Ada Colau از اعضاء گروه ضد فقر و همچنین از بنیانگذاران “پلاتفورم قربانیان وام مسکن” می باشد که از سال ۲۰۰۹ در زمینه تأمین مسکن برای کسانی که بدلیل ناتوانی از بازپرداخت وام مسکن از سوی بانک ها از خانه هایشان بیرون انداخته میشدند، فعالیت میکرد. او در انتخابات محلی اخیر اسپانیا به سمت شهردار بارسلونا انتخاب شد. آنچه در زیر میخوانید سخنرانی وی پس از این پیروزی است.
ما میدانیم آنانی که امروز در قدرت هستند، بسیار خوب سازمان یافته اند. آنها مدتهاست که به قدرت چسبیده اند. آنها عادت کرده اند که قدرت داشته باشند، از آن استفاده کنند، و آنهم با مصونیت کامل. روشن است آنها به محض اینکه متوجه میشوند ما شهروندان هم داریم سازماندهی میکنیم، کار را برای ما سخت می کنند. آنها ما را ایده آلیست خطاب می کنند، میگویند ما مردم خوبی هستیم، مهربانیم و فعال. آنها ما را ضد سیستم مینامند، ما را “آلترناتیو” میخوانند. دیگر چی؟ آنها می کوشند ما را تمسخر کنند، به سکوت بکشانند، از ما جانی بسازند، آنها با ما مثل متجاوزین رفتار می کنند، متجاوز به آنچه که آنرا “دموکراسی” مینامند، وقتی که باخبر میشوند ما داریم خودمان را سازماندهی میکنیم، وقتی که این خبر باید بهترین نوع خبر باشد. سازماندهی میکنیم تا تصمیم بگیریم چه میخواهیم و چگونه میخواهیم آنرا متحقق کنیم. این همان دموکراسی است و هرچیز دیگری فقط در حرف است. ما متجاوز نیستیم. ما قهرمانیم و میخواهیم قهرمانان این شهر و تحول دموکراتیکی که در پیش است باقی بمانیم. در هر حال آنها از ما می پرسند که “شما کی هستید؟” میگوییم ما همه کس هستیم. مردم خیابان، مردم عادی، مردم ساده ای که هر روز با همسایه اش صحبت میکند. ما برعکس سیاستمداران حرفه ای، هر روز از وسیله حمل و نقل عمومی استفاده می کنیم، هر روز در مشاغل مخاطره آمیز کار می کنیم، و می بینیم که هر روز چه میگذرد. به همین دلیل ما به نسبت بسیاری از سیاستمداران حرفه ای، درک بسیار درست تری از واقعیت داریم.
و ما کی هستیم؟ بگذارید اول از همi بگویم که ما زن هستیم. ما زنان بسیاری هستیم که در حوزه قدرت سیاسی در تصمیم گیری ها نمایندگی نمیشویم، اما در کارهای دیده نشدنی مراقبت از دیگران، کارهایی که زندگی همه را، ثروتمند و فقیر، ممکن میسازد، بیش از اندازه نمایندگی میشویم. ما ساکنین محلی هستیم. مرد و زن. ما همسایگانیم که برخی از پیروزی های این شهر را هدایت کرده اند. پیروزی هایی که بدون مبارزات مردم محلی در دهه های اخیر، وجود نمیداشت. ما همچنین مردمی هستیم که امروز خود را سازماندهی می کنیم تا با فجایعی که توسط نهادهای سیاسی در همکاری با قدرت های اقتصادی، بوجود آمده است، مقابله کنیم. ما همچنین مردم کارگر هستیم، مردمی که باید کار کند تا لقمه نانی به دست بیاورد، زیرا اگر ما کار نکنیم، لقمه نانی هم بدست نمی آوریم چونکه ما از طریق سرمایه گذاری زندگی نمیکنیم. ما ضمنا مردم بیکاری هستیم که با آنکه کار نداریم، ولی کاملا قادریم و حق داریم شغل داشته و قهرمانان این تحول دموکراتیک باشیم. ما باید حق درآمد داشته باشیم، بخاطر اینکه هر فردی حق عزت دارد. ما همچنین مردمی هستیم که اکنون اقتصاد آینده را ارتقاء می بخشد. مردمی که صاحب و یا مدافع دادوستد کوچک محلی، مغازه های سنتی، اقتصاد اجتماعی و مشارکتی هستیم. ما تعاونی هایی هستیم که میکوشیم بهمراه یکدیگر در مقابل اقتصاد احتکاری، درنده غارتگر چند ملیتی که به بارسلونا می آید، و تمام سودهای خود را از اینجا میبرد و مشمول معافیت مالیاتی است، یک اقتصاد پایدار درست کنیم. ما همچنین جامعه آموزشی و کارکنان بهداشت و درمان هستیم که در مقابل کاهش غیرقابل تحمل بودجه، که حقوق پایه ای و خدمات اصلی را به خطر می اندازد، قرار داریم. ما همان شاغلین بیمارستانها، شیرخوارگاه ها، مدارس و دانشگاه ها هستیم که بسیار بیشتر از وظایف قراردادی خود، دست به هر کاری میزنند تا حقوق همه مردان و زنان را حفاظت کنند. ما مهاجرین هستیم، همان کسانی که حقوقشان در اینجا برسمیت شناخته نشده است. و اینجا هیچکس نباید غیرقانونی باشد. بارسلونا، ما پیروز میشویم چونکه میخواهیم مراکز توقیف، گودال های شرم آوری که حقوق بشر را انکار میکند، ببندیم. ما متوقف نمیشویم تا این مراکز توقیف را ببندیم. و ما به هر کاری دست میزنیم تا مطمئن شویم مردمی که به اینجا مهاجرت می کنند، شهروند درجه یک هستند و نه تنها حقوق اجتماعی آنها، بلکه حق آنها در شرکت در همه سطوح سیاست تضمین شود. ما همچنین مردان و زنانی هستیم که در شهرداری کار می کنیم. بسیاری از کارگران بخش دولتی با ما در بارسلونا تماس گرفتند، زیرا آنها به جان آمده اند از اینکه می بینند چگونه احزاب سیاسی از نهادها استفاده می کنند، زیرا آنها میخواهند همه دانش و تجربه خود را در خدمت به شهر و زنان و مردان آن به کار بگیرند. ما خانواده های بسیاری هستیم، مردمی که با یکدیگر زندگی می کنند و بسیار گوناگونند. دیگر فقط یک نوع خانواده وجود ندارد. خانواده دیگر فقط در باره مادران، پدران و فرزندان نیست. انواع خانواده وجود دارد و مردمی که با هم زندگی می کنند. گوناگونی بسیاری وجود دارد و کثرت جنسی و عاطفی که شهر را غنی میسازد. حقوق همه اینها باید به رسمیت شناخته و تضمین شود. مهمتر از همه، ما کودکان شهر هستیم. دختران و پسرانی که باید شایسته لذت بردن از شهر باشند و حقوق آنها باید تضمین شود و آنها نیز باید بعنوان شخصیت حقوقی دیده شوند، به مثابه قهرمانان. کودکان اغلب بیشتر از بزرگسالان احساس مشترک دارند. بنابراین فقط کافی نیست که مراقب کودکانمان باشیم و از حقوق آنها حمایت کنیم، ما باید همچنین به آنها گوش فرا دهیم و بگذاریم آنها صحبت کنند. ما مردم پیرتر هستیم، پدربزرگ ها و مادربزرگ ها و بازنشستگان. ما فقط نباید برنده بشویم، بلکه هر کسی، دقیقا هر کسی باید یک پیری با عزت داشته باشد به همراه همه مراقبت ها و کمک هایی که به آن نیاز دارد. نه فقط به این دلیل، بلکه بخاطر اینکه مردم پیرتر خیلی حرفها دارند که بزنند و به آن ها گوش داده نمیشود. سیاست هایی باید برای مردم پیر و به نام آنها درست شود. آنها در مورد سیاستی که به آن نیازمندند، خیلی حرفها دارند. باید رفتار با کهنسالان که گویا آنها آزار دهنده هستند را متوقف ساخت. آنها یک دنیا تجربه و حافظه تاریخی هستند که ما برای بهبود حال حاضر و آینده مان به آن نیاز داریم. ما به کهنسالانمان نیاز داریم و باید مراقب آنها باشیم. دارم صحبت هایم را تمام میکنم. خلاصه اینکه ما مردم بسیاری هستیم. همانطوری که می بینید ما تعداد بسیاری از مردم هستیم. ما همچنین مردم جوان هستیم، جوانانی که از آنها خواسته شده است تلاش بسیاری بکنند، از آنها خواسته شده است سخت کار کنند، تحصیل کنند، به درجه و کارشناسی ارشد برسند، اما آنها کسانی هستند که هیچگونه امکانی به انها داده نمیشود تا دانش، انرژی و ایده هایشان را به دیگران در میان بگذارند. ما به آنها فشار آوردیم که شهر را ترک کنند، اما ما میخواهیم جوانانمان اینجا بمانند و همه توانایی خود را برای منافع مشترک استفاده کنند. بیایید هرگز فراموش نکنیم که کی هستیم و چرا اینجاییم.
متشکرم.
اخبار روز – پروین اشرفی