روز با شکوهی بود، آن اندازه استقبال به یمن شرکت بازنشسته های صنایع پولاد و معدن و بازنشستگان تامین اجتماعی صورت گرفته بود که حتا بخشی از بزرگ راه آزادی به سوی میدان آزادی به وسیله بازنشستگان این مبارزان دهه پنجاه که تا حق خود از کودتاچیان، ضد انقلاب 22 بهمن مردم ایران را پس نگیرند آرام نمی شینند ، گرفته شده بود. حرکت مشت های گره کرده وفریاد های خشم کارگران بازنشسته مانند امواج توفنده ی دریا صخره های خارایی استبداد را به چالش گرفته بود. فریاد های کارگران زنان و مردان کار و تولید برهر صدایی در این بزرگ راه پر رفت و آمد چیره شده بود. اتحاد زنان و مردان مبارز با فریاد های اعتراض شان وزارت تعاون و تامین اجتماعی را به چالش گرفته بود. کسی سخنرانی نمی کرد همه فریاد ها درشعارهایی بازتاب می یافت که با شعار دهندگانی بود که در میان جمعیت دیده نمی شدند. جمعیت با پلاکارد های در دست در حال بستن بزرگ راه بودند که پلیس جلو آن ها صف کشید و از جمعیت می خواست به پیاده رو بر گردند.ولی کسی توجه نمی کرد. گفتگوی پلیس با فردی از معترضان بالا کشید وپلیس ها او را برای سوار کردن در ون گرفتند، سیل جمعیت با فریاد وهو کردن ممتد به پلیس هشدار داد. فریاد های خانم ها و اقایان سالمند در چنان اتحادی در هم گره خورده بود که تفکیک آن از هم ممکن نبود گویی یک صدای بلند همه استبداد مطلقه را به چالش گرفته است. پلیس مهاجم عقب نشست و کارگر بازنشسته از دستان آن ها رها شد. اتحاد و موج توفنده جمعیت بر همه چیزی سلطه داشت و فریاد اعتراض بازنشستگان علاوه بر این که حاکم بود، نیمی از یک سمت بزرگ راه هم چنان در اختیار بازنشسته ها قرار داده بود. صداهای زیر زنان و بم مردانه در هم گره خورده و یک صدایی آن ها موسیقی خشم توده رنج ، کار و تولید را به گوش ملت خاموش می رساند. شعارهای تازه در بلندی و ترکیب این فریادها نامفهوم شده بود. به سختی تقاضای بازنشسته های کارگری که وزیر تعاون را به خیابان دعوت برای پاسخ گویی می کرد، استنباط می شد. برخلاف هفته پیش که به علت کمی جمعیت یک سرسپرده ی حاکمیت به خودش اجازه داده بود جمعیت معترض را ضد انقلابی بخواند و خواهان برهم زدن جمع شده بود و در انتهای اعتراض مردی با خشم وتوهین می خواست جو موجود را متشنج کند، باز تاب حرکت موج گونه جمعیت همه را تحت تاثیر خود قرار داده بود. بازنشستگان تامین اجتماعی که مدت ها به تنهایی عوارض اعتراضات را به دوش می کشیدند شاد و همراه با دیگر بازنشستگان از این همراهی بازنشستگان پولاد و معدن استقبال می کردند.پلاکارد ها با استناد به موارد قانونی همین حاکمیت، قانون گریزی استبداد مطلقه را به چالش گرفته بودند که ماهیت این چالش نفی تعدیل ساختاری و خصوصی سازی بود که مانند کنه با اندیشه حاکمیت عجین شده است. ماهیتی که پایگاه طبقاتی حاکمیت دلال منش قانون گریز و ضد منافع ملت رنج کشیده ایران را افشا می کرد.
ناصر آقاجری