▫️دستگاه امنیتی علی خامنهای مستبد قدرتپرست حاکم بر ایران، اخیراً دور جدیدی از سرکوب فعالان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را آغاز کرده است. این دور جدید قابل پیشبینی بود. شاید پیشبینیپذیرترین پدیدار در حکومت استبداد ولایت مطلقه فقیه آغاز یک سیکل جدید سرکوب پس از یک دوره کوتاه فترت است. در واقع حکومت علی خامنهای برای بقا چارهای جز توسل به ارعاب ندارد زیرا مدتهاست مشروعیت سیاسی این نظام به طور کامل از بین رفتهاست. ادامه این استبداد همزاد با این هراس است که صدای منتقدانِ گوشه و کنار روزی از دهان هزاران هزار مردم کوچه و خیابان فریاد شود.
▫️مستبد قدرتپرست حاکم بر ایران در خواب و بیداری کابوس میبیند که مردم ستمدیده این خاک، همانطور که در جنبش زن، زندگی، آزادی دیدیم، فریاد بزنند چراکه بدیهیترین آزادیهای اجتماعی از آنان دریغ شدهاست. او در هر دم و بازدمش میترسد که خیل عظیمی، همانطور که در جنبش سبز دیدیم، از او بپرسند چرا از حقّ بنیادی تعیین سرنوشت سیاسیشان محروم شدهاند. با هر لقمهای که میخورد این هراس را فرو میخورد که انبوه جان به لب رسیدگان، مانند دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ او را به محکمه بخوانند که چرا حکومت استبدادی او با استقرار نظامی فاسد و رانتی آنها را از تأمین نیازهای ابتدایی یک زندگی معمولی باز داشته است. هر شب که سر به بالین میگذارد و چشمهایش را میبندد سپاهی از مادران و پدران را در میدانهای شهرهای ایران میبیند که گریبانش را گرفتهاند که چرا این خاک را اینچنین سالها در معرض جنگ و ویرانی و تحریم نگاه داشته است.
▫️در این فقره متأسفانه کسانی که نام اپوزیسیون را هم یدک میکشند اخیراً در تشویق دولتِ جنایتکار و نسلکش اسراییل برای حمله به ایران، عملاً با علی خامنهای در ویرانی وطن همدست شدهاند. مدتهاست تجربههای متعدد دخالت نیروی نظامی خارجی در کشورهای منطقه این نکته را عیان کردهاست که ارتش خارجی برای ما صلح، ثبات، امنیت و دمکراسی نمیآورد. امّا اینکه عدهای با ادعای تلاش برای دستیابی به این آمال، دست به دامان دولتی شوند که چنین آشکارا و وقیحانه ودرپیشچشم حیرتزده جهانیان، اصولحقوقبشررانقض میکند و پیدرپی مرتکب جنایتهای جنگی میشود، مرزهایی که پیش از این روشن بود را روشنتر میکند؛ مرز میان اینکه چه کسانی برای ایران مبارزه میکنندوچهکسانی کسب قدرت ایران را ثمن معامله میکنند -افراد، گروهها و جریانهایی که میهندوست و آزادیخواهند و به حقوق شهروندی و دمکراسی متعهدند به سرکوبگر خارجی برای رهایی ایران دل نمیبندند.
▫️در اینجا به این نکته نیز اشاره کنم که نباید شیوه حکومت علی خامنهای در تقویت جریانهای جنگطلب در اسرائیل و غرب فراموش شود. توضیح این موضوع فرصت مبسوطی را میطلبد ولی میتوان بسادگی نشان داد که ارتجاع قرون وسطاییِ این سو، مؤید و تقویتکنندهی ارتجاع قصّاب بنیادگرا در داخل اسراییل بودهاست. خلاصه سطرههای فوق چنین است: حکومت علی خامنهای، از ملّت ایران آزادیهای اجتماعی و سیاسی، تأمین حداقل نیازهای مادی و امنیت روانی و صلح را دریغ کرده است. همین ناکارآمدی تعمّدی است که قاطبه ملّت ایران را خواستار و مترصد پایان حکومت استبداد ولایت مطلقه او کرده است. او برای ماندن چارهای جز راندن ماشین سرکوب ندارد؛ ماشین سرکوبی که دیر یا زود در مقابل ایستادگی ملّت ایران از حرکت بازخواهدایستاد.
▫️راه تغییر وضعیت موجود و بهبود مؤثر و بادوام مردم این آب و خاک، نه از مسیر به اصطلاح اصلاحطلبانهی تسلیمطلب و صندوقمحور میگذرد و نه از مسیرشوم دخالت خارجی. راه حل، مقاومت آحادمردم و گروههای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی در برابر استبداد و تجمیع این مقاومت است. حتی تصمیم علی خامنهای در تغییر جناح حاکم بر دولت ناشی از همین مقاومت بوده است. جنبش ۱۴۰۱ و تحریم انتخابات فرمایشی مجلس مضاف بر شرایط منطقهای علی خامنهای را واداشت که در یک مانورتاکتیکی تن به تغییر در چینش دولت دهد و با برپایی این نمایش و منحرف کردن اذهان برای خود زمان بخرد. اما این تغییر دکوراسیون، هر چند منتج از تغییر موازنه اجتماعی و سنگینتر شدن کفه انبوه کسانی است که خواستار پایان استیلای استبدادند اما ناشی از تغییر موازنه واقعی قدرت در داخل کشور نیست و منجر به تغییر این موازنه نیز نخواهد شد چراکه مفروض آن پذیرش ساختار قدرت و استیلای نهاد استبداد بر آن است.
▫️به گمان من عیان است که تسلط نهاد استبداد ولایت مطلقه فقیه بر تمامی ارکان قدرت واقعی، اعم از قدرت اقتصادی، نظامی و قانونگذاری، هیچ تغییری نکرده است. ادامه مقاومت مدنی ملت ایران است که میتواند منجر به کرنش استبداد در مقابل خواست ملی برگزاری رفراندوم تغییرِ این نظام به نظام جمهوری دمکراتیک سکولار با کمترین هزینه شود.