برجام توسط واشنگتن دهند.
دهم: سخن آخر با مردم است. اگر به هوش نباشیم بار دیگر مدعیان همیشه طلبکاری که تا سال ۹۰ فرق تحریمهای یک جانبه و غیر الزامآور امریکا را با تحریمهای جهانی و الزامآور شورای امنیت سازمان ملل نمیفهمیدند و قطعنامههای آژانس بینالمللی انرژی اتمی را خطرناکتر و مضرتر از قطعنامههای تحریم شورای امنیت میدانستند و لاف میزدند که امریکا نمیتواند ایران را ازنظر نفتی و بانکی تحریم کند اما پسازآن که عکس همه آنچه را که میگفتند یا تصور مینمودند، مشاهده کردند به آنسوی بام افتادند و از ضرورت یک وعده غذا خوردن در روز دم زدند (احمد جنتی) و گریه و زاری وزرای احمدینژاد را در کمیسیونهای مجلس افشا کردند که “شما که وضع اقتصادی کشور را میدانید و از آثار مخرب تحریمها مطلعید چرا ما را به مجلس فرامیخوانید؟ “(حجتالاسلام نبویان) و تا آنجا پیش رفتند که حتی نشان دادن مرغ در سیما را تحریککننده فقرا خواندند. (رییس پلیس) و … بار دیگر میداندار شوند و با ضایع کردن فرصتهای ملی تهدیدهای جدیدی متوجه ایران و ایرانی کنند. نباید اجازه داد بار دیگر جهل و جاهطلبی بر سیاست و مدیریت کشور حاکم شود.