▫️فراخواندن الهه محمدی و نیلوفر حامدی به زندان در حالی که به صراحت گفته بودند مشمول به اصطلاح «عفو» شدهاند، تایید لایحه ضدزن حجاب و عفاف در شورای نگهبان، تشدید شرایط حصر کروبی بعد از اینکه گفت بدون موسوی رفع حصر نمی خواهد، تداوم فیلترینگ و محرومیت اساتید و دانشجویان …همه یک واقعیت تلخ را عیان میکنند: ساختار سیاسی در برابر تغییر، متصلب شده و حتی در آستانه جنگ احتمالی، دست از مقابله با مردم بر نمیدارد. برای همین، مصرف کردن کلماتی مانند «وفاق ملی» در ساختاری که ظرفیت تغییرات راهبردی را از دست داده، ظلم به قدرت کلمات است.
▫️کلمات حرمت دارند و هم «وفاق» و هم «ملی» از دایره ذهنی حکومت خارج است چرا که شما وقتی از «ملی» حرف میزنید، نمیتوانید شهروند ایرانی را نادیده بگیرید اما ساختار سیاسی با مفهوم «شهروند» دشمنی دارد. وفاق ملی از پایین به بالا شکل میگیرد و حاکم در یک برنامه مدون به شهروندان از گرایشهای مختلف نمایندگی سیاسی میدهد و به عبارتی دست به «اصلاحات ساختاری» میزند تا از حجم مخالفتها بکاهد و به سوی موافقتها گام بردارد. آیا نشانهای از چنین رویکردی در این ساختار دیده شده؟ حاشا و کلا.
▫️آنچه که پزشکیان و اطرافیانش درباره «وفاق ملی» میگویند، خرج کردن کلماتی است که در موقعیتشان نیستند و دورهمی جناحهای سیاسی درون ساختار نه وفاق که تقسیم غنیمت است. کدام ساختار سیاسی حتی در وضعیت جنگی چنین تصمیمهایی اتخاذ میکند؟ ساختاری که قدرت تصمیمگیری برای تغییرات راهبردی در بزنگاههای دشوار را از دست داده و حتی با وجود خطر جدی جنگ، از جنگیدن با مردم خود دست بر نمیدارد. چگونه این ساختار قرار است با «ملت» که درون خود این واژه، تکثری از سوژههای گوناگون نهفتهشده، آشتی کند؟
▫️آنچه که حاکمیت از وفاق ملی میخواهد نه اصل «همه با هم» که «همه با من» است، به عبارتی تایید کن و برده شو. تحقق وفاق ملی، جسارت میخواهد و این جسارت در حکومت غایب است چون حاکم از واژگان وحدت در کثرت، شهروند، توسعه هراس دارد و در این وضعیت هراسگونه، هم میخواهد چرخ امور بچرخد و هم میخواهد بر پایههای ایدئولوژی فرقهگرایانهاش بایستد و جمع این دو یعنی تداوم سرکوب و حل بحرانهای چندبعدی، ناممکن است؛ در نتیجه «وفاق ملی» قبایی بسیار گشاد بر تن ساختاری بسیار تنگ و محدود است.