دو سال از کشته شدن مهسا – ژینا امینی و جنبش باشکوه و قدرتمندِ «زن، زندگی، آزادی» گذشت.
در این دو سالِ سخت و جانکاه، گرچه زخمها بر تنِ خستگان و شوریدگان از ستم، تبعیض و استبداد نشاندهاند، گرچه راهی دشوار پیش روی ماست، اما همه میدانیم که دیگر هیچ چیز مثل گذشته نیست. مردم بزرگترین تغییر را در باورها، زندگی و جامعهشان احساس میکنند. تغییری که گرچه تغییر نظام جمهوری اسلامی را رقم نزده، اما بنیانِ استبداد دینی را متزلزل کردهاست.
این جنبش، واقعیت رویگردانی مردم از حکومت را چنان ملموس کرده که کاندیدای ریاست جمهوری در صحن علنی مناظره اعتراف میکند که ما از کدام مردم سخن میگوییم، شصت درصدی که حتی حاضر نشدند پای صندوق رأی بیایند.
جنبش «زن، زندگی، آزادی» عنصر مردم را برای حکومتِ استبدادی دوباره معنا کرده، معنایی که وحشت را بر حکومت دینی تحمیل کرده است. مردمی که از کردستان تا سیستان و بلوچستان و از تهران تا آذربایجان و خوزستان کنار هم ایستادند و در چندصدایی وحدتآمیز بنیان استبداد را نشانه گرفتند.
در دومین سالگرد جنبش «زن، زندگی، آزادی» عهد و میثاقمان برای رسیدن به دموکراسی، آزادی و برایری و شکستِ استبداد دینی را قوت میبخشیم.
صدای فریادمان را بلندتر و ارادههایمان را مصممتر میکنیم.
از نهادهای بینالمللی و مردم سراسر جهان نه فقط نظاره بلکه کنشی فعال میطلبم. از سازمان ملل تقاضا دارم با جرمانگاری آپارتاید جنسیتی، به سکوت و بیعملیشان در مواجه با ستم و تبعیضِ ویرانگرِ حکومتهای دینی و استبدادی علیه زنان پایان بخشند. چرا که رهایی زنان از چنبرهی ستم و تبعیض، قدرتبخشی به نیروی پیشبرندهی صلح و دموکراسی است.