آقای دکتر ظفرقندی
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
بنده به عنوان دانشجوی ترم آخر دکترای دندانپزشکی که در آستانهی دفاع و دانشآموختگی به طور قطعی از دانشگاه علوم پزشکی تهران اخراج شدهام و شاهد رنج و مهجوریت زنان زندانی بند اوین هستم، بیش از پیش یقین یافتهام که جان انسانها در حکومت جمهوری اسلامی از هر چیزی بیارزشتر است.
هدف اولیه و اصلی این نامه، تشریح وضعیت بحرانی و حاد خانم نرگس محمدی بود که با مشاهدهی تبدیل سیستم ناکارآمد درمانی حاکم بر زندانها به یک رویهی ثابت جهت تحت فشار قرار دادن هرچه بیشتر فعالان سیاسی، مدنی، عقیدتی به صرافت آن افتادم که گزارش مختصری از وضعیت وخیم موجود منتشر کنم. این نامهی سرگشاده نیز نه صرفاً برای اطلاع مسئولان حکومتی، بلکه جهت آگاهی بخشی به مردم شریف و آزادهی ایران است که شاید پیشتر با انتشار نامهی یک زندانی سیاسی سابق، مبنی بر ارائهی مستمر و مطلوب و کافی خدمات درمانی و اعزام بهموقع زندانیان به بیمارستان، که مطلقاً کذب و عوامفریبی بود دچار سوگیری و خطا در مورد وضعیت نابهسامان زندانها از جمله بند زنان اوین شده باشند.
وریشه مرادی (میرزایی) پس از تحمل دورهی طولانی اعتصاب غذا، هماکنون در وضعیت بد جسمانی قرار دارد، اما بهداری زندان با مخالفت مستقیم دادستان و ضابطین نهادهای امنیتی از اعزام وی به بیمارستان و انجام اقدامات درمانی لازم ممانعت به عمل میآورند.
برخورد غیرانسانی و منافی حقوق متهم با خانم مرادی، تنها یک مورد از تخطی سازمان زندانها خاصه در مواجهه با زندانیان سیاسی و عقیدتی است.
در بند زنان اوین، ۴ نفر از زندانیان، بالای ۷۰ سال و بیش از ۱۸ نفر بالای ۶۰ سال سن دارند که مبتلا به بیماریهای خاص مانند MS پیشرفته، سرطان، تومور مغزی و همچنین آپنهی تنفسی و بیماریهای مزمن ریوی و قلبی هستند و من بهطور روزمره شاهدم که حتی زندگی عادی و روزانه هم برای آنها چقدر دشوار و طاقتفرسا است.
در تمامی این روزها بهعنوان یک پزشک زندانی، شاهد عملکرد نامناسب و غیرتخصصی کادر درمانی بودهام که حتی از رسیدگی اولیه و پانسمان ساده هم عاجزند. امکانات بهداری داخل بند و مرکزی اوین نیز تا جایی حداقلی و ناچیز است که زندانیان برای تهیهی آنتیبیوتیکهای معمول و مسکنهای بدون تجویز و داروهای سرماخوردگی و حتی در مواردی چسب و وسایل پانسمان نیز مشکلات عدیده دارند.
مدتی پیش خانم محمدی جهت آنژیوگرافی، پس از رایزنیها و اعتراضات همبندیان و همچنین وکلای ایشان با مسئولان ذیربط، بعد از حدود هفت هفته، تحت شرایط خاص و بهصورت تحتالحفظ به بیمارستان اعزام شد. در حالیکه مدتها از درد قفسهی سینه، مضاف بر مشکلات متعدد و طاقتفرسای جسمی دیگر رنج میبرد و بارها با شرایطی بحرانی، تنها به بهداری زندان انتقال یافته بود.
در بیمارستان با معاینهی پزشک متخصص به صورت کاملاً اتفاقی و حین اخذ شرح حال و سایر معاینات و روندهای درمانی، با بُناسکن تشخیصی، ضایعهای در زانوی پای راست ایشان مشاهده شد که نیاز به بیوپسی (نمونهبرداری) داشت تا خوشخیمی یا بدخیمی آن مشخص شود. گرچه پیشتر تودهای نیز در سینه سمت راست مشاهده و بیوبسی شده بود . فیزیوتراپی در ناحیه کمر و گردن او به مدت یکسال است که انجام نمیشود.
نهایتاً خانم محمدی جهت انجام عمل جراحی نمونهبرداری، مجدداً به بیمارستان اعزام شد. پزشک متخصص جراح با توجه به گستردگی ضایعه و تشکیک بیش از پیش به بدخیمی، پروسهی ریسکشن (خارج کردن کامل ضایعه) و همچنین کورتاژ (تراشیدن نواحی اطراف ضایعه که مستعد متاستاز بود) را انجام داد.
مضاف بر این عمل جراحی سنگین، همزمان پیوند استخوان (گرفت و آلوگرفت) هم انجام شد. شرح کامل گزارش عمل جراحی و توصیههای پزشک متخصص بهصورت مستند در اختیار نهادهای ذیربط است.
علیرغم وجود گزارش مبسوط پزشکی مبنی بر وضعیت وخیم نرگس محمدی و توصیهی پزشک جهت گذراندن دورهی نقاهت در خارج از زندان، متاسفانه با جلوگیری از حضور پزشک قانونی برای صدور حکم مرخصی درمانی، ایشان را تنها پس از ۴۸ ساعت بعد از عمل جراحی به زندان بازگرداندند.
بازگشت بیمار در این شرایط با حداقلیترین امکانات و با برانکارد آمبولانس ICU که آن هم توسط شخص خانم محمدی اجاره شدهبود، باورکردنی نبود. او حتی توان نشستن معمولی و استفاده از سرویس بهداشتی عمومی که عفونی و غیراستریل است را نداشت و مضاف بر آن شرایط ارگونومیک تخت، بند، حمام و سرویس فرنگی هم مناسب بیمار نیست.
محیط مطلقاً عفونی زندان و شرایط نامناسب و غیراستریل تعویض پانسمان جراحی و بستری شدن در بند عمومی با جمعیت بیش از ۷۵ نفر که فقط در اتاق ایشان ۱۳ نفر زندانی هستند و همچنین ضعف سیستم ایمنی بدن بیمار و فشار مضاعف عمل جراحی همراه با شرایط پرتنش و اضطراب نهایتاً منجر به شروع زخم بستر و پیشرفت بیش از حد معمول درد در نواحی کمر و پاها شده است .
به وضوح میتوان دید که امکانات و شرایط زندان ، مداوا را غیر ممکن کرده است.
انتقال خانم محمدی پس از دو عمل جراحی سنگین( در فاصله دو هفته عمل انژیو گرافی و عمل استخوان پا) مستقیماً از بیمارستان به زندان در حالی انجام شد که بر اساس پروتکلهای پزشکی سازمان انتقال خون، زندانیان تا یک سال اجازهی اهدای خون و سایر فراوردههای خونی را ندارند چرا که دارای شرایط خاص پزشکی و درمانی و تشخیصی منحصر به فردی هستند.
زندان و نهادهای مربوطه نیز با یقین و علم به اینکه شرایط و امکانات نگهداری ایشان را در هیچ سطحی ندارند، عامدا به انتقال خانم محمدی به بند اوین مبادرت ورزیده اند.
آقا دکتر
بنده و شما سوگند یاد کردهایم که در مواجههی پزشکی و درمانی با انسانها، فارغ از اندیشه و گرایش و عقیدهشان رفتار کنیم و انصاف و عدالت را سرلوحهی وظیفه و خدمتمان قرار دهیم. اما عدم رسیدگی پزشکی و اعزام به موقع بیمار به بیمارستان و شرایط فاجعهبار بهداریها و فقدان یا کمبود کادر درمان خبره و کارآمد و امکانات و تجهیزات پزشکی و دارو به ابزاری جدید برای شکنجهی زندانیان و متأسفانه نهایتاً “مرگ قهری” آنان بدل شدهاست.
این روایتها تنها گوشهای از ظلم و بیعدالتی در حوزهی درمانی است که بر رنج زندانی بودن زندانیان میافزاید و شرایط در زندانهای دیگر حتی به مراتب وخیمتر و بغرنجتر است در حالیکه زندانیان در سکوت رسانهای و گمنامی تمام، روزگار سختی را سپری میکنند.
از جنابعالی در مقام وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، که بهداری زندانها زیر نظر وزارت مذکور و قوهی قضائیه فعالیت میکند، خواستار رسیدگی به وضعیت بحرانی درمان و بهداشت حاکم بر تمامی زندانها و بهبود آن و همچنین تسریع روند صدور حکم مرخصی درمانی (توقف حکم) برای خانم نرگس محمدی هستم.
با امید به روزهای روشن و آگاه و آباد و آزاد برای سرزمینمان که جانمان است، ایمان دارم که با ارادهی پولادین و ستودنی و ایستادگی مردم ایران، ظلم ظالمان پایدار نخواهد ماند.
مطهره گونهای
چهارم آذر ۱۴۰۳
زندان اوین