Skip to content
می 21, 2025
   ارتباط با ما       در باره ما       فیسبوک       تلگرام   

احترام به تفاوت اندیشه، همیاری و تلاش مشترک در راه تحقق آزادی

  • خانه
  • ایران
  • جهان
  • اوکرایین
  • ویژه اندیشهٔ نو
  • اجتماعی
    • زحمتکشان
    • جوانان و دانشجویان
    • زنان
  • اقتصادی
  • فرهنگی – ادبی
  • محیط زیست
  • تاریخی
  • فلسفی
  • Home
  • تاثیر بافت بر نحوهٔ پردازش نقاشی در مغز
  • نوار متحرک
  • ویژه اندیشهٔ نو

تاثیر بافت بر نحوهٔ پردازش نقاشی در مغز

احمد جواهریان – اختصاصی اندیشۀ نو

فاصله گرفتن از نقاشی بر روی سطوح صاف و یکدست بوم یا سطح کاغذی و اجرای کار نگارگری بر روی بافت texture پیچیده و خلاقانه یکی از تحولاتی است که در نقاشی مدرن به چشم می خورد. این کار تا آنجا پیشرفته که گاه طراحی و اجرای بافت های زیرساز یک اثر، بخش مهمی از کار هنری تبدیل شده است. 

چندی پیش با تماشای دوبارهٔ مستندی تجربی به نام پردهٔ شنی Sand Curtain که سال ها پیش کار کرده بودم، این سوال برایم پیش آمد که بافت چه تاثیری بر نحوهٔ پردازش نقاشی در مغز ایجاد می کند. این سوال را با چت جی پی تی در میان گذاشتم. پرسیدم:

«بافت یک نقاشی چگونه در مغز پردازش می شود؟»

 پاسخ علمی روشنگرانه ای داد که فکر کردم بهتر است انتشارش دهم.

پاسخ چت جی پی تی ChatGPT:

«پردازش بافت یک نقاشی در مغز انسان شامل تعامل پیچیده‌ای بین سیستم‌های حسی و شناختی مختلف است. ادراک بافت به‌طور اولیه با حس لامسه مرتبط است، اما در زمینه هنرهای تجسمی و نقاشی، از طریق سیستم بینایی پردازش می‌شود. این فرایند بخش‌های مختلفی از مغز را درگیر می‌کند که هر یک به‌گونه‌ای به تفسیر سرنخ‌های بصری به‌عنوان تجربیات لمسی کمک می‌کنند.

بخش‌های کلیدی مغز درگیر در پردازش بافت:

۱- قشر بینایی اولیه (V1):

  • این بخش که در لوب اکسیپیتال قرار دارد، اولین مرحله پردازش اطلاعات بصری را بر عهده دارد و مسئول تشخیص ویژگی‌های اولیه تصویری مانند خطوط، لبه‌ها و بافت‌ها است. سلول‌های این بخش به جهت‌گیری‌ها و فرکانس‌های فضایی خاصی واکنش نشان می‌دهند که برای تشخیص الگوهای تشکیل‌دهنده بافت‌های بصری ضروری است.

۲- مناطق بینایی ثانویه (V2 و V3):

  • این مناطق، اطلاعات بصری اولیه را با هم ترکیب کرده و ویژگی‌های پیچیده‌تری مانند الگوهای بافت را پردازش می‌کنند. این مناطق در تشخیص خصوصیات کلی بافت و تمایز بین بافت‌های مختلف از نظر ترتیب فضایی و تراکم نقش دارند.

۳- مسیر شکمی (لوب تمپورال):

  • مسیر شکمی که به آن “مسیر چه چیزی” نیز گفته می‌شود، اطلاعات مربوط به هویت اشیا و بافت‌ها را پردازش می‌کند. نواحی مانند مجموعه اکسیپیتو تمپورال جانبی (LOC) و شیار مغزی دوکی‌شکل (fusiform gyrus) در شناسایی ویژگی‌های سطحی دقیق و بافت‌ها نقش دارند. این مسیر به فهم اینکه بافت نشان‌دهنده چه نوع موادی است (مثلاً آیا سطح یک نقاشی صاف، خشن یا براق به نظر می‌رسد) کمک می‌کند.

۴- قشر حسی‌پیکری (Somatosensory Cortex):

  • اگرچه بافت در نقاشی‌ها از طریق بینایی درک می‌شود، مغز اغلب تجربیات لمسی را از طریق قشر حسی‌پیکری شبیه‌سازی می‌کند. این بخش اطلاعات لمسی را پردازش می‌کند و در زمینه هنر تجسمی، به ایجاد یک حس ادراک لمسی خیالی کمک می‌کند.

۵- قشر آهیانه‌ای (Parietal Cortex):

  • قشر آهیانه‌ای، به ویژه شیار بین‌نقطه‌ای (intraparietal sulcus)، در ادغام اطلاعات بصری و لمسی نقش دارد. این بخش در توجه فضایی و هدایت تمرکز به جزئیات خاص بافت در نقاشی و همچنین درک ویژگی‌های سه‌بعدی که بافت بصری ارائه می‌دهد، اهمیت دارد.

۶- قشر جزیره‌ای (Insular Cortex):

  • قشر جزیره‌ای در تجربه احساسی و ذهنی بافت نقش دارد. هنگام مشاهده بافت‌های نقاشی، این ناحیه می‌تواند حس لذت یا ناراحتی ایجاد کند، بسته به اینکه بافت چگونه از نظر زیبایی‌شناختی درک می‌شود.

فرایند ادراک بافت در نقاشی:

۱- تشخیص اولیه:

بافت‌های بصری ابتدا در قشر بینایی اولیه (V1) تشخیص داده می‌شوند، جایی که ویژگی‌های ساده مانند خطوط و لبه‌ها شناسایی می‌شوند. این ویژگی‌ها اجزای سازنده‌ای هستند که الگوهای پیچیده‌تر بافت را تشکیل می‌دهند.

۲- شناخت الگوها:

در مناطق بینایی ثانویه، این ویژگی‌های اولیه با هم ترکیب می‌شوند تا الگوی کلی بافت شناسایی شود و تفاوت بین انواع بافت‌ها مانند صاف، خشن یا برجسته تمیز داده شود.

۳- شناخت اشیا و مواد:

مسیر شکمی این الگوها را برای شناسایی خواص مواد اشیا در نقاشی تفسیر می‌کند، مانند اینکه آیا سطح نشان‌داده‌شده شبیه چوب، پارچه یا فلز به نظر می‌رسد.

۴- شبیه‌سازی لمسی:

مغز اغلب حس لمس بافت را با استفاده از قشر حسی‌پیکری شبیه‌سازی می‌کند. این فرایند تجربه‌ای فراگیرتر ایجاد می‌کند، به‌طوری که گویی بیننده می‌تواند با چشم خود بافت را “لمس” کند.

۵- پاسخ احساسی و زیبایی‌شناختی:

در نهایت، قشر جزیره‌ای و نواحی مرتبط دیگر به درک احساسی و زیبایی‌شناختی بافت کمک می‌کنند. با توجه به ویژگی‌های درک‌شده و زمینه نقاشی، بافت می‌تواند احساسات متفاوتی را برانگیزد.

نتیجه‌گیری:

ادراک بافت در نقاشی شامل شبکه پیچیده‌ای از نواحی مغزی است که سرنخ‌های بصری، حافظه و تجربیات لمسی شبیه‌سازی‌شده را برای ایجاد یک تصور حسی کامل ترکیب می‌کنند. این پردازش برای درک جزئیات غنی و پیچیده هنرهای تجسمی ضروری است.

منابع:

  1. Johnson, S. A., & Kourtzi, Z. (2006). “Representational dynamics of visual objects in the human brain.” Journal of Cognitive Neuroscience.
  2. Peuskens, H., et al. (2004). “Human brain regions involved in perceiving haptic texture changes.” Cerebral Cortex.
  3. Lederman, S. J., & Klatzky, R. L. (2009). “Haptic perception: A tutorial.” Attention, Perception, & Psychophysics.»

Continue Reading

Previous: آمریکا قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل درباره آتش‌بس در غزه را دوباره وتو کرد
Next: قطعنامه سیاسی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی علیه ایران تصویب شد
  • تلگرام
  • فیسبوک
  • ارتباط با ما
  • در باره ما
  • فیسبوک
  • تلگرام
Copyright © All rights reserved