در آستانه ی سالروز تولدت، برای دومین بار ، بازهم دیوارهای سیمانی و بلند اوین بین ما فاصله انداخته، امسال هم از حضور آرامش بخش تو محروم بوده ام، امیدوارم امشب شمع کوچکی روشن کنی و آرزو کنی که بعد از این همه دوری و سختی، باز هم در کنار هم قرار بگیریم….امیدوارم آرزویت زودتر از تصوراتمان برآورده شود.
تلاش های ما برای گرفتن چند روز مرخصی که حق قانونی توست بعد از نزدیک دو سال حبس ناعادلانه ات بی نتیجه ماند، بالا و پایین رفتن های راهروهای دادستانی و راهروهای ادرای اوین ، نتیجه نداد و هر بار مارا به بهانه های واهی ناامید کردند…تلاش هایمان برای گرفتن مرخصی درمانی و پیگیری درمانت خارج از زندان هم بی جواب ماند، نمی گذارند کمی خیال ما از بابت شرایط جسمانیت حداقل راحت شود…دومین باریست که شب تولدت در آغوشم نمیکشی، هدیه ای که خریده ام را نمی توانم به تو بدهم، عکسی نخواهیم گرفت، و تنها باید به شنیدن صدای گرم و محکم تو دلگرم شوم، یقین دارم که این همه ظلم بی جواب نخواهد ماند، عدالت همواره راه خود را پیدا میکند، گرچه شاید دیر و دور!
حبس به ناحق و به جرم حق طلبی در اینجا حتی مرخصی هم ندارد ، انگار تبصره ها و مرخصی ها و …. در این سرزمین فقط متعلق به جرم های واقعیست، هر چه بی گناه تر و پاک تر باشی، درد و رنج و اذیت ها و آزارهای بیشتری سهمت خواهد بود، این چنین نخواهد ماند، ایمان دارم. این روزها دیگر از دلتنگی هایم برایت نمی گویم، صبوری میکنم و دلتنگی هایم را قورت میدهم، مبادا ناراحتیم، دغدغه هایت را تشدید کند، با همه ی وجود به تو افتخار میکنم.
صدایت را در آغوش میگیرم، تولدت مبارک عزیز من،برای روز آزادی ، برای در آغوش کشیدنت صبر میکنم
دوستت دارم
————————————————
داود رضوی آزاد باید گردد!
کارگر زندانی آزاد باید گردد!
چاره کارگران وحدت و تشکیلات!
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
۳۰ تیر ۱۴۰۳