Skip to content
می 21, 2025
   ارتباط با ما       در باره ما       فیسبوک       تلگرام   

احترام به تفاوت اندیشه، همیاری و تلاش مشترک در راه تحقق آزادی

  • خانه
  • ایران
  • جهان
  • اوکرایین
  • ویژه اندیشهٔ نو
  • اجتماعی
    • زحمتکشان
    • جوانان و دانشجویان
    • زنان
  • اقتصادی
  • فرهنگی – ادبی
  • محیط زیست
  • تاریخی
  • فلسفی
  • Home
  • فراتر از تردید: درکِ نقشِ”بریکس پلاس” در پیشرفتِ جهانی
  • نوار متحرک
  • ویژه اندیشهٔ نو

فراتر از تردید: درکِ نقشِ”بریکس پلاس” در پیشرفتِ جهانی

ترجمه به فارسی: بهمن فلاح –   اختصاصی اندیشۀ نو

“جنی کلگ”،  محققی که در رابطه با تحولات چین مطالعاتی پیگیر، عمیق، و قابل‌توجه داشته است با طرح هشت پرسش و پاسخ دادن به آن‌ها، دربارهٔ تردیدهایی که در پی نشست سازمان “بریکس پلاس” در قازان به‌وجود آمده است، استدلال می‌کند این اتحاد چالشی جدی در برابر هژمونیِ ایالات متحده است و مسیری به سوی جهانی چندقطبی فراهم می‌کند.

نشست “بریکس پلاس” در قازان روسیه، همچون ستونی ثابت در جهانی که به‌طرزی فزاینده‌ بی‌ثبات و خطرناک شده است، برجسته شد. این نشست، با وجود جنگ‌های اوکراین و خاورمیانه که سازمان ملل را در آستانهٔ فروپاشی قرار داده‌اند، روحیه چندجانبه‌گرایی را زنده نگه داشت. این نشست که با حضور رهبران و نمایندگان ۳۶ کشور برگزار شد، نخستین گردهمایی این سازمان پس از گسترش آن بود که در سال گذشته امارات متحدهٔ عربی، اتیوپی، مصر، و ایران را به اعضای پیشینش که شامل روسیه، چین، هند، برزیل، و آفریقای جنوبی بود، افزود.

ظهورِ “بریکس پلاس” موجب بروز اختلاف در میان نیروهای چپ شده است. حامیان این سازمان معتقد هستند که “بریکس پلاس” موجب دگرگونی خواهد شد و با قرار گرفتن در برابر “گروه ۷”، توازن جهانی را تغییر داده و با پایان دادن به هژمونی ایالات متحده نظم مالی جهانی‌ای تازه و دنیایی صلح‌آمیزتر را رقم می‌زند. از سوی دیگر، منتقدان این سازمان آن را- در بهترین حالت- مجموعه‌ای از کشورهای سرمایه‌داری بی‌نظم می‌دانند که به دلار وابسته‌اند، فاقد انسجام سیاسی هستند، و در موقعیتی نیستند که جایگزینی واقعی برای نظم جهانی موجود باشند و در واقعیت امر نیز چنین جایگزینی‌ای را هم خواهان نیستند.

در مورد اهمیت “بریکس پلاس“ هم نباید اغراق‌ شود، زیرا این سازمان در موقعیتی نیست که بتواند همچون وزنه‌ای در برابر کشورهای سرمایه‌داری پیشرفته عمل کند.

این سازمان ۳۳ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان (بر اساس برابریِ قدرت خرید) را تشکیل می‌دهد و از “گروه ۷” که ۲۹ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را دارد پیشی گرفته است. اعضای آن، بااین‌حال، با توجه به درآمد سرانهٔ بسیار پایین‌تر و پیشرفت فناوری‌ای کم‌تر، همچنان بسیار ضعیف‌تر هستند. ولی نکته‌ای که نباید از نظر دور بماند این است که “بریکس پلاس” در واقع موتور رشد جهانی است. در ۱۰ سال گذشته، چین و هند به‌تنهایی ۴۷ درصد از رشد جهانی را به‌خود اختصاص داده‌اند. اکنون- طبق گزارش صندوق بین‌المللی پول- رشد متوسط بریکس پلاس در سال جاری نزدیک به ۴ درصد خواهد بود، در حالی که گروه ۷ با رشد کُندش به‌سختی ۱ درصد رشد اقتصادی را خواهد داشت.                                                                                                                                            “

پذیرش مشارکت کشورها در قازان به‌منزلهٔ مرحله‌ای در روند عضویت کامل، نفوذ بریکس پلاس را به‌طرزی قابل‌توجه تقویت می‌کند. فهرست درخواست عضویت ۱۳ کشور که عضویت‌شان هنوز تأیید نشده است شامل کشورهای نیجریه و الجزایر نیز می‌شود، دو کشوری که با اضافه شدن عضویت‌شان در این سازمان آنگاه هر پنج اقتصاد بزرگ آفریقا از اعضای بریکس پلاس خواهند بود. همچنین، اضافه شدن کشورهای تایلند، مالزی، اندونزی، و ویتنام به‌همراه قزاقستان و ازبکستان به بریکس پلاس نفوذ این سازمان را در سراسر آسیا، قاره‌ای که سریع‌ترین مناطق رشد جهان را در خود جای داده است، گسترش خواهد داد.

اهمیت واقعی بریکس پلاس در آینده نهفته است: طی ۱۰ تا ۱۵ سال آینده، چین ممکن است به قدرت اقتصادی برتر جهان تبدیل شود؛ هند به رتبهٔ سوم برسد، عضو جدید، اندونزی، رتبهٔ پنجم را به‌دست آورد و دیگر اعضای جدید مانند مالزی، نیجریه، و تایلند در میان ۲۰ اقتصاد برتر جهان قرار بگیرند. بریکس پلاس در حال حاضر با نفوذ در قاره‌های مختلف در حال توسعه و ایجاد راهروهای جدید تجارت و ارتباطات، در موقعیتی مناسب برای شکل‌ دادن به آیندهٔ چندقطبی قرار دارد.

پیش‌بینیِ‌ جایگزین شدن سیستم مالی جهانی مبتنی بر دلار از سوی “بریکس پلاس“، بیش از حد خوش‌بینانه است

بریکس در ابتدا به دلایل اقتصادی از جمله به اشتراک گذاشتن فرصت‌های توسعه، تجارت، و سرمایه‌گذاری تشکیل شد، زیرا جمعیت‌ زیاد کشورهای عضو ظرفیتی بالقوه بزرگ برای همکاری متقابل فراهم می‌کرد. پس از مسدود شدن دارایی‌های روسیه از جانب غرب پس از حمله این کشور به اوکراین، نگرانی‌ها در مورد کاسته شدن وابستگی به دلار آمریکا نیز به یک اولویت تبدیل شد. صحبت‌های مربوط به دلارزدایی در واقع اغراق‌آمیز بوده‌اند. هدف بریکس پلاس به‌منزلهٔ یک مجموعه، پایان دادن به هژمونی دلار و کاسته شدن وابستگی به آن و نه جایگزین آن شدن است. به همین دلیل، این سازمان در حال توسعه یک سیستم پرداخت برون مرزی است که در برابر تحریم‌ها مقاومت کند و شاهد افزایشی قابل‌توجه در تجارت درون بریکس با ارزهای محلی را شاهد بوده است که به‌طرزی توجه‌برانگیز از ضررهای ناشی از هزینه‌های نرخ ارز و نوسانات ارزی کاسته است.

با اضافه شدن بر اعضای بریکس پلاس ممکن است به‌طوربالقوه بیش از ۳۰ درصد از تجارت جهانی به‌تدریج از دلار استفاده نکنند. چنین تحولی می‌تواند فروش گسترده دلارهای آمریکایی را موجب شود. واقعیت این است که بخش زیادی از توسعهٔ آیندهٔ جهان تحت هژمونی اقتصادی ایالات متحده نخواهد بود. به‌عبارت دیگر، مسیر بریکس پلاس به‌سوی شکستن تدریجی انحصار مالی ایالات متحده است.

اعضای بزرگ‌تر “بریکس پلاس“، تنها برنامه‌های امپریالیستی و نو‌امپریالیستی را دنبال می‌کنند.

چنان‌که یکی از منتقدان بیان کرده است، بریکس همچون “مجموعه‌ای‌ متنوع از ملت‌ها که تحت رهبری رژیم‌های خودکامه یا دولت‌هایی هستند که هنوز به‌شدت به منافع بلوک امپریالیستی وابسته‌اند”، جای تعجب ندارد که حمایت نیروهای چپ از بریکس مسئله‌ای مشکل‌ساز تلقی می‌شود. بااین‌حال، برخی از نیروهای چپ چند قطبی شدنِ آتی را به‌عنوان دوری جدید از رقابت‌های درون‌امپریالیستی می‌پندارند که توسط تلاش‌های قدرت‌های داخل بریکس برای دستیابی به هژمونی منطقه‌ای به‌راه افتاده است. بدون شک برخی از اعضای قدرتمندتر بریکس به‌تنهایی در پی جاه‌طلبی‌های ملی‌گرایانه هستند. با این وجود، منافع ملی‌شان قطعاً مورد  تهدید امپریالیسم قرار دارد.

آن‌ها در غلبه بر این تهدید به‌تنهایی نمی‌توانند موفق شوند: برای ایجاد فضایی برای بقای اقتصادی و پیشبرد استقلال‌شان نیاز دارند متحد شوند. در این همکاری، کشورهای بزرگ‌تر بریکس محدودیت‌هایی برای جاه‌طلبی‌های فردی یکدیگر ایجاد می‌کنند. درعین‌حال، بریکس پلاس در بحبوحه افزایش فعالیت‌های دیپلماتیک در مناطق در حال توسعه ظهور کرده است و نباید از این حرکت وسیع‌تر در جنوب جهانی جدا شود. این فرض که کشورهای کوچک درحال‌توسعه به مواضع سلطه‌گران منطقه‌ای تسلیم می‌شوند، به‌راستی تحقیر‌آمیز است.

نمونه‌هایی چون پیشنهاد “میا موتلی”، نخست‌وزیر “باربادوس”، برای مقابله با بدهی‌های دولت‌های استعماری گذشته در اجلاس اخیر کشورهای مشترک‌المنافع گرفته تا پیشنهادهای کشورهای جزایر کارائیب برای ایجاد صندوقی جهت جبران خسارات ناشی از رویدادهای اقلیمی شدید نشان می‌دهند کشورهای درحال‌توسعهٔ کوچک‌تر در حال تثبیت نقش‌شان هستند. حضور اعضا و شرکای جدید به‌ادعای بریکس پلاس برای هموار کردن راه برای ظهور جنوب جهانی اعتبار می‌بخشد.

اعضای “بریکس پلاس“ بخشی از سیستم سرمایه‌داری هستند. آن‌ها هیچ علاقه‌ای به تغییرهای اساسی ندارند و تنها در پی اصلاح هستند.

اگرچه بریکس پلاس از نظر تولید ناخالص داخلی (بر اساس برابری قدرت خرید) از گروه ۷ پیشی گرفته است و تنها ۱۰ درصد از جمعیت جهان در اختیار گروه ۷ و ۴۵ درصد در اختیار بریکس پلاس است، ولی گروه ۷ همچنان کنترل مؤسسات مالی برجسته مانند بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول را در اختیار دارد. از زمان تأسیس بریکس هدف این گروه رفع این عدم تعادل از طریق اصلاحات بوده است. منتقدان ادعا کرده‌اند همه آنچه اعضای بریکس‌ از اصلاحات می‌خواهند، به‌منزلهٔ کشورهای سرمایه‌داری، معامله‌های بهتر از اقتصاد جهانی سرمایه‌داری است. با توجه به اینکه تجارت، سرمایه‌گذاری‌ها، ذخایر ارزی، و بدهی‌ها به دلار هستند، جدایی کامل از سیستم مالی جهانی برای اعضای بریکس‌ یک خودکشی اقتصادی خواهد بود.

به‌جای براندازی کل ساختار مالی (که در واقع یک آرزوی غیرواقعی است) رویکرد بریکس پلاس دوگانه است: ایجاد ترتیبات اقتصادی تعاونی گام به‌گام با هدف تقویت توسعه کشورهای عضو به‌‌گونه‌ای که توازن اقتصادی و سیاسی کلی برای ایجاد فشار بر بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول، و سازمان تجارت جهانی فراگیرتر شوند و دوم، کنار نهادن این رویکرد تدریجی، هنگامی که سوسیال‌دموکراسی در مقیاس جهانی با تضعیف سوسیالیسم در مقام مخالف واقعی امپریالیسم، به کنار آمدن با واقعیت نابرابری قدرت‌های جهانی و ایجاد یک استراتژی مشخص برای تغییر قادر نمی‌تواند باشد.

“بریکس پلاس“ تنها یک محفل گفت‌وگوست و برای انجام اقدام‌هایی مؤثر برای صلح، بیش از حد ناهمگن است

اعضای بریکس پلاس از نظر اندازه اقتصادی، سیستم‌های سیاسی، فرهنگ و تاریخ، تفاوت‌های زیادی  با یکدیگر دارند و در ثروت، درآمد، و پراکندگی جغرافیایی، بسیار متفاوتند. با این حال، آنچه آن‌ها را متحد می‌کند حمایت‌شان از سازمان ملل است. این همبستگی جمعی هنگامی که سازمان ملل به‌دلیل تجاوزهای  بی‌پروای اسرائیل به ورشکستگی رسیده است، از اهمیتی بیشتر برخوردار است.

در مورد جنگ اوکراین، اعلامیه نشست قازان بیان می‌کند که “همه دولت‌ها باید به‌طوریکپارچه با اهداف و اصول منشور سازمان ملل در تمامیت و روابط متقابل آن عمل کنند.” این اعلامیه از آتش‌بس فوری و دائمی در غزه با خروج اسرائیل و پایان دادن به خشونت‌های آن در کرانه باختری حمایت می‌کند و همچنین به خطرات تشدید و گسترده شدن جنگ هشدار می‌دهد. با این وجود، هیچ فراخوانی برای اقدام واقعی علیه اسرائیل جنایتکار صادر نشد. بنابراین، افراد بدبین شاید بپرسند که ضد امپریالیسم کجاست؟ پرسشی کلیدی که باید به آن پاسخ داده شود این است که چرا سیستم جهانی به‌طورکلی در حال شکست است: دلیل، تلاش‌های ایالات متحده برای دستیابی به هژمونی از طریق تفرقه‌اندازی‌ست.

برای حفظ سلطه ایالات متحده، رئیس‌جمهور ایالات متحده، جو بایدن، تلاش کرده است با استفاده از جنگ اوکراین و همچنین جلب حمایت برای “دفاع از خود” اسرائیل و وادار کردن دیگران به انتخاب کردن یک طرف، جهان را به دو بلوک متضاد تقسیم کند (“دموکراسی‌ها در برابر خودکامگی‌ها”). با هدف جداسازی اروپا از منطقه اوراسیا و تشدید اختلاف‌ها در خاورمیانه و شرق آسیا، به ساختن روایتی جعلی از اتحاد روسیه، چین، ایران، و کره شمالی پرداخت. بدین ترتیب، برتری ایالات متحده بر چین، رقیب اصلی از پیش تعیین شده، تضمین می‌شود. مقاومت بریکس پلاس در اتخاذ موضع در جنگ سرد جدید ایالات متحده است که اهمیتی فوق‌العاده دارد (ترمزی در مسیر حرکت جنگ‌طلبانهٔ ایالات متحده). هر یک از اعضای این سازمان دیدگاه خاص خود را (غیرمتعهد، چند جانبه، ضدامپریالیست) ارائه می‌دهد ولی صرف‌نظر از سیاست‌های خارجی محتاطانه و تجربی آن‌ها، این سیاست‌ها باید همچون راه‌هایی برای اعمال سیاست مستقل در برابر جنگ سرد جدید ایالات متحده شناخته شوند.

نشست قازان به‌وضوح کاستی‌های سیاست خارجی بایدن را نمایان کرده است: عدم موفقیت در منزوی کردن روسیه، تضعیف سلاح تحریم‌ها و اکنون احتمال حضور متحدان بیشتر ایالات متحده، از جمله ترکیه عضو ناتو و همچنین تایلند و امارات متحده عربی، امضاکننده توافق‌نامه ابراهیم، دعوت‌ از کوبا و ویتنام برای دادن وزن سوسیالیستی‌ای بیشتر، که همگی با روایت “دموکراسی در برابر استبداد” ایالات متحده مخالف هستند. قدرت بریکس پلاس در تنوع آن نهفته است. بحث در مورد بلوک‌های طرفدار و ضد غرب نیست، بلکه درباره انتخاب واقعی میان هم‌زیستی مسالمت‌آمیز و رفتن به سوی جنگ جهانی سوم است.

“بریکس پلاس“ به‌‌دلیل اختلاف‌های داخلی بین اعضایش، به ساختن دنیایی صلح‌آمیز قادر نخواهد بود

برخی نیروهای چپ استدلال می‌کنند با وجود اختلاف میان رهبران کشورهای رقیب، به‌ویژه هند و چین، بریکس تنها می‌تواند به تنش‌ها، درگیری‌ها، و جنگ‌های در جهان بیفزاید. با این حال، در حاشیه این نشست، خبری از توافق هند و چین برای مدیریت اختلاف مرزی‌شان‌ منتشر شد. بدیهی‌ست با در نظر گرفتن منافع یکدیگر، بریکس پلاس این پتانسیل را دارد که تنش‌های دوجانبه را کاهش دهد، زیرا اعضا به مزایای همکاری با یکدیگر، به‌ویژه در زمینه اقتصادی، پی می‌برند. خبر مربوط به هند و چین ضربه‌ای دیگر به ایالات متحده بود. با توجه به سرمایه‌گذاری زیاد بایدن در استراتژی هند و اقیانوس آرام برای مهار چین، اکنون باید دید کار گروه چهار (ایالات متحده، هند، استرالیا، و ژاپن) چگونه پیش خواهد رفت.

چرا کشورهای کوچک‌تر درحال‌توسعه به سوی “بریکس پلاس“ جذب می‌شوند؟

بریکس پلاس برای کشورهای کوچک‌تر درحال‌توسعه درجه‌ای از ثبات را که ضروری است ارائه می‌دهد. بیانیه نشست قازان همچنین از حق آن‌ها برای پیشرفت، از جمله “رفتار ویژه و متمایز” در سازمان تجارت جهانی و “مسئولیت مشترک ولی متمایز” در مواجهه با تغییرات اقلیمی  حمایت می‌کند.

یکی از نمایندگان اتیوپیایی در پاسخ به این سؤال که جذابیت بریکس پلاس در چیست، پاسخ داد: “چون آن‌ها به ما دستور نمی‌دهند باید چه کار کنیم.” او اشاره کرد “بانک توسعه نوین” بریکس به دولت او در اجرای برنامه‌های توسعه‌اش کمک کرده است، در صورتی که صندوق بین‌المللی پول سیاست‌های دولتش را تضعیف کرده و پایان دادن به یارانه‌های دولتی و قطع کمک به خانواده‌های کم‌درآمد را خواستار شده است. شیوه‌های عدم مداخله و احترام به منافع یکدیگر در بریکس پلاس موجب تسهیل در ایجاد توافق می‌شوند. حضور عظیم چین در بریکس پلاس به‌نظر می‌رسد آن را بسیار نابرابر می‌کند. درست است که چین بازیگری کلیدی است، ولی تصمیماتی که اتخاذ می‌کند از طریق اجماع انجام می‌شوند. این برابری در فرایند تصمیم‌گیری است که بریکس پلاس را از یک بلوک امپریالیستی متمایز می‌کند.

اگر “بریکس پلاس“ اتحادی ضدغربی یا ضدامپریالیستی نیست پس چیست؟

بریکس پلاس به دلیل تنوع ساختاری، برخاسته از میان و حاضر در جنوب جهانی است و اساساً پروژه‌ای بلندمدت برای هماهنگی در چندقطبی‌‌گرایی است. این گروه همچون گردهمایی‌ای برای اقتصادهایی نوظهور عمل می‌کند تا اهداف توسعه آینده‌اش را هماهنگ و تأمین کنند. بریکس پلاس پلتفرمی برای اعضایش فراهم می‌آورد تا از پیشرفت‌هایش بهره‌برداری کنند و در میان قطب‌های موجود و نوظهور مانور بدهند، به‌ویژه برای تنوع بخشیدن به منابع انرژی و معادنش، زیرا جنگ‌ها تهدیدی برای این منابع هستند. در تطبیق با این استراتژی‌های چندجانبه، قدرت بریکس پلاس همچنین در انعطاف‌پذیری‌اش برای سازگاری با تحولات در وضعیت جهانی‌ای نامشخص نهفته است. اعضا به‌جای آن‌که منافع‌شان را بالاتر از منافع دیگران قرار دهند، در پی ثبات در زمان‌های  پرتنش هستند. آن‌ها با وجود تنش‌های موجود بین‌شان یاد می‌گیرند در چارچوب سازمان ملل، با پیشرفت‌های یکدیگر سازگار شوند، راه‌هایی برای مدیریت رقابت‌های‌شان پیدا کنند و از پیشرفت‌های یکدیگر حمایت کنند.

مشکل سازمان ملل این است که به‌نظر نمی‌رسد امکان اجرای قطعنامه‌هایش وجود داشته باشد. این امر تنها در مورد سوءِاستفاده از حق وتو در میان پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل نیست. مشکل در توازن نابرابر اقتصادی و سیاسی جهانی است که در پس‌زمینهٔ چارچوب سازمان ملل قرار دارد. از این نظر، بریکس پلاس با دفاع از حق کشورهای مختلف برای انتخاب مسیر توسعه‌اش فراتر از تحمیل “یک فرمول همگانی” و با گسترش فرصت‌های توسعه از طریق همکاری و هم‌افزایی، به‌تدریج در حال بازسازی چندجانبه‌گرایی بر مبنای مادی عادلانه‌تری‌ست. در همین حال با گسترش گفت‌وگوهای خود با اعضایش این سازمان فضایی بازتر را برای صداهای متنوع کشورهای غیرغربی فراهم می‌کند تا نگرانی‌ها و آرمان‌های‌شان را به‌اشتراک بگذارند. گستردن دستورکار نشست قازان به‌منظور در بر گرفتن بحث در زمینه‌هایی جدید مانند هوش مصنوعی، توسعه سبز، و زیست‌فناوری، راه‌گشای بحث‌های وسیع‌تر در رابطه با آینده و نوع چندقطبی‌گرایی مورد نظر اعضای بریکس پلاس خواهد بود.

کشورهای عضو بریکس پلاس از طریق اندیشکده‌ها، گروه‌های مطالعاتی و افزایش تبادل نظر افراد،  بدون در نظر گرفتن کلیشه‌های نژادپرستانه غربی، به شناختی بهتر از یکدیگر می‌‌رسند. از این نظر، این سازمان فرایندی است که الگوی چندقطبی‌گرایی آینده‌ای را شکل می‌دهد که تحت سلطه غرب نیست. بریکس پلاس، فراتر از دایره نفوذ غرب، در حال توسعه درک متقابل است تا روایت‌هایی جدید از مدرنیتهٔ برگرفته از اشتراک تمدن‌های مختلف ایجاد نماید. غرب برای قرن‌ها ادعا کرده است که آینده‌اش را به دیگران نشان می‌دهد. بریکس پلاس، نوید تغییر را نه تنها با جایگزینی نظم موجود جهانی، بلکه همراه با غرب زدایی و استعمار زدایی، نوید تغییر را می‌دهد.

و سخن پایانی برای منتقدان

ثبات چین، با بازار وسیع، منابع سرمایه‌گذاری و عرضه محصولات فناوری مقرون به‌صرفه، برای موفقیت بریکس پلاس حیاتی است و ثبات چین نیز به موفقیت پروژه سوسیالیستی آن بستگی دارد. سنجش بریکس پلاس بر اساس مفاهیم از پیش‌تصور شده از سوسیالیسم یا حتی ضد امپریالیسم، انتزاعی و اتوپیایی است و فاقد هرگونه راهبرد برای پایان دادن به هژمونی ایالات متحده و غرب است. دروازه پیشرفت سوسیالیستی را با حذف این موانع می‌توان گشود.

برداشت نادرست از بریکس پلاس برای حمله به آن، به‌معنی به‌اهتزاز درآوردن پرچم سرخ دروغین در برابر خطرات واقعی جنگ است. اکنون که دونالد ترامپ چالش‌های جهانی‌ای جدید به‌وجود می‌آورد و لیبرالیسم جهانی آخرین نفس‌هایش را می‌کشد، این امر ضروری است که نیروهای چپ به سوی جنوب جهانی نظر کنند، به‌ویژه به بریکس پلاس که ارائه دهندهٔ پروژه‌ای‌ مترقی و ‌اجراشدنی است.

اندیشه نو: استفاده از تمام یا بخش‌هایی از این مطلب با ذکر منبع بدون مانع است.

چهارشنبه 14 آذر 1403

Continue Reading

Previous: ضربه مهلک ارتش سوریه به تروریست‌ها در حماه
Next: با ابلاغ دو‌ سال حبس تعزیری دیگر، عاطفه رنگریز به ۱۲ سال حبس محکوم شد
  • تلگرام
  • فیسبوک
  • ارتباط با ما
  • در باره ما
  • فیسبوک
  • تلگرام
Copyright © All rights reserved