عضو کانون صنفی معلمان: کودکان خانوادههای فقر، آورده مالی دارند و خانوادهها نمیخواهند بازوی مالیشان را از دست دهند
کمتر از یک ماه دیگر تا آغاز سال تحصیلی جدید مانده است، اما هنوز بسیاری از دانشآموزان ثبتنام نکردهاند. در سالهای اخیر، موضوع جاماندگان از تحصیل، یکی از موارد بغرنج حوزۀ آموزش بوده است. اما نکتۀ مهم اینکه، این آسیب اجتماعی به کلاساولیها هم رسیده است. یعنی بسیاری از دانشآموزان کلاس اول، طعم درس و مدرسه و نیکمتهای تحصیلی را نچشیده، از تحصیل بنا به دلایل مختلف باز داشته شدند. سال گذشته «مجتبی هاشمی» مدیرکل ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات وزارت آموزشوپرورش، به «تسنیم» خبر داده بود: «۲۷ درصد کلاساولیها ثبتنام نکردهاند.» تسنیم در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ هم گزارش داده بود، تعداد کلاساولیهای سال گذشته، ۱ میلیون و ۶۹۰ هزار و ۷۸۸ نفر بودند. از این میان، ۱ میلیون و ۳۰۶ هزار و ۶۰۳ نفر از آنها ثبتنام کردند. بهعبارتی حدود ۲۳ درصد از کلاساولیها سال گذشته ثبتنام نکردند. این آمار نشان میدهد که تعداد کلاساولیهایی که سال ۱۴۰۲ ثبتنام نکردهاند، نسبت به سال گذشته ۴ درصد افزایش داشته است.
روند افزایشی ترک تحصیل
یکی از مهمترین چالشهای نظام آموزشی کشور، جذب بازماندگان از تحصیل است؛ افرادی که توانایی مالی این را ندارند که غیر از امور کاری و معیشت، فرزندان خود را به تحصیل مشغول کنند. پیشتر «رضا مرادصحرایی» وزیر آموزشوپرورش دولت سیزدهم، به «تابناک» گفته بود: «فقر یکی از مهمترین مؤلفههای جاماندن از تحصیل است. استانهایی که دهکهای پایینتری از جامعه را دارند، بیشتر با این موضوع مواجه هستند.»
براساس اطلاعاتی که وزارت آموزشوپرورش در رسانهها داده است، چند سالی است که سامانۀ شناسایی افراد بازمانده از تحصیل با نام سامانۀ «شهید محمودوند» راهاندازی شده است. براساس اطلاعات این سامانه، سال تحصیلی گذشتۀ ۱۴۰۲-۱۴۰۱، حدود ۵۰ هزار نفر از افراد بازمانده از تحصیل جذب شده است، اما این جذب نه چندان قابلتوجه بوده و نه مانع از رشد تعداد بازماندگان خواهد شد.
این بچهها در حقیقت نمیتوانند به مدرسه بروند. زیرا در ساعات مدرسه سر کار حاضرند و کمکحال خرج خانواده هستند
تحصیل رایگان و بدون دغدغه، حق عمومی و همگانی شهروندان ایرانی است. اصل سیام قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به صراحت اعلام کرده است که: «دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همۀ ملت تا پایان دورۀ متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور، بهصورت رایگان گسترش دهد.»
اما براساس گزارش مرکز آمار ایران، از سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱، نزدیک به یک میلیون دانشآموز از تحصیل بازماندهاند. بررسیهای آماری نشان میدهد، روند ترکتحصیلها فقط طی یک سال اخیر، ۱۸ هزار مورد افزایش را تجربه کرده است. مرکز پژوهشهای مجلس میگوید: سیاستگذاریها برای کاهش و در نهایت بهصفررساندن آمار نبوده است.
سی هزار کلاساولی ثبتنام نکردهاند
برای سال تحصیلی جدید هم که هنوز از راه نرسیده است، خبرهایی از ترکتحصیل و در واقع عدم تحصیل کلاساولیها به گوش میرسد. معاون وزیر آموزشوپرورش، روز گذشته به «ایسنا» گفت: سی هزار دانشآموز کلاساولی به پایگاههای سنجش آمادگی تحصیلی مراجعه نکردهاند.«حجتالله الماسی» دراینباره گفت: سی هزار دانشآموز کلاساولی به پایگاههای سنجش آمادگی تحصیلی مراجعه نکردهاند و ۱۵ شهریور، آخرین مهلت مراجعۀ دانشآموزان به پایگاههای سنجش آمادگی تحصیلی خواهد بود.
او افزود: از ۱۵ شهریور به بعد، کلیۀ سامانهها بسته میشود. ۸۱۹ مرکز ثابت در سراسر کشور در تمام شهرستانها داریم و این مراکز مثل مدرسه، دوشنبه و چهارشنبهها باز هستند و مدیر و معاون و معلمان، آنجا منتظرند که اگر مواردی جا مانده بود، کار سنجش را انجام دهند. او در مورد دانشآموزان اتباع نیز گفت: دانشآموزان اتباع تا زمانی که بهصورت قانونی و رسمی کد نگیرند و نتوانند در سامانه ثبتنام کنند، امکان سنجششان وجود ندارد.
مشکلات اقتصادی و فرهنگی
عدم ثبتنام و یا بازماندن از تحصیل دانشآموزان دورۀ ابتدایی خصوصاً کلاساولیها، نیازمند آسیبشناسی و واکاوی است. اینکه چرا این آمار هم درحال افزایش است، باید هشدارهای مربوط به آن را برای متولیان امر به صدا درآورد. زیرا بازماندن از تحصیل، تنها مربوط به مسائل یک وزارتخانه نیست و چند دستگاه و وزراتخانه در آن سهیم هستند. یک کارشناس حوزۀ آموزش در این رابطه به «پیام ما» گفت: بازماندن از تحصیل، عوامل مختلفی دارد و شامل دو بخش است؛ یک بخش مشکلات اقتصادی و بخش دیگر فرهنگی و اجتماعی. همانطور که میدانید، درحالحاضر بحث کودکان کار و بهکارگیری کودکان برای معیشت خانوادههایی که مشکل اقتصادی دارند، مطرح است.
«محمد رضاخواه» عضو کانون صنفی معلمان، افزود: این خانوادهها کودکانشان را برای کار به بیرون میفرستند و این بچهها در حقیقت نمیتوانند به مدرسه بروند. زیرا در ساعات مدرسه سر کار حاضرند و کمکحال خرج خانواده هستند و به معیشت خانوادۀ خود کمک میکنند. مشکلات اقتصادی خانواده هم بههرحال متنوع است. گاهی سرپرست خانواده فقط یک مادر است، گاهی کودکان بدسرپرست هستند، یعنی سرپرست از بچهها حمایت مالی ندارد و خودش کاری انجام نمیدهد. همچنین یک موضوع، مشکلات فرهنگی است که در بخشهایی از کشور وجود دارد. بخشهایی از خانوادهها در مناطق دورافتاده و محروم هستند که تمایلی ندارند بچههایشان را به مدرسه بفرستند یا مدرسه و تحصیل خیلی برایشان مهم نیست که بچه درس بخواند یا درس نخواند. این خانوادهها خیلی پیگیر این نیستند که بچهها را به مدرسه بفرستند.
اما نبود یا کمبود مدارس در روستاها یا مناطق دورافتاده، چقدر بر این موضوع مؤثر است؟ رضاخواه دراینباره توضیح داد: یکی از معضلات دیگر ما مناطق دورافتاده هستند. مثلاً فرض کنید که بچههایی که در روستاها هستند، مدرسه ندارند یا برای دختربچهها بهعلت نبود مدرسه یا دوری راه مدرسه، خانوادهها اجازۀ تحصیل نمیدهند. در این مناطق مثل خیلی از مناطق شهرنشین، اینگونه نیست که سرویس مدرسه باشد و فکر میکنم اینها جز مواردی است که باعث ترکتحصیل خیلی از بچهها میشود.
فقط آموزشوپرورش مقصر نیست
عضو کانون صنفی معلمان در پاسخ به اینکه چرا نهادهای حمایتی دولتی این افراد را رها کردهاند، بیان کرد: آموزشوپرورش این افراد را شناسایی و اقدام هم میکند، اما اینطور نیست که اجباری در کار باشد. آموزشوپرورش هم تلاش خود را برای برگشتن این بچهها بهسمت تحصیل میکند، اما این فقط منحصر به وظایف آموزشوپرورش نیست. از طرفی شما حساب کنید که یک کودک برای کاری که انجام میدهد، مثلاً برای خانواده ۱۰ میلیون آورده دارد و بخشی از معیشت خانواده را تأمین میکند. وقتی ماهی مثلاً ۱۰ میلیون تومان وارد خانه شود، برای آنها بهصرفه نیست این بازوی مالی را از دست بدهد. آموزشوپرورش نهایتاً اگر بخواهد کودکی را به تحصیل برگرداند، میتواند به خانواده اطمینانخاطر بدهد که مثلاً من در مدرسه تغذیۀ این بچه را انجام میدهم یا نیازش به کتاب درسی و لوازمالتحریر و کیف و… را برایش انجام میدهم. ولی خانواده میگوید، این بچه برای من ماهی ۱۰ میلیون تومان درآمد دارد و من این منبع مالی را پس از بازگشت به تحصیل از دست میدهم. قطعاً با بودجههای کم آموزشوپرورش کشور، حمایت مالی خانوادۀ این کودکان امکانپذیر نیست. از طرفی هنوز در مورد مدارس دورافتاده، بچهها دسترسی مناسب به آموزش یا سرویس مدرسه ندارد و نیاز است وزارت آموزشوپرورش تلاش بیشتری بکند.
رضاخواه ادامه داد: موضوع دیگر هم این است که ما جاهایی از کشور را داریم که از نظر فرهنگی تمایلی به اینکه فرزند خود را به مدرسه بفرستند، ندارند. اینجا هم فقط آموزشوپرورش بهتنهایی نمیتواند وارد عمل شود. بخشهای مختلف فرهنگی کشور از صداوسیما گرفته تا وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات و …، جاهایی هستند که باید وارد شوند؛ حتی ائمۀ جماعت در مساجد و… اینها جاهایی هستند که خانوادهها میتوانند اثرگذار باشند و باید خانوادهها را متوجه اهمیت اینکه بچهها را باسواد کنند کرده و به نظرم این یک وظیفۀ ملی است که بازماندگان را به تحصیل برگردانیم و این وظیفه را فقط بر دوش آموزشوپرورش نیندازیم، زیرا اینگونه به موفقیت نمیرسیم؛ بلکه ما باید از تمام ظرفیتهای کشور استفاده کنیم.
پیام ما