وزیر در کابینهای که رییسش ذوب در سیاستهای کلی و رهبر است فرقی نمیکند که چه کسی باشد. وقتی قرار است سیاستهای ضدآموزشی و ضد معلمی برنامه هفتم اجرا گردد چه فرقی میکند که #مرادصحرایی وزیر باشد یا #بطحایی یا #نوبخت یا #حاجیمرادی؟ منظور این نیست که بین این افراد تفاوت وجود ندارد و سیاستهای متفاوتی را پیگیری نخواهند نمود منظور این است در عرصه نظام آموزشی با آمدن و رفتن وزرایی در ساختار فعلی شاهد تغییر و تحول رو به جلو نخواهیم بود چرا؟ جواب واضح اینها امتحان دادهاند و همه در چارچوب ایدئولوژیک و طبقه مسلط حاکم عمل نموده و خواهند کرد.
حال این سوال مهم مطرح میشود که اگر چنین است این همه داد و قال از تشکیل کمیته تعیین وزیر تا معرفی افرادی خارج از کمیته و بحث ماندن وزیر فعلی و دستهکشی و یارکشی برای تصاحب وزارتخانه برای چیست؟ پاسخ این سوال را باید از زاویه بهرمندی از #رانت و دستیابی به مراکز #قدرت و #ثروت مورد بررسی قرار داد.
تمام گزینههای مطرح از #حسینی تا #نوبخت، #حاجیمیرزایی و از #امانی تا #مرادصحرایی نماینده یک جناح و محفل سیاسی هستند. #حدادعادل اول پشت #مراد_صحرایی ایستاده تا او را ابقا نماید اگر موفق نشود گزینه بعدی او #امانی است. حداد با این همه موقعیت و جایگاه که اصلا لیاقتش را ندارد نمیخواهد مهمترین مرکز پمپاژه ایدئولوژی متعفن خود را از دست بدهد اما موضوع بحث ثروت هم هست او فرزندش را به سمت #مشاور صندوق ذخیره فرهنگیان رسانده تا حتی اگر وزیر از طیف او نشد این منابع رانت و ثروت از دست نرود.
در جناح مقابل هم داستان همین است بحث اصلی سلطه ایدئولوژیک از طریق مدرسه بر جامعه است باند منتسب به استمرارطلبان که به دروغ شعار #عدالت_آموزشی سر میدهند عاشق سیاستهای صندوق بینالمللی پول هستند دوست دارند مدرسه بفروشند معلم استخدام نکنند و دستمزدها را پایین نگه دارند در آموزش و پرورش صرفهجویی کنند تا بیشتر غارت کنند البته اقتدارگرایان مدعی حقوق مستضعفان و محرومان هم در این سیاست شریک هستند اما شیوه اعمال این ستمها متفاوت است.
این آه و نالهای که تشکلهای وابسته زرد منتسب به استمرارطلبان به راه انداختهاند که وامصیبتا اگر #مرادصحرایی وزیر شود همه چیز از دست میرود از همان جنس دلواپسی برای رانت است و این سوگواری که #ارزشیها به راه انداختهاند که اگر وزیر غربزده باشد همه ارزشها از بین میرود از جنس #دلواپسی برای ازدست دادن رانت است. این هر دو هیچ ربطی به منافع معلمان و دانشآموزان و جامعه ندارد.
منافع معلمان فقط در تشکلیابی مستقل و مستمر تحقق میپذیرد جایی که هرکس از هر باندی وزیر شد بداند با یک نیروی قوی و سازماندهی شده روبرو است که برای تحقق حقوق معلمان و دانشآموزان وابسته به باندی و جناحی نیست و باید به مطالبات پاسخ دهد. تاکنون هم هر تغییری بوده هر چند کم، حاصل تلاش جمعی تشکلهای صنفی و حمایت معلمان بودهاست. اگر اعتراضات مستمر و متشکل نبود سیاستهای نئولیبرالی حاکمیت همین داشتههای فعلی را تا حالا بلعیده بود. این یک زاویه دیدی است که نیاز به نگرش رادیکال دارد آنجا که رادیکال بودن به معنای تند و تیز بودن نیست بلکه به معنای درک ریشهای از پدیدههاست.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران