مطالعات انجامشده در سالهای اخیر نشان میدهند میان افزایش نرخ بیکاری و نرخ خودکشی رابطه مستقیمی وجود دارد. براساس نتایج این مطالعات، بیکاری در مردان نرخ خشونت خانگی علیه زنان و اعتیاد را هم تشدید کرده و به تبع آن باعث شده زنان خشونتدیده نیز تلاش کنند به زندگیشان پایان دهند.
در سالهای اخیر گزارشهای متعددی درباره افزایش نرخ خودکشی در ایران منتشر شده و نکته قابل توجه این است که بخش قابل توجهی از موارد خودکشی به مسائل اقتصادی و اجتماعی مرتبط بوده است. خودکشی بیکاران و نیروی کار حداقلیبگیر به خبر پرتکراری تبدیل شده که نشان میدهد ریشههای افزایش آمار خودکشی در ایران را باید در بحران اقتصادی ایران جستوجو کرد.
بهعلاوه، گزارشهای جستهگریختهای که در این سالها رسانهای شدهاند نشاندهنده افزایش خودکشی کودکان کار و کودکان خانوارهای محروم اند. اگرچه به دلیل آمارهای محرمانه، پراکنده و ناهماهنگ نهادهای حکومتی بهدشواری میتوان تصویری جزیینگرانه از این دست خودکشیها در ایران بهدست داد اما تردیدی نیست که سیاستهای فلاکتبار دولتهای مختلف جمهوری اسلامی در افزایش آسیبهای اجتماعی و از جمله خودکشی نقشی پررنگ داشتهاند.
خودکشی پدیدهای است که با موانع متعددی برای اطلاعرسانی مواجه است اما حتی با اتکا به آمار رسمی منتشر شده میتوان گفت که شیوع [خطرناک] خودکشی در میان فرودستان، به نوعی بخشی از واکنش آنها به بحرانهای درهمتنیده اقتصادی و اجتماعی در جامعه ایران است. دادهها نشان میدهد که بیشترین فراوانی خودکشی در ایران اغلب مربوط به رده سنی ۱۸ تا ۳۴ سال بوده است؛ سنی که مسئله بیکاری و ناامیدی از یافتن کار در آن اهمیت بسیار زیادی دارد.
بحران معیشت و افزایش خودکشی
نگاهی به ارقام مرتبط با خودکشی در سالهای اخیر نشان میدهد که جامعه ایران با آمار فزاینده خودکشی روبروست. دادههای موجود در سالنامه آماری پزشکی قانونی نشان میدهد که در سالهای اخیر تعداد بیشتری در ایران به زندگی خود پایان دادهاند به طوری که از ابتدای دهه نود تا پایان این دهه تعداد خودکشی از حدود ۳۵۰۰ نفر به بیش از ۵۵۰۰ نفر افزایش یافته است.
مطالعات موجود نشان میدهند که مرگهای ناشی از خودکشی درسال ۱۳۶۳، ۱٬۳ نفر در هر صد هزار نفر بوده است، درحالی که این آمار در سال ۱۳۸۴ به شش نفر در صد هزار نفر رسیده است. روند فزاینده خودکشی در سالهای بعدی به طرز محسوسی ادامه داشته تا جایی که نرخ خودکشی در ایران در سال ۱۴۰۱ به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت ۷٬۴ بود. یعنی در هر ۱۰۰ هزار نفر ۷,۴ نفر اقدام به خودکشی کرده و فوت کردند. در مجموع در این سال بیش از شش هزار نفر اقدام به خودکشی منجر به فوت داشتند. اطلاعات آماری مربوط به خودکشی در سال ۱۴۰۲ هنوز منتشر نشده اما با اتکا به روند موجود میتوان گفت که خودکشی در سال گذشته نیز افزایش قابل توجهی داشته است.
اقتصادسیاسی خودکشی
عواملی چون فقر، بیکاری، نابرابری درآمدی و نابرابری آموزشی از عوامل اقتصادی و اجتماعی خودکشی به شمار میروند. رشد معنادار آمار خودکشی از دهه نود به این سو و به خصوص در سالهای اخیر سبب شده که خودکشی به مسئلهای اجتماعی در ایران بدل شود. اجرای بیوقفه سیاستهای نئولیبرالی در ایران منجر به گسترش فقر و نابرابری و کالاییشدن آموزش شده و این عوامل در کنار هم به گسترش آسیبهای اجتماعی از جمله خودکشی منجر شده است.
در سالهای اخیر بیشترین فراوانی خودکشی مربوط به رده سنی ۱۸ تا ۳۴ سال بوده است و از سوی دیگر نرخ بالای بیکاری منجر به آن شده که بخش زیادی از جمعیت جوان ایران ناامید از یافتن کار باشند.
بیکاری، اعتیاد، خشونت خانگی، خودکشی
مطالعات مختلف از جمله مقاله «مطالعه اثر عوامل اقتصادی بر آسیبهای اجتماعی» که در «دومین گزارش وضعیت اجتماعی ایران» منتشر شده نشان میدهد که رابطه بین رشد بیکاری جوانان و رشد خودکشی مثبت و معنادار است. این مطالعه میگوید رابطه بین رشد بیکاری مردان جوان ۱۵ تا ۲۹ ساله و رشد خودکشی کل و همچنین خودکشی مردان مثبت است و از اینرو افزایش بیکاری و همچنین بیکاری جوانان باعث رشد خودکشی خواهد شد. علاوه بر این بیکاری مردان جوان تاثیر مثبت و معناداری بر خودکشی زنان دارد چرا که فقر و بیکاری مردان از مقولههایی است که به پدیده خودکشی در زنان [و خشونت خانگی] دامن میزند. اغلب این مردان بهدلیل بیکاری زنان و کودکان خود را آزار میدهند و اذیت میکنند. بیکاری و فقر مالی از عوامل رشد اعتیاد هم به شمار میروند و این معضل هم به شکل مشابه اقدام به خودکشی در زنان را افزایش میدهد.
مطالعه مذکور همچنین نشان میدهد که فقر و نابرابری در درآمد، اثر مثبت و معناداری بر خودکشی مردان و زنان دارد. همچنین هرچه نابرابری آموزشی بیشتر باشد رشد خودکشی بیشتر خواهد بود. رابطه بین رشد افراد با تحصیلات کمتر از مقطع راهنمایی و خودکشی مثبت و به لحاظ آماری معنادار است. نتایج مطالعاتی که به بررسی این نسبت پرداختهاند نشان میدهد که بسیاری از افرادی که اقدام به خودکشی کردهاند دارای تحصیلات کمتر از راهنمایی بودهاند. یافتههای این پژوهش میگوید میزان اقدام به خودکشی در زنان بیشتر از مردان است اما میزان فوتشدگان در اثر خودکشی در مردان بیشتر از زنان بوده است.
نابرابری درآمدی و توزیع ثروت بیشترین تأثیر را بر رفتار خودکشی دارد
پژوهش تازهتر دیگری که اخیرا در فصلنامه «رفاه اجتماعی» منتشر شده هم میگوید بر اساس آمارهای سازمان پزشکی قانونی کشور تعداد متوفیات مشکوک به خودکشی در دو دهه گذشته روندی افزایشی داشته است. به طوری که از حدود سه هزار نفر در سال ۱۳۸۰ به بیش از ۵۵۰۰ نفر در سال ۱۳۹۹ افزایش یافته است.
این مطالعه به تاثیر عوامل اقتصادی و اجتماعی و به طور خاص ریسک و بیثباتیهای اقتصادی بر میزان خودکشی توجه کرده است و میگوید که خودکشی به شیوههای مختلف با مسایل اقتصادی و اجتماعی درهمتنیده است. شیوههای مختلف خودکشی به ترتیب حلق آویز کردن، مسمومیت با سم، سوختگی، مسمومیت دارویی، سلاح گرم و سقوط از بلندی گزارش شدهاند. البته در استانهای مختلف در دو دهه گذشته روند یکنواختی برای خودکشی نداشتهایم. نکته قابل توجه این که این آمار تنها معطوف به خودکشیهای منجر به مرگ است در حالی که اقدام به خودکشی مهمتر از خودکشی منجر به مرگ است. به عبارتی همواره میزان اقدام به خودکشی بیشتر از میزان فوتشدگان در اثر خودکشی بوده است.
بررسیهای این مطالعه نشان میدهد که بر اساس نتایج حاصله، تاثیر سطح عمومی قیمتها، نابرابری درآمدی و ثروت در جامعه، طلاق، میزان جرایم و همچنین بیثباتی اقتصادی بر خودکشی، مثبت و تاثیر اشتغال و نسبت سنی جمعیت ۵۰ تا ۶۹ ساله به بقیه جمعیت کشور بر خودکشی، منفی است. نکته قابل توجه نقش نابرابری درآمدی و توزیع ثروت بر رفتار خودکشی است که بیشترین تاثیر را از خود نشان میدهد. به عبارت دیگر اگرچه عواملی مانند تورم و یا بیثباتی اقتصادی تاثیر معنیداری از خود به جا میگذارند، اما وجود نابرابری اقتصادی در جامعه موجب افزایش احساس محرومیت نسبی افراد شده و تاثیر بیشتری بر سلامت روانی جامعه دارد.
بهروز دهقانی — رادیو زمانه