چند سال پیش در دانشگاه مکگیل دورهای را درمورد زنان و جنسیت در خاورمیانه تدریس میکردم. در یکی از جلسات تصمیم گرفتم به جای صحبت درمورد نشریۀ زنان مستند کوتاهی را با زیرنویس انگلیسی برای دانشجویان به نمایش بگذارم که در آن با برخی از فعالان زن ازجمله شهلا شرکت درمورد مشارکت سیاسی زنان مصاحبه شده بود. فیلم برای دانشجویان تازگی داشت اما برای من اینطور نبود. زبان فارسی فیلم با حالوهوای سیاسی دهههای ۷۰ و ۸۰ درهم میآمیخت. در تمام مدتی که کلاس مشغول تماشای این فیلم بود، به چهرهها، لباسها و فضای خیابانها و دفاتر اداری آن دوره مینگریستم و اشکها و لبخندها و امیدها و ناامیدیها را به خاطر میآوردم.
بعد از نمایش فیلم بحث داغی درگرفت. برای دانشجویان بهکلی تازگی داشت که زنانی محجبه با چادر و روسری اینچنین مصمم از حقوق زنان و برابری جنسیتی سخن بگویند. میخواستند بدانند آنها کیستند. برایشان از نقش پررنگ زنان در روندهای سیاسی در ایران معاصر و نقش مؤثر نشریۀ زنان در برجسته کردن نابرابری جنسیتی در ایران گفتم. در کلاس بحثی درگرفت در این مورد که نقش اعتقاد دینی در نابرابری جنسیتی چیست و آیا فمینیسم اسلامی یک تناقض است. سعی کردم برایشان بگویم که این زنان از دل گفتار فمینیستی از حقوق زنان سخن نمیگویند. بسیاری از آنها در آن زمان نه فمینیسم را میشناختند و نه با آن ضرورتاً همدلی داشتند، بلکه به نظرشان حقوق زنان از مسلمات دین و آیین بود و برعکس، نابرابری برخلاف آن.
ایران امروز بهکلی از آن فضا فاصله گرفته است. چرخش آشکاری که از سال ۱۳۸۴ آغاز شد تغییرات عمیقی در ساختار سیاسی و فرهنگی ایران پدید آورد. در کنار تخریب همهجانبه، یکی از پیامدهای این چرخش جلوگیری از فعالیتهای مدنی و مسالمتآمیز زنان بود که با لغو مجوز نشریۀ زنان در ۱۳۸۶ به اوج رسید. چند سال بعد در ۱۳۹۳ نشریۀ زنان امروز به همت خانم شرکت آغاز به کار کرد. این نشریه بنا داشت با نظر به مقتضیات و شرایط جدید، رویکردی نوین درمورد زنان و جنسیت با هدف غنای نظری و تاریخی مباحث مربوط به جنسیت در شرایط خاص ایران اتخاذ کند. این تحول هم در ظاهر جدید نشریه (قطع کوچکتر و صفحات بیشتر) و هم در محتوای آن بازتاب داشت. زنان امروز تلاش داشته از شمول اجتماعی گستردهتری برخوردار باشد و صدای نسلهای گوناگون را منعکس کند. تلاش گردانندگان آن معطوف به ایجاد پل ارتباطی میان نسلهای قدیمتر و جدیدتر بوده است.
انتشار پنجاهمین شمارۀ زنان امروز فرصتی است برای بازاندیشی در این مسیر دشوار، شناسایی نقاط قوت و ضعف، و اندیشیدن به چالشهای آینده. البته یقین دارم دستاندرکاران نشریه به مراتب بهتر از من به چالشها و موانع پیش رو آگاهی دارند. بنابراین در ادامه تلاش خواهم کرد برخی از چالشهای پیش رو را آنطور که به نظر من میرسند و در ارتباط با نابرابریهای سیاسی و اجتماعی کلیتر برجسته کنم. هدفم از این بحث نه خردهگیری بلکه طرح بحثی برای گفتوگو و تبادل نظر است.
یکی از چالشها بحران مخاطب است. در سالهای اخیر و با اقبال به شبکههای اجتماعی، نشریات سنتی ازجمله زنان امروز نتوانستهاند همپای این شبکهها پیش بروند. به دلیل سرعت و سهولت دسترسی، این شبکهها برای بسیاری از افراد به مهمترین منبع اطلاعرسانی از تحولات اجتماعی و سیاسی تبدیل شدهاند. در کنار این تغییرات باید از دگرگونی اجتماعی عمیقی یاد کرد که جامعۀ ایران در سالهای اخیر تجربه کرده است. بدتر شدن وضعیت معیشت و گرانی کتاب و مطبوعات بخش بزرگی از جمعیت را از دسترسی به آنها بازداشته است. این مسئله در کنار موانع دیگر ازجمله سانسور موجب شده نشریات در رقابت با این شبکهها نوعاً بازنده باشند. ویژگی اصلی شبکههای اجتماعی سرعت است، اما آنها از آهستگی که لازمۀ تفکر است بیبهرهاند. آهستگی با ماندگاری در پیوند است، بهویژه در وضعیت امروز که شتابزدگی و خامبودگی بر بسیاری از تحلیلها و چشماندازها سایه افکنده است.
همچنین به نظر میرسد نشریات سنتی همچون گذشته قادر به رفع نیازهای بسیاری از نسلهای جدید نیستند. در نتیجه، با اینکه موضوع جنسیت بیش از پیش اهمیت یافته است، پرداختن به آن دیگر با اتکا بر روشها و نگرشهای پیشین دشوار است. این پرسش که زنان امروز با ایفای چه نقشی میتواند پاسخگوی دغدغههای نسل جدید باشد و چگونه میتواند با این نسلها ارتباط برقرار کند یکی از چالشهای پیش رو است.
برهمکنش نابرابری جنسیتی و دیگر تبعیضها بهویژه نابرابری اقتصادی و اجتماعی (قومیتی، نژادی، دینی، جنسی و جز آنها) چالش دیگر است. در رویکردهای نوین به جنسیت، رویکرد «میانبرشی» یا اینترسکشنالیتی از سوی متفکران فمینیست پیشنهاد شده است که در آن نابرابری جنسیتی در رابطه با دیگر اشکال نابرابری و مکانیسمهای فرودستساز مورد بررسی قرار میگیرد. جنبش مهسا نشان داد که فرودستی جنسیتی پیوند تنگاتنگی با فرودستی اقتصادی، قومیتی، اعتقادی و نسلی (برای مثال زنان کرد و بلوچ) و زیستمحیطی دارد. در نتیجه یکی از پرسشهای مهمی که پس از این جنبش به صورت های گوناگون مطرح شد این بود که چطور میتوان فرودستی جنسیتی را در ارتباط با سایر مکانیسمهای فرودستساز فهم کرد. کدام زنان؟ در کدام لایههای اجتماعی؟ در کدام وضعیت سیاسی و اقتصادی؟ در بین کدام گروه قومی یا اعتقادی؟ مسئلۀ شمول و پیوند میان نابرابری جنسیتی و دیگر اشکال نابرابری اجتماعی از مسائل اصلی در برابر تحلیلگران است. این وضعیت مستلزم تلاش نظری مبتنی بر رویکردهای همهجانبهای است که بتوانند فرودستسازی جنسیتی را هم در ارتباط با وضعیت سیاسی کلی و هم در رابطه با دیگر اشکال فرودستسازی تحلیل کنند و به فهمی همهجانبه از کلیۀ اشکال نابرابری و تبعات آن دست یابند.
چالش مهم دیگر این است که امروز نابرابری جنسیتی با وضعیت کلی سیاسی و اجتماعی درهم تنیده و جداییناپذیر شده است. پاسخهای اجتماعی به این وضعیت نیز حاکی از چنین پیوندی است. درحالیکه مکانیسمهای فرودستساز در سطح کلان شدت گرفتهاند، خواست اجتماعی برای مقابله و کاستن از نابرابریها هم تشدید شده است. ازاینرو شاهد شکافی عمیق میان سیاستگذاریهای کلان از یک سو و مطالبات اجتماعی و سرکوب آنها از سوی دیگر هستیم. از یک سو، ساخت سیاسی کلان هر روز بیشتر از جامعه فاصله میگیرد و از سوی دیگر، اقشار گوناگون اجتماعی به صورتهای گوناگون نارضایتی خود را از این وضع ابراز میکنند. یکی از نتایج این جنبشها آن بوده که اگر پیشتر مسائل زنان عمدتاً از دریچۀ جنسیت دیده میشد، امروز دیگر نمیتوان از زاویۀ جنسیتیِ صرف به فهمی عمیق و همهجانبه حتی از فرودستی جنسیتی دست یافت و از جنسیت جدا از سیاست، وضعیت اقتصادی، و سایر اشکال نابرابری سخن گفت.
با آنکه تفکر خلاق شرط لازم برای خروج از این بنبست است، جامعه یا بخشهای زیادی از آن به فقدان رؤیا و تخیل آیندهای متفاوت دچار شدهاند. عملکرد بسیاری از احزاب و گروههای سیاسی پدرسالار در شرایط فعلی از این ناتوانی عمیق حکایت دارد که خود حاصل گسست از واقعیتهای اجتماعی است. در مقابل، زنان از معدود گروههای اجتماعیاند که به دلیل نزدیکی به واقعیتها توانستهاند در همۀ این سالها به نحوی متفاوت بیندیشند و عمل کنند. به نظر من زمان آن فرا رسیده است که این تخیل زنانه از دایرۀ تنگ «مسائل زنان» بیرون بیاید زیرا مسئلۀ زنان دیگر جدا از سایر مسائل نیست و دشوار بتوان به جنسیت در ایران امروز به صورت منفرد و منفک از سایر مقولات اجتماعی و سیاسی اندیشید. به نظر من زنان امروز از این ظرفیت برخوردار است که از حضور نمادین صرف فراتر برود و همچون ادوار قبل نقشی تاریخی در طرح دیدگاهها و روششناسیهای نوین در سیاست و جامعۀ آینده براساس اصول برابری، آزادی و صلح ایفا کند.
https://zananemrooz.com
یکشنبه ۹ دی ۱۴۰۳