نکاتی چند در باب شیوههای مقابلهی مردمان جهان با اسرائیل
«جهان از خواب فلسفهی قومیِ اروپایی بیدار شده است. امروز، ما این رهایی را مدیون مردمانی هستیم که در فلسطین رنج میکشند. فلسطینیان، با قهرمانیها و فداکاریهایشان، بربریتِ موجود در بنیان تمدن غرب را آشکار کردهاند.»[۱]
حالا از روزی که حمید دباشی[۲] جملات بالا را در مقالهای در نقد دفاع هابرماس[۳] از اسرائیل نوشت، ماهها میگذرد؛ فلسطینیها همچنان جان بر کف ایستادهاند، با کودکانشان، دار و ندارشان و هر آنچه از زندگیهایی که ازشان ربوده شد باقی مانده، ایستادهاند و در حالی که از خلال تصاویری که اینجا و آنجا از آنها منتشر میشود به ما چشم دوختهاند، نسلکشی میشوند. این پخش زندهی نسلکشی نیاز به هیچ شرح و توضیحی ندارد، خود به تنهایی یک افشاگری جاندار و ماندگار است در تاریخِ خونبارِ استعمار، که از این نسلکشیها به خود کم ندیده. تفاوتش اما اینبار در همین است که میتوانیم بهطور مستقیم و در همان لحظاتی که دارد اتفاق میافتد، شاهدش باشیم و نیاز نیست منتظر تاریخ بمانیم تا از اسناد هولناکش برایمان پرده بردارد. حال، با ماست که در قبال این افشاگری تاریخی که به ازای فداسازی هزاران جان مقابل چشمهایمان صورت گرفته، به کدام انتخاب دست بزنیم؛ فداکاری متقابل، یا خاموشی گزیدن و به راه خود رفتن. راه دوم بهنظر سادهتر میرسد اما بعد باید دید که با شرمساری تاریخیای که برایمان به جا میگذارد، چطور کنار خواهیم آمد. این است که بسیاری راه نخست را برگزیدهاند؛ راه فداکاری را.
جومپا لاهیری
در همین هفتهای که گذشت، جومپا لاهیری، نویسندهی سرشناس هندیالاصل، با سر باز زدن از پذیرفتن جایزهای معتبر از یک موزهی حامی اسرائیل، به بمب خبری رسانههایی چون رویترز، الجزیره، میدل ایست آی، ایندیا تودی و حتی رسانهی اسرائیلیِ جروزالم پست تبدیل شد. ماجرا از این قرار بود که موزهی «ایسامو نوگوچی» نیویورک، ماه گذشته سه کارمند خود را که به نشانهی همبستگی با مردم فلسطین، چفیه پوشیده بودند، اخراج کرده بود. جومپا لاهیری که خود با کتاب «مترجم دردها» در سال ۲۰۰۰ از برندگان جایزهی پولیتز بوده است، در اعتراض به حمایت علنی موزهی ایسامو نوگوچی از اسرائیل، جایزهی سال ۲۰۲۴ این موزه را که قرار بود در ماه آینده به او تعلق بگیرد نپذیرفت و در کنار مردم فلسطین ایستاد.
او نخستین چهرهی سرشناسی نبود که با از خودگذشتگی و چشمپوشی از منافع شخصی و حرفهایاش، به همبستگی با فلسطینیان برخاسته، چه در روزهای پس از هفت اکتبر۲۰۲۳ و چه حتی در سالهای پیش از آن، هر از چند گاه، چهرهای جدید به جمع حامیان فلسطین و بایکوتکنندگان اسرائیل پیوسته است.
بهطور مثال، در همان هفتهی گذشته، اوله سائتر، مهاجم ۲۸ سالهی تیم فوتبال روزنبورگ نروژ نیز با رد کردن پیشنهاد ۸۵۰ هزار یورویی باشگاه مکابی حیفای اسرائیل و با بیانِ اینکه، «من انسانیت را به پولِ آلوده به خون ترجیح میدهم»، حماسه آفرید.
کمی پیشتر، سارا فریدلند، کارگردان یهودی-آمریکایی، هنگام دریافت جایزهی خود در هشتاد و یکمین جشنوارهی فیلم ونیز، با علم به تمام تبعاتی که این کار برایش در پی خواهد داشت (از طرد شدن از سوی خانواده و اکثریت جامعهی یهودی گرفته تا سلب هر گونه امتیازی از خودش و حرفهاش در آینده)، نسلکشی اسرائیل در غزه را محکوم و با مبارزات فلسطینیها برای آزادی سرزمینشان اعلام همبستگی کرد.
در ماه مارس، زوکیسوا وانر، نخستین زن آفریقایی برندهی مدال گوته، در اعتراض به همدستی دولت آلمان با اسرائیل در نسلکشی غزه، این مدال را که از شناخته شدهترین جوایز فرهنگی جهان به شمار میرود پس داد. او در نامهای به شرح دلایل بازگرداندن این مدال پرداخت و نوشت: «کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان اعلام کرده است که جمهوری فدرال آلمان و ایالات متحدهی آمریکا بزرگترین صادرکنندگان سلاح به اسرائیل هستند […] اینگونه است که میبینم دیگر نمیتوانم ساکت بمانم یا مدال اعطایی دولتی را که تا به این حد در رابطه با رنج انسانها سنگدلانه برخورد میکند، نزد خود نگه دارم.»
به فاصلهی کمتر از یک ماه از هفتم اکتبر ۲۰۲۳، یکصد و چهل و هفت پژوهشگر برجستهی جهان در حوزههای مختلف فمینیسم، با انتشار نامهای سرگشاده، خواستار پایان یافتن نسلکشی و اشغال در غزه شدند. آنها نوشتند: «وقتی زنگ خطر نسلکشی به صدا درآمده، دلیلی برای سکوت نمیبینیم. سکوت به معنی همدستی و مشارکت در نسلکشی است.» چهرههای مشهوری چون آنجلا دیویس و زیلار آیزنشتاین در میان امضاکنندگان این نامه به چشم میخوردند. تی تی باتاچاریا، استاد تاریخ دانشگاه پردو که از جمله نویسندگان این نامه بود، در توضیح دلایل نوشتن چنین نامهای گفت، در زمانهای که همگان شاهد همدستی رسانههای جمعی در این نسلکشی، با نام نبردن از آن در اغلب این رسانهها هستند، آنها خود را ملزم به نوشتن از آن دانستهاند.
۱۳۰۰ هنرمند سانسور صدای فلسطین را محکوم کردند
در دسامبر ۲۰۲۳، بیش از ۱۳۰۰ هنرمند و چهرهی فرهنگی جهان، با امضای نامهای، سانسور صدای فلسطین و حامیانش را توسط نهادهای هنری و فرهنگی غرب محکوم کردند. در این نامه که به امضای چهرههایی چون الیویا کلمن، بازیگر برندهی اسکار و هریت والتر و جولیت استیونسون، برندگان جایزهی لارنس الیویه و صدها هنرمند دیگر رسیده، آمده بود: «ما هنرمندان نمیتوانیم در مقابل این نقض چشمگیر قوانین بشردوستانهی بینالمللی خاموش بمانیم.» آنها در نامهی سرگشادهی خود، از هدف حمله قرار گرفتن و تهدید معیشتی هنرمندان و اهالی فرهنگی که با فلسطینیان همبستگی نشان دادهاند و همچنین لغو اجراها، اکرانها، سخنرانیها، نمایشگاهها و مراسم رونمایی کتابهای این افراد، پرده برداشته بودند. و اینها همان فداکاریهایی است که از آن سخن میگوییم. اما فداکاریها به چهرههای مشهور خلاصه نشد، افراد گمنام بسیاری بهدلیل نوشتن پستهای اعتراضی علیه نسلکشی فلسطینیها در شبکههای اجتماعی، از مشاغل خود اخراج و یا از سوی همصنفان، همکاران و حتی اعضای خانواده و دوستان خود طرد و به انزوا کشانده شدند. در ماههای گذشته، شاهد شجاعت دانشجویانی نیز بودیم که بهرغم هزاران دلاری که برای هر نیمسال دانشگاهیشان شهریه پرداخته بودند، به تجمعاتی در حمایت از آزادی فلسطین به قیمت تعلیق یا اخراج شدنشان از دانشگاههای آمریکا و جهانِ غرب دست زدند. ما تمام این شجاعتها و فداکاریها و حتی در کنار آن، خودسوزی اعتراضی چند انسانِ از جان گذشته را که با هدف توقف نسلکشی در غزه، به آن شیوهی دردناک به زندگی خود پایان دادند، شاهد بودیم.
حال از خود میپرسیم که چه کاری از دست ما برمیآید؟ کدام اقدامِ ما مردمان بی نام و نشانِ جهان، میتواند به اندازهی چنین فداکاریهایی موثر واقع شود؟
میکو پلد، نویسنده و فعال یهودی-آمریکاییِ حامی فلسطین
حدود دو هفتهی پیش، در برنامهای که یک کافهکتاب کوچک در واشینگتن برای همبستگی با مردم غزه برگزار کرده بود شرکت کردم. در بخش پایانی، به دنبال پخش مستندهایی از غزه و دربارهی غزه، میکو پلد، نویسنده و فعال یهودی-آمریکاییِ حامی فلسطین، نشست پرسش و پاسخی داشت و یک جملهی نویدبخش گفت که میتواند ملکهی ذهنمان شود. او که خود فرزند ماتیتیاهو پلد، از ژنرالهای ارشد ارتش اسرائیل در جنگهای ۱۹۶۷ بوده و پس از انتقادهایش از صهیونیسم و دفاعش از آزادی فلسطین، از سوی خانواده، دوستان و آشنایان طرد شده، گفت که حتی در سالهای پایانیِ نظام آپارتاید در آفریقای جنوبی هم، هیچکس باور نمیکرد که اصلا امکان داشته باشد چنین نظام پرقدرتی که از پشتیبانیِ تمام و کمالِ غرب برخوردار است، دچار فروپاشی شود. اما دیدیم که با فشارهای مردم جهان به دولتهایشان برای قطع پشتیبانی از آپارتاید در آفریقای جنوبی و تحریم گسترده و بایکوتِ آن، آنچه به تمامی غیرممکن مینمود، محقق شد. میکو از ما، همین ما مردمانِ بی نام و نشانِ جهان خواست که قدرت خود را دست کم نگیریم.
چه میتوان کرد؟
در سال ۲۰۰۵، با الهام از جنبش حقوق مدنی در آمریکا به رهبری مارتین لوترکینگ و جنبش مبارزه بر ضد نژادپرستی در آفریقای جنوبی به رهبری نلسون ماندلا، جنبشی با مطالبهی بایکوت و تحریم اسرائیل و عدم سرمایهگذاری در آن بنیان گذاشته شد که در ابتدای امر، چندان موثر به نظر نمیرسید، اما به مرور و بهخصوص در سال جاری که تعدادی از شرکتهای تولیدی، فروشگاهها، رستورانها و کافههایی که یا اسرائیلی محسوب میشدند یا از اسرائیل حمایت و در آن سرمایهگذاری میکردند، به خاطر بایکوت شدن و تحریم، با خسارات میلیونی مواجه و یا مجبور به بستن شعبههایشان در اسرائیل شدند، سطح تاثیرگذاری این جنبش نیز آشکار شد.
جنبشی که به رهبری خود فلسطینیها پی گرفته شده و به صورت اختصاری، «بی دی اس» خوانده میشود، به آن میزان دستاورد رسیده است که صهیونیستها برای ریشهکن کردنش از هیچ تهدید و تلاشِ تبلیغاتی فروگذار نکنند و آن را خطری استراتژیک برای رژیم اسرائیل به شمار آورند.
همراهی با این جنبش بسیار ساده است و برای ما هزینهای نیز بههمراه ندارد؛ تنها باید در هر کجای دنیا که هستیم، از خریدن محصولات و برندهای اسرائیلی یا حامی اسرائیل چشمپوشی کنیم.
جنبش بی دی اس بارها نام کمپانیهایی را که با مشارکت در شهرکسازیهای غیرقانونی اسرائیل و به عنوان پیمانکار در سیستم نظامی و دولتی اسرائیل، به این رژیم در تخطی از قوانین بینالمللی و نقض حقوق بشر کمک میکنند، اعلام کرده است و اپلیکیشنی نیز به نام “No Thanks” برای جستوجوی نام آنها و بایکوت محصولاتشان به وجود آمده که با نصب آن روی گوشیهایمان، به سادگی خواهیم توانست با جنبش همراه شویم.
بی دی اس تا به امروز در کنار شرکت در راهپیماییهای اعتراضی، موثرترین راه مقاومتِ فعالان، هنرمندان، ورزشکاران و همچنین مردمان عادی جهان علیه جنایات اسرائیل بوده است. به آن بپیوندیم که مقاومت، خود زندگیست و تنها چیزیست که ابتذال، پوچی و ناامیدی را از زندگیهایمان در این جهانِ سراسر تیره از ظلم و بیعدالتی خواهد زدود.
کانون زنان ایرانی
[۱] Thanks to Gaza, European philosophy has been exposed as ethically bankrupt, Hamid Dabashi, https://www.middleeasteye.net/opinion/war-gaza-european-philosophy-ethically-bankrupt-exposed
[2] جامعهشناس و استاد ادبیات تطبیقی و مطالعات ایرانی دانشگاه کلمبیای نیویورک.
[۳] یورگن هابرماس، جامعهشناس، فیلسوف و نظریهپرداز اجتماعی و وارث مکتب فرانکفورت است.