مدارس دخترانه بیش از چهار دهه است که اصلی ترین عرصه کنترل و نظارت بر دختران و مداخله در مسایل شخصی آنها هستند.
میزان تابآوری افراد در برابر این سختگیریها و نظام آموزشی که خردکننده اراده فردی است متفاوت است، چنانکه برخی تاب نمیآورند و در برهمکنش عوامل دیگر ممکن است اقدام به خودکشی کنند.
آموزش و پرورش و مدارس وقتی نقش حمایتی شان را فراموش کرده باشند و صرفا روی نقش سرکوبگرانه و تحمیل انضباط کورکورانه متمرکز شوند، به عامل فشار بر دانش آموزان تبدیل می شوند و دانش آموز را به ورطه نابودی میکشند.
برخی خودکشی از این دختر بچه ها را غیرمعمول و به دلایل مضحک مینامند، چرا این تفکر وجود دارد؟
وجود چنین تفکری ناشی از این است که برخی خودکشی را فقط واکنشی به فشارهای بسیار مهم اجتماعی و اقتصادی میدانند که بزرگسالان با آن مواجه هستند. در حالیکه برای یک نوجوان مساله ای مثل تهدید به اخراج یا سلب آزادی هایش سهمناک ترین فشاری است که می تواند تصور کند و آینده و امید خود را بر بادرفته می بیند. برای همین یک نوجوان ممکن است به دلایلی مثل اخراج از مدرسه و تهدید و ترس از واکنش خانواده به وضعیت تحصیلی اش و… یعنی دلایلی که شاید از نظر برخی بزرگسالان احمقانه و مضحک باشد، دست به خودکشی بزند.
خودکشی یکی از علل مرگ قابل پیشگیری است و اگر اقدامات مناسبی صورت گیرد می شود از چنین مرگهایی پیشگیری کرد.
خودکشی دختران دانش آموز وقتی تکرار میشود، دلالت بر این دارد که دولت و سایر نهادهای اجتماعی توجه و تلاش کافی برای پیشگیری انجام نمی دهند و از طرفی دختران نوجوان در معرض فشارها و سختگیری های خانه و مدرسه و… هستند، چنین وضعیتی نگرانی درباره آینده و سلامت دختران دانش آموز را بیشتر می کند.
ارزشها و هنجارها در جامعه تغییر کرده است. و ارزشها و هنجارهای مدارس گاهی در تضاد با ارزشها و هنجارهای اجتماعی جدید قرار میگیرد. برای همین دانشآموزان با اتکا به همان ارزشها و هنجارهای جامعه بزرگتر ممکن است در برابر مدرسه مقاومت کنند و زیر بار کنترل سختگیرانه مدرسه بر ظاهر و لباسشان نروند.
منبع: جهان صنعت