هموطنان آگاه، فرهنگیان شریف،
ستمهایی که در طول ۲۳ سال فعالیت فرهنگی بر من و خانوادهام و همکاران آزادیخواه رفته است فدای ملت شریف ایران.
اما آنچه مرا رنج میدهد، دستگیریهای خودسرانه، بازجوییها، شکنجههای سفید، دادگاههای چنددقیقهای دیکته شده غیرقانونی و پنهانی و محکومیتهای بدون کوچکترین سند و مدرک است. همچنین تبلیغات، سناریوها، فیلمسازیهای دروغین، که در بزرگترین مرکز دروغپردازی و بزرگترین تشکیلات فریبکاری، دغلبازی و تجارت پیشگی به نام صدا و سیمای جمهوری اسلامی، انجام میشود.
افسوس که تریبونی در دست نیست تا سیه روی کنم آنکه در او غش باشد. اندک نوشتههای ما نیز به نام دفاعیات، تبدیل به پروندهسازیهای واهی میشود. آنکه مارا بد جلوه میدهد، آنگاه که خود رسوای عالم است، ادعایش کجا نزد اهل خرد پذیرفتنی خواهد بود؟
صدا و سیمایی که در طول ۴۵ سال شوم گذشته، همواره در جنایت و فساد حاکمان شریک بوده، توجیهگر خونریزی ها، مالهکش تجاوزها، کشتارها، دزدیها، چپاولها و اعدام جوانان و مبارزان آزاده ی ایران بوده است، چه پاسخی خواهد داشت؟
قوهی قضائیهای که به اذعان متخصصین حقوقی و قضایی، حتی به اعتراف بازجوها و گواهی دهها هزار محکوم بیگناه، آلت دست نیروهای امنیتی است، چه جای شکایت دارد؟
از آنان که خدایشان را هم بازیچهی قدرتطلبی و ثروتاندازی خود کردهاند، چه انتظار راستگویی و درستکاری میرود؟ آنان که بر این باورند که با خواندن یک جملهی کوتاه به زبان عربی ۴۵ هزار گناهشان بخشیده میشود، چه ترسی از گناهکاری، خیانت و جنایت دارند؟
آنانکه در گوششان تلقین شده است، با خواندن یک جملهی کوتاه از پاداش ۱۲ بار ختم قرآن بهرهمند خواهند شد، و به ۴۵ هزار درجه در بهشت خواهند رسید، بجز سودجویی از دین، قرآن و خدایشان به چه چیزی خواهند اندیشید؟
آیا آنان با بودن چنین احاديث جعلی و سودجویانه، نیازی به خواندن متن قرآن شریف و آگاهی از نوع نگاه اسلام به حقوق زن، حلال و حرام، سنگسار، بریدن دست و پا، کشتن و هزاران موضوع دیگر احساس خواهند کرد؟
آنانکه کشتن دیگران، پاداش بهشت را برایشان به همراه دارد، اعدام، شکنجه، آزار انسانها به عنوان نعمت دنیا و پاداش آخرت برایشان لذتبخش نخواهد بود؟ آنانکه بر این باورند، که اسلامشان فقط با خون زنده است نه با انديشه، نه با عدالت، نه با کار، چه ابایی از ستم، بیعدالتی، مفتخوری، تهمت، افتراء، دروغگویی و همهی رذایل اخلاقی خواهند داشت؟
این جانب با افتخار، هرگونه وابستگی خود و تشکیلات صنفی فرهنگیان ایران را به هرگونه حزب، گروه سیاسی، صنفی و سندیکایی و … چه داخلی و چه خارجی غیر از شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران را تکذیب میکنم. افزون بر این، تشکلهای صنفی فرهنگیان را یکی از قدرتمندترین، پایندهترین، اصولیترین و ترین تشکیلات مردم نهاد میدانم:
- که نیروهایش، آگاهترین، گستردهترین و دلسوزترین گروههای مردمی هستند که برتر از هر حزب، گروه و دستهای میباشند.
- که برای آیندهای بهتر در تلاشی اساسی بوده و تنها راه رهایی از زیر سلطه ی مستبدین بیدادگر حاکم را در استقلال رسانهای، استقلال تئوریک و استقلال عالی جنبش فرهنگیان ایران میدانم.
به باور من و بسیاری از همکارانم، دموکراسی پایدار و توسعه متوازن، از راه آموزش و پرورش مستقل از سیاست، مذهب و حزب، بدون تعصب نژادی و جنسیتی بر پایهی دستاوردهای علمی نوع بشر، کاملا تجربی، منطقی، با کیفیت و رایگان، قابل دسترسی خواهد بود.
در پایان این محکمه را تا فرصتی بهتر، به وجدانهای بیدار ملت ایران و فرهنگیان آگاه میسپارم.
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
عرصهی شطرنج رندان را مجال شاه نیست
رسول بداقی؛ زندان اوین؛ ۲۶ خرداد ۱۴۰۳
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران