
نگرانیهای امنیتی فزاینده اروپا که توسط دونالد ترامپ و سرسپردگانش به نمایش گذاشته شد، یک سوال قدیمی و بحثبرانگیز را دوباره به منصه ظهور رسانده است: اگر ایالات متحده حمایت خود را کاهش دهد یا لغو کند، آیا انگلیس و فرانسه باید تواناییهای تسلیحات هستهای خود را با هم ترکیب کنند و یک سپر دفاعی هستهای در سراسر اروپا ایجاد کنند تا روسیه ولادیمیر پوتین را متوقف کند؟
ترامپ تاکنون صریحاً تهدید نکرده است که نیروهای هسته ای آمریکا مستقر در اروپا را قطع خواهد کرد. اما رئیسجمهور هفته گذشته در سخنرانی خود گفت که میخواهد هزینههای دفاعی ایالات متحده بهویژه در زمینه سلاحهای هستهای را به نصف کاهش دهد. ترامپ اغلب ناتو را که سنگ اصلی امنیت اروپا است، تحقیر می کند. سال گذشته، او روسیه را تشویق کرد که «هر کاری میخواهد انجام دهد» با کشورهای عضوی که از نظر او هزینههای بسیار کمی برای دفاع میکنند.
پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا، به وزرای دفاع ناتو در بروکسل هشدار داد که دفاع از اروپا دیگر یک اولویت استراتژیک نیست و دورنمای خروج نیروهای آمریکایی را مطرح کرد. وی در یک سخنرانی توهین آمیز در کنفرانس امنیتی مونیخ، تهدید روسیه را به حداقل رساند. او گفت که آمریکایی ها از سوی اروپایی ها به عنوان “مکنده” تلقی نمی شوند.
این تهاجمات بیسابقه به روابط آمریکا و اروپا، نگرانیهای واقعی را از یک گسست مضر و احتمالاً دائمی با واشنگتن ایجاد کرده است. امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه، در برابر این پیشزمینه ناپایدار، یک نشست اضطراری با رهبران اروپایی از جمله کایر استارمر را در پاریس فراخواند. انتظار میرود این نشست بر روی اوکراین، دفاع آینده آن و کنار گذاشتن پیشبینیشده اروپا از «مذاکرات صلح» آمریکا با روسیه که اواخر این هفته برگزار میشود، متمرکز شود.
با این حال، یک موضوع حتی بزرگتر بر این اجلاس سایه افکنده است: چگونه می توان دفاع جمعی اروپا را در چارچوب کاهش، حمایت غیرقابل اعتماد یا عدم وجود آمریکا و تهدیدات هسته ای آشکار روسیه جسور شده سازماندهی کرد. بوریس پیستوریوس، وزیر دفاع آلمان، پیشبینی کرده است که پوتین میتواند تا پنج سال آینده حداقل به یکی از کشورهای ناتو حمله کند. لهستان خط مقدم و جمهوری های بالتیک نگرانی های مشابهی را ابراز می کنند.
مارک روته، رئیس ناتو، از تمامی 32 کشور عضو خواسته است که هزینه های دفاعی خود را افزایش دهند. به نظر می رسد بسیاری از جمله بریتانیا آماده انجام این کار هستند. ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، که از آنچه در کیف برای بسیاری مانند خیانت ایالات متحده به نظر میرسد، ناامید شده بود، در کنفرانس مونیخ گفت زمان ایجاد «ارتش اروپا» فرا رسیده است. این منعکس کننده ایده هایی است که مدت ها توسط ماکرون، یک قهرمان پرشور دفاع یکپارچه تر، توسعه یافته و متکی به خود اروپایی – و کاهش وابستگی به ایالات متحده ترویج می شد.
این ماکرون است که بحث درباره سپر هسته ای پان اروپایی را رهبری می کند. رهبر فرانسه در یک سخنرانی در سال ۲۰۲۰ در École de Guerre در پاریس، هنگامی که پیشنهاد “گفتگوی استراتژیک با شرکای اروپایی ما … در مورد نقش بازدارندگی هسته ای فرانسه در امنیت جمعی ما” را مطرح کرد، اهمیت جدیدی به این ایده داد. مکرون این پیشنهاد را در سال ۲۰۲۰ و سال گذشته تکرار کرد.
فرانسه پیشنهاد نمیکند که بازدارنده مستقل خود، نیروی دفراپه، که شامل حدود۲۹۰ کلاهک است و جدا از ناتو عمل میکند، تحت کنترل دیگر کشورها – یا اتحادیه اروپا قرار دهد. آنچه مکرون، مانند فرانسوا اولاند و دیگر رهبران فرانسه قبل از او میگوید، این است که برنامهریزی دفاع هستهای فرانسه «بُعدی اروپایی» دارد. برای مثال، اگر برلین تهدید به نابودی هستهای شود، این تهدیدی برای پاریس نیز محسوب میشود.
پیشنهاد ماکرون سوالات پیچیده و متعددی را مطرح می کند. در میان آنها، چه کسی می تواند دستور استفاده واقعی از سلاح های هسته ای «اروپایی شده» را بدهد؟ چه کسی هزینه چنین نیرویی را پرداخت می کند، به خصوص اگر لزوماً مدرن و بزرگ شود؟ آیا چنین اقدامی با تسریع در جدایی ایالات متحده اوضاع را بدتر می کند؟
دیدگاه آلمان، شریک ضروری در چنین پروژهای، متفاوت است. صدراعظم، اولاف شولز، و احزاب ضد هسته ای مانند سبزها به شدت از این ایده بیزارند (همانطور که احزاب چپ و راست افراطی فرانسه را دوست دارند). اما فردریش مرز، جانشین احتمالی شولتز، ظاهراً علاقه مند است. مانفرد وبر، محافظهکار برجسته آلمانی، سال گذشته به گاردین گفت که تردیدها در مورد ترامپ به این معنی است که زمان پذیرش پیشنهاد ماکرون فرا رسیده است. وبر همچنین خواستار باز شدن «فصل جدید» با لندن شد.
کریستین لیندنر، یکی دیگر از سیاستمداران ارشد آلمانی، نیاز به مشارکت بریتانیا را نیز مطرح کرده است. سوال اینجاست: پاریس و لندن تحت چه شرایط سیاسی و مالی آماده حفظ یا گسترش قابلیت های استراتژیک خود برای امنیت جمعی خواهند بود؟ لیندنر سال گذشته نوشت. وقتی صحبت از صلح و آزادی در اروپا به میان میآید، ما نباید از این سؤالات دشوار دوری کنیم.»
مطالعه IISS مسائل مشابهی را مطرح کرد. بریتانیا به عنوان تنها قدرت هستهای دیگر در اروپا، شریک طبیعی فرانسه در هر گونه کاوش در مورد چگونگی تقویت بازدارندگی اروپاست… [آنها] به طور منظم دادههایی در مورد ایمنی و امنیت هستهای رد و بدل میکنند… زرادخانههای هستهای بریتانیا و فرانسه روی هم به حدود ۵۲۰ کلاهک میرسند که از نظر عددی معادل نیروی بازدارنده فعلی چین است. این به تنهایی می تواند پیام قوی تری به روسیه بدهد.
توسعه یک چتر هسته ای مشترک بریتانیا و فرانسه، تحت حمایت متحدان اروپایی ناتو و به حاشیه راندن ایالات متحده، از نظر سیاسی برای استارمر انفجاری است. این امر سؤالاتی را در مورد کنترل حاکمیتی ایجاد می کند، به ویژه از طرف راست شکاک اروپا. بسیاری در حزب کارگر می توانند آن را به عنوان دامن زدن به گسترش سلاح های هسته ای، نزدیک تر کردن جنگ هسته ای تلقی کنند. پوتین که تهدید به استفاده از سلاح هسته ای در اوکراین کرده است، آن را به عنوان یک اقدام تحریک آمیز تلقی می کند. همینطور، به دلایل مختلف، ترامپ ممکن است. این آزمایش خوبی است برای اینکه واقعاً بازدارندگی بریتانیا چقدر مستقل از ایالات متحده است.
اما همانطور که تحلیلگر دفاعی جوزف دو وک در فصلنامه Internationale Politik کوارترلی استدلال می کند، زمان به سرعت در حال تغییر است. دولتها به راهحلهایی برای بحران امنیتی اروپا که بهسرعت عمیقتر میشود، نیاز فوری دارند. دی وک می نویسد: «اروپایی ها ممکن است دیگر فرصتی برای تدریجی گرایی در یکپارچگی امنیتی نداشته باشند. گسترش ضمانت های هسته ای فرانسه و بریتانیا به کل اروپا، از جمله اوکراین، ایده ای است که زمان آن فرا رسیده است.
منبع: گاردین
دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۳