در زندان لاکان چه میگذرد؟
در نزدیکی شهر رشت منطقه لاکان در جادهای قدیمی ساختمان زندانی دیده میشود که نامش «زندان لاکان» است. نمای بیرونیاش شبیه هر زندان دیگری است، با دیوارهای بلند و سیمهای خاردار. ساختمانش همخوانی چندانی با سرسبزی گیلان ندارد. اما در دل دیوارهایش قصههای بیشماری جریان دارد؛
منیژه مؤذن: در نزدیکی شهر رشت منطقه لاکان در جادهای قدیمی ساختمان زندانی دیده میشود که نامش «زندان لاکان» است. نمای بیرونیاش شبیه هر زندان دیگری است، با دیوارهای بلند و سیمهای خاردار. ساختمانش همخوانی چندانی با سرسبزی گیلان ندارد. اما در دل دیوارهایش قصههای بیشماری جریان دارد؛ قصههایی مثل داستان «ف»، زن 60سالهای که حالا چهار سال است در لاکان حبس میکشد و مسئول جاروی هواخوری است و روایتهای زیادی از خانه زیبای روستاییاش دارد. «م» به جرم حمل مواد مخدر در زندان لاکان است و در حال سپریکردن دوران محکومیت سهسالهاش است. برای مرخصی فیش حقوقی لازم دارد اما به آن دسترسی ندارد. این اولین باری نیست که حبس میکشد. راویان زیادی تلاش کردهاند لاکان را برای جهان بیرون از دیوارهای محصورش شرح دهند. این گزارش شرحی مختصر است از آنچه در زندان لاکان رشت میگذرد.
براساس گزارشهای رسمی، بند زنان زندان لاکان رشت در سال 1386 افتتاح شده است. در بند زنان این زندان چیزی حدود 150، 160 زندانی زن وجود دارد. لاکان خانه زنانی است که با جرائم مختلف، بدون اصل تفکیک جرائم روزگار خود را در میان دیوارهای بلندش میگذرانند. زندانیهایی که مجازات در لاکان را تجربه کردهاند، میگویند از آنچه دیگر زندانیها در زندانهای برخی شهرها برخوردارند، محروم بودهاند. گویی لاکان جهانی است دورافتاده و فراموششده. حالا بند زنان زندان لاکان شاهد ورود چندین زندانی جدید خواهد بود. فعالان زنان گیلان که در مجموع 61 سال حکم گرفتهاند، بهزودی برای گذران دوره محکومیت خود به لاکان میروند. تجربه این زنان و بسیاری از زنان زندانی دیگری که دوران زندان موقت یا محکومیت خود را در بند زنان زندان لاکان رشت گذراندهاند، شاید برای تغییر آنچه لاکان را به محرومیت گره زده، راهی بگشاید.
ساختمان زندان لاکان به شکل یک دایره است و در این دایره چهار سوئیت وجود دارد. هر سوئیت گنجایش 25 تا 30 زندانی را با تختهای دوطبقه دارد. دو سوئیت یک هواخوری مشترک دارد. یک سوئیت هواخوری مجزا دارد و سوئیت چهارم بند قرنطینه است که از بقیه بندها جدا شده است. زندانیهای تازهوارد را به بند قرنطینه میبرند و یک هفته نگه میدارند و بعد به سوئیتهای دیگر میفرستند. در این سوئیتها به گفته زندانیان اصل تفکیک جرائم رعایت نمیشود و زندانیها با جرائم مختلف در این اتاقها نگهداری میشوند. این در حالی است که براساس آییننامه اجرائی سازمان زندانها اصل تفکیک جرائم در نظر گرفته شده است.
در دی ماه سال 1400 سازمان زندانها بخشنامهای را درباره حقوق زندانیان منتشر کرد. در بند دوم دستورالعمل جدید سازمان زندانها که سال 1400 منتشر شده، به بحث ضرورت طبقهبندی زندانیان و حتی تفکیک زندانیان جوان از زندانیان بزرگسال پرداخته شده است.
امکاناتی که در چهار سوئیت بند زنان زندان لاکان وجود دارد، شامل یخچال، تلویزیون، دستشویی و حمام است و هیچ فضای مجزایی برای آشپزخانه وجود ندارد.
لازم، اما دور از دسترس
فروغ سمیعنیا سال 1402 به مدت یک ماه در بند عمومی زندان لاکان در بازداشت موقت بود. او یک بار دیگر هم در سال 1398، 20 روز را در لاکان گذرانده است.
کالاهای بهداشتی جزء اقلامی است که باید هنگام ورود، به زندانی داده شود. به گفته سمیعنیا «زندان طبق قانون باید یکسری کالای بهداشتی را به زندانی بدهد. مثل پد بهداشتی، شامپو، صابون، مسواک و خمیردندان. اما عملا برای همه کالاهای بهداشتی این وضعیت وجود نداشت. مثلا پد بهداشتی صرفا در قسمت قرنطینه زندان آنهم به صورت محدود وجود داشت. صابون مایع بود. موقع ورود به زندان یک مسواک و خمیردندان به زندانی میدادند و دیگر عملا حتی اگر دو سال هم آنجا میماندی، چنین چیزی به تو تعلق نمیگرفت. مثلا مسئلهای که سر ژیلت وجود داشت، این بود که ژیلت در زندان ممنوع بود. باید یک مسئول بهداشت اتاق، ژیلتها را نگه میداشت و هفتهای یک بار به زندانی میداد. این ژیلت در فروشگاه وجود نداشت که بتوانی حتی با پول بخری. ژیلت را قسمت بهداشت زندان یعنی قسمت بهداری بین زندانیها میآورد. ممکن بود یک ماه یا دو ماه زندان باشی و بهداری اصلا ژیلت نیاورده باشد.
خود من یک ماه آنجا بودم و آخرین روزی که در زندان بودم، آنهم با کلی داد و بیداد به من ژیلت دادند. زندانیهایی بودند که میگفتند ما دو یا سه ماه است که اینجا هستیم و نتوانستهایم ژیلت بگیریم که این واقعا کاملا به بهداشت فردی ارتباط دارد و زندان هم برایش کاری نمیکرد. بقیه وسیلهها مثل شامپو و صابون را باید از فروشگاه زندان خریداری میکردی. مسئله دیگری که وجود داشت، کیفیت بد خمیردندان یا شامپویی بود که در ورود ممکن بود به زندانی تعلق بگیرد. میگفتند اگر چیز بهتری میخواهی، باید پول بدهی و از فروشگاه بخری. در فروشگاه هم چندان کالاهای باکیفیتی نبود اما از کالاهایی که زندان میداد، یک درجه بالاتر بود. این وضعیت بهداشتی زندان بود. در حقیقت میتوان گفت به لحاظ حمایت زندانی از طریق زندان، بسیار ضعیف بود. زندان عمومی بود و خیلیها ملاقاتی نداشتند و اگر هم داشتند، طرف پولی نداشت که برای آنها واریز کند و زندانی بیپول عملا از امکانات بهداشتی محروم بود. یا مثلا زندانیهای دیگر پول میگذاشتند تا برخی اقلام بهداشتی را خریداری کنند تا از خودشان هم محافظت کنند چون به هر حال زندگی جمعی است. محیط زندان هم با همت خود زندانیها تمیز میشد».
براساس بخشنامه سازمان زندانها، زندان مکلف به تهیه وسایل بهداشتی برای زندانیان زن است.
زهره دادرس سال 1402، 38 روز در زندان لاکان رشت در بازداشت موقت بود. تجربه او نیز از زندان لاکان تأکیدی بر محرومیتهای بسیار است.
زهره بندهای زندان را اینگونه توصیف میکند: «زندان لاکان دارای چهار بند بود. هر بند سه یا چهار دستشویی و یک یا دو دوش حمام داشت. حمام بند کوثر در نداشت و یک پارچه وصل کرده بودند. علاوهبراین یک سرویس حمام مشترک برای همه بندها هم بود که برای ساعات محدودی امکان استفاده از آن وجود داشت. فکر میکنم حدودا 10 تا حمام داشت اما فقط چهار یا پنج تا از آنها دوش داشتند و بقیه خراب بود یا دوش و پیچ آب نداشت. سیستم فاضلاب مشکل جدی داشت و چاه فاضلاب مدام میگرفت. دستشویی بندهای کانون و کوثر (دو بند که من در آن بودم) آب گرم نداشتند.
بسیاری از بچههای بند ما از عفونت و قارچ رنج میبرند و خود من هم عفونت را در روزهای آخر تجربه کردم. مددجوها درخواست داده بودند برای دکتر متخصص زنان و چشمپزشک. ولی میگفتند چند سال است که درخواست میدهیم، ولی نمیآورند.
سرویس بهداشتی هر روز دو بار به دست خود زندانیها شسته میشد. بیشتر افراد داخل بند هم هر روز یا یک روز در میان حمام میکردند و وکیل بند این مسئله را به افراد تذکر میداد. ژیلت یکبارمصرف برای شیو هم هرازگاهی از طرف مرکز بهداشت به وکیل بند داده میشد، تا قبل استحمام به افراد تحویل بدهند و از آنها بگیرند و برای دفعات بعد به آنان بدهند. هر ژیلت چند بار استفاده میشد».
وجود آشپزخانه در زندان و امکان آشپزی و دسترسی به مواد غذایی کافی و سالم نیز مسئلهای است که در لاکان رعایت نمیشود. به گفته فروغ سمیعنیا تنها یک سینک ظرفشویی در همان فضای دستشویی وجود دارد که زندانیها باید ظرفهایشان را همانجا بشویند. «برای کل بند زنان زندان لاکان یک آشپزخانه وجود دارد. در این فضایی که به آن آشپزخانه گفته میشود، فقط چهار شیر آب وجود دارد که میتوانند قابلمههای بزرگ را در آنجا بشویند و سماور که با آن چای گذاشته شود. حتی یک اجاق گاز وجود ندارد. زندانی نمیتواند حتی یک نیمرو درست کند. اصلا امکانی بهعنوان اجاق گاز برای آشپزیکردن حتی به صورت محدود هم وجود ندارد. از طریق سماور بزرگی که در محوطه است، هم یک بار صبح و یک بار بعدازظهر برای زندانیها در فلاسک چای میفرستند، همین. مثلا اینطور نیست که هر وقت بخواهی بتوانی از چای استفاده کنی».
به دلیل نبود آشپزخانه و امکان آشپزی شرایط تغذیه زندانیان هم یکی از معضلات است
کیفیت غذای لاکان یکی دیگر از مواردی است که زندانیانی مانند فروغ از آن تجربه ناخوشایندی دارند: «غذا در زندان لاکان غذایی است که زندان میپزد و بین زندانیها پخش میکند. کیفیت این غذا بسیار پایین است و حجم کمی هم دارد. خیلی وقتها بهویژه برای شام زندانیها سیر نمیشدند چون غذا به تعداد زندانیهایی که داخل هر سوئیت هستند، وجود نداشت. گوشت قرمز کلا در غذای زندان نیست. روزهایی که غذا مرغ باشد، مقدار مرغی که در هر قابلمه به هر سوئیت میدهند، واقعا اندازه کمی است و به هر زندانی میزان خیلی کمی میرسد. بقیه روزها تخممرغ آبپز، سیبزمینی سرخشده، عدسی، لوبیا و غذاهایی از این دست وجود دارد. یکسری غذاها با سویا درست میشود. چون آشپزخانهای در کل بند نسوان وجود ندارد، زندان به زندانیها جیره غذایی نمیدهد. اگر هم بخواهی مواد اولیه را از فروشگاه بخری، آشپزخانهای برای درستکردن غذا وجود ندارد. بههمیندلیل فروشگاه این کالاها را نمیآورد. اگر کسی نخواهد غذای زندان را بخورد، دو انتخاب دارد: تن ماهی که فروشگاه زندان میفروشد و دومی کالباس است که کالباس بهشدت بیکیفیتی است. هیچ کنسرو دیگری در زندان وجود ندارد.
برای صبحانه دو هفته یک بار چیزهایی مثل پنیر و شکر و قند که جیره زندانی است را به هر اتاقی میدهند. جیره صبحانه هم کم است و باید دوباره از فروشگاه زندان خریداری کنند. حتی تخممرغ هم در فروشگاه زندان به فروش نمیرسد. مواد غذایی مثل تخممرغ که نیاز اولیه بدن است، در دسترس زندانی نیست.
بسیاری از زندانیها مثل خود من به دلیل دیابت نمیتوانند خیلی از غذاها را بخورند اما وقتی درخواست کردیم فروشگاه تخممرغ آبپز بفروشد، رئیس بند نسوان مخالفت کرد. به دلیل محدودیت مواد غذایی و غذا طبیعتا اگر مدتی در این زندان حبس بکشی دچار سوءتغذیه میشوی».
در حسرت آب سالم
نبود آب آشامیدنی سالم یکی دیگر از مواردی است که زندانیان از آن شکایت دارند. به گفته زهره دادرس: «دو آبسردکن در بند بود. آب بو میداد و چند بار هم قطع شد و بارها تأسیسات برای تعمیرش آمده بود. آنهایی که شرایط مالی خوبی داشتند آب معدنی میخریدند و مصرف میکردند. ولی بیشتر افراد همان آب را برای آشامیدن استفاده میکردند».
آبی که بسیاری مجبورند حتی برای آشامیدن از آن استفاده کنند، مشکلات بسیاری را برای سلامت زندانیان به وجود میآورد. آنطور که فروغ میگوید: «آبی که در زندان لاکان وجود دارد، آبی نیست که مردم رشت از آن استفاده میکنند. آبی است که مختص زندان لاکان است. آب به شدت بوی بدی میدهد. نه تنها برای آشامیدن مناسب نیست بلکه اکثر زندانیهای زن به خاطر آب دچار عفونت شدند. بعد از یک هفته استحمام با این آب دچار ریزش مو میشوید و آسیب جدی به مو میزند. این آب مناسب دست و رو شستن هم نیست. یکسری زندانی هستند در همان زندان که پول برای خرید آب ندارند. بنابراین از همان آبی که واقعا بوی بدی دارد و برای هیچ چیز مناسب نیست برای آب آشامیدنی استفاده میکنند و چون در زندان لاکان آشپزخانه و اجاق گازی وجود ندارد که بتوانید حداقل آب را بجوشانید، تنها امکان دسترسی به آب سالم خرید آب معدنی است».
در بخشنامه سازمان زندانها به لزوم غربالگری و احراز شرایط پزشکی فوری متهم حین ورود به زندان از حیث جسمی و روانی تأکید شده و بر ضرورت عدم پذیرش زندانی دارای بیماری حاد یا مجروح و مصدوم و عودت به مراکز درمانی تا تثبیت شرایط او اشاره شده است.
در این بند حتی به مسئولان زندانها این اجازه نیز داده شده که در شرایط حاد و اورژانسی، معطل اجازه واحد قضائی نشده بلکه ابتدا متهم به مراکز درمانی داخل یا خارج از زندان جهت مراقبت و نگهداریهای پزشکی فرستاده شده و در حین یا پس از آن، وضعیت او به مقام قضائی اطلاع داده شود.
با این وجود اما شرایط رسیدگی به خدمات پزشکی در زندان لاکان شرایط دشواری است.
بنا بر گفته فروغ «بند زنان زندان لاکان یک بهداری کوچک دارد که یک پرستار در آن است. هفتهای یک روز یک پزشک عمومی به بهداری میآید. پزشک متخصص به زندان نمیآید. امسال یک دندانپزشک هم بود. این دندانپزشک یکی از زندانیهای مالی بود که بعد از آزادی رأی کار گرفته بود، هفتهای یک روز میآمد به زندان و زندانیها را ویزیت میکرد. دندان میکشید و درست میکرد. عصبکشی و پرکردن و اینها را هم انجام نمیداد. وضعیت پزشکی به این شکل بود. هیچ پزشک متخصصی به زندان نمیآمد در حالی که ما آنجا کلی بیمار با بیماریهای خاص داشتیم. مثلا اکثر زنها با مسئله عفونت درگیر بودند و پزشک متخصص زنان وجود نداشت. درخواست هم کرده بودند ولی خب فایدهای نداشت. برای یکسری آزمایشات با نامه به بیرون از زندان منتقل میشدند. هیچ امکانات پزشکی دیگری وجود نداشت».
ارتباط زندانی با خارج از زندان و با اعضای خانواده و وکیل از طریق تماس تلفنی و ملاقاتهای هفتگی بخشی از حقوق زندانیان است. تا سال 98 هر کدام از سوئیتهای بند زنان زندان لاکان دارای یک تلفن بود که با خرید کارت تلفن هر زندانی این امکان را داشت تا به مدت مشخص از این تلفن استفاده کند. شرایط اما حالا متفاوت است.
«سال 98 هر کدام از این سوئیتها یک تلفن داشت و تلفن کارتی بود. مثل همه زندانها پول میدادی و کارت تلفن میخریدی و هر زندانی یک ربع وقت برای تماس داشت و کسانی هم که کارگاه میرفتند 29 دقیقه وقت داشتند. برای کسانی که کارگاه نمیرفتند صبح وقت تلفن بود و کسانی که کارگاه میرفتند عصر وقت تلفن داشتند. اما سال 1402 که من دوباره به لاکان رفتم، پیمانکار تلفن که زندان با او قرارداد داشت با زندان لاکان به مشکل میخورد و کلا تلفن کارتی را حذف میکنند. در حال حاضر زندان لاکان یک دستگاه خط تلفن دارد که بین چهار سوئیت میچرخد. هر سوئیت وقت کمی دارد که از دستگاه تلفن استفاده کند. به هر زندانی پنج دقیقه وقت تماس داده میشود. این تلفنی که میچرخد دیگر پولی نیست و هزینه آن با زندان است و برای این هم کلی منت میگذارند. عملا زندانیها برای تماس با خانواده و خصوصا وکیل دچار مشکلات زیادی هستند. چون در پنج دقیقه عملا هیچگونه پیگیری حقوقی زندانی نمیتواند از داخل زندان انجام دهد و عملا کار را به مددکار میسپارد چون تقریبا تلفن ندارند. وضعیت تلفن در بند زنان لاکان واقعا نقض آشکار حقوق زندانی است».
در بخشنامه سازمان زندانها به استانداردهایی درخصوص مساحت، ارتفاع اتاقها، دسترسی به نور بیرون از زندان (پنجره)، وضعیت سرویسهای بهداشتی، تهویه هوا متناسب با فصول سال، امکان مطالعه، ممنوعیت استفاده از رنگ تیره در دیوارها، فاصله سطوح کف و محل سرویس بهداشتی برای رعایت مسائل بهداشتی پرداخته شده است.
دسترسی به کتابهای مورد نیاز زندانیان اما در لاکان شبیه به رؤیاست.
زهره دادرس دشواریهای دسترسی به کتاب را در زندان لاکان اینگونه شرح میدهد: «اجازه ورود کتاب به زندان داده نمیشود. یک کتابخانه کوچک وجود دارد که در واقع نمازخانه هم بود. من آنجا رفتم. تعدادی کتاب بسیار محدود داشت. بخش اعظمش کتابهای مذهبی و کتاب دفاع مقدس و تعدادی رمان بیکیفیت بود. کتاب شعر هم که اصلا نبود. کتاب تاریخی و سیاسی هم همینطور. مسئول فرهنگی گاهی یکسری کتاب از کتابخانه عمومی شهر برای زندانیها تهیه میکرد ولی آن کتابها هم کتابهای بیکیفیتی بودند. البته چند تا کتاب خوب هم دیده میشد که معلوم بود زندانیها در دوران مختلف توانستهاند به زندان وارد کنند».
در مورد هواخوری و ورزش هم اوضاع چندان متفاوت نیست: «هر بند یک حیاط داشت که هر روز حدودا هفت تا هشت ساعت میشد به آن رفت. زندان لاکان کنار محل دفن و کمپوست زبالههای سراوان است و برای همین بوی زباله همیشه بود و روزهای گرم که فاجعه بود و حتی توی بند هم نمیتوانستی بو را تحمل کنی. کف حیاط کامل بتن شده بود. هیچ باغچه و سبزی و گیاهی در آن نبود، هیچ دستگاه و وسیله ورزشیای هم آنجا نبود (سالن ورزش و سالن مطالعه و آشپزخانه و رختشویخانه هم ندارد). یک روز توانستیم از نگهبان توپ پلاستیکی بگیریم ولی بازی که شروع شد گفتند سروصدا نکنید. ابعاد حیاط هر بند متفاوت بود. بند کانون یک حیاط خیلی کوچک و حدودا 50 مترمربعی بود. هواخوری دو بند کوثر و شکیبایی هم که مشترک بود، حدودا 200، 300 مترمربع بود. در هر کدام از بندهای کانون و کوثر حدودا 40 نفر مددجو بودیم».
پس از تأیید احکام فعالان گیلان در دادگاه تجدید نظر این فعالان برای اعتراض به شرایط زندان لاکان به دادگستری مراجعه کردند و با یکی از مسئولان بلندپایه دادگستری استان گیلان صحبت کردند.
به گفته فروغ سمیعنیا در این گفتوگو مسائلی مانند نبود آشپزخانه در زندان لاکان و باشگاه و کتابخانه مطرح شد. «به گفته این مقام مسئول، ساختمان جدیدی در حال احداث است که چهار برابر زندان قبلی است و آماده و تکمیل و در حال تجهیز است و همه این مسائل در آنجا حل خواهد شد. مسائلی که تا به حال وجود داشته به خاطر کمبود فضا بوده و در ساختمان جدید فضای به اندازه کافی برای حل این مسائل وجود دارد.
درباره جیره غذایی و جیره زندان هم قول پیگیری داده شده. درباره کتاب هم گفتند که این کار غیرقانونی است و زندانی باید به کتاب دسترسی داشته باشد. همچنین به ما قول دادند قاضی ناظر زندان هفتهای چند بار به زندان سر بزند و با زندانیها گفتوگو کند».
سازمان ملل متحد در ضمن تلاشش برای انسانیکردن عدالت جزایی و حمایت از حقوق بشر، به طور خاص به مسئله زندانیان و شیوههای مختلف حمایتی از آنان جهت رعایت حقوق انسانی و تضمین آزادیهای اساسی آنها نیز در قالب تدوین اسناد و قطعنامههای متعدد پرداخته است. از جمله این تلاشها میتوان به تصویب اعلامیه «اصول اساسی رفتار با زندانیان» اشاره کرد که در چهاردهم دسامبر ۱۹۹۰ طی قطعنامه شماره ۱۱۱/ ۴۵ به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسیده است.
ماده ۵ این اصل اساسی بهرهمندی همه زندانیان از تمامی حقوق و آزادیهای اساسی بشر را صرفنظر از محدودیتهای ناشی از بازداشت مورد تأکید قرار داده است: «صرفنظر از محدودیتهای ناشی از مسئله بازداشت، تمامی زندانیان از حقوق بشر و آزادیهای اساسی مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و پروتکلهای اختیاری آن و دیگر حقوق مندرج در اسناد ملل متحد برخوردار خواهند بود».