انتخابات ریاست جمهوری نزدیک و کاندیداهای مهندسی شده آن مشخص شده اند! این روزها کاندیداها از زحماتِ پر ارزش خود!! در سالهای گذشته سخن می گویند. ۴۵ سال است که این کاندیداها در پُست های مختلف در داخل حکومت، سیاست کلی حکومت را به پیش می برند؛ سیاستی که باعث هر روز فقیر تر شدن مردم زحمتکش این جامعه (۹۹٪) و فربه تر شدن خودشان (۱٪) شده است، سیاستی که نا امنی شغلی و اجتماعی را برای ما به ارمغان آورده است. افشاگری علیه یکی از این کاندیداها هرگز به معنای تایید دیگر کاندیداها نیست، بلکه افشاگریِ سیستمی می باشد که سرتا پای آنرا فساد فرا گرفته است و اصلاح شدنی نیست!
یکی از این کاندیداها محمدباقر قالیباف است که شمه ای از اختلاس ها و سوء استفاده های او و خانواده اش از موقعیت حکومتی او را خبرنگارانی چون “یاشار سلطانی” و “وحید اشتری” رسانه ای کرده اند. یاشار سلطانی بعد از رسانهای کردن اسناد مربوط به جنجال خانههای نجومی بازداشت شد. «میرلوحی»، عضو شورای شهر تهران میگوید: «بازپرس پرونده ی املاک نجومی به من گفتند که برای بررسی این مقدار پرونده در املاک نجومی، نمیدانستیم کارشناس از کجا بیاوریم و کارشناسمان به این تعداد پرونده نمیرسید». در فروردین ۱۴۰۱ انتشار عکسهایی در شبکههای اجتماعی از سفر همسر، دختر و داماد قالیباف به ترکیه برای خرید سیسمونی نوزاد خبرساز شد. پس از آن وحید اشتری، افشاگر این رویداد به دو سال حبس و ممنوعیت از هرگونه فعالیت در اینترنت و شبکههای اجتماعی محکوم شد.
قالیباف بعنوان بازوی اجرایی سیاست کلی حکومت در مجلس شورای اسلامی ایران، عروسک گردان این مجلس بود و در تمامی این سالها نه تنها قدمی برای کارگران و بازنشستگان بر نداشت بلکه سیاستهای ضد کارگری حکومت را در این مجلس پیش برد. حال عده ای از افراد فرصت طلب؛ گرد او جمع شده و برای او تبلیغات می کنند. یکی از این افراد علی دهقان كيا “رئیس کانون کارگران بازنشسته تامین اجتماعی تهران” می باشد که جهت تبلیغ برای قالیباف ضمن گرفتن عکس های تبلیغاتی می گوید « قاليباف حرفهاي زيادي براي گفتن در امور اجرايي كشور دارد». دهقان کیا می خواهد قالیباف را یک استعداد تازه کشف شده معرفی کند، از زحمتکشانِ زیر خط فقر و تحت ستم میخواهد گذشته قالیباف در مجلس را فراموش کنند، فساد او در شهرداری را فراموش کنند، ذهنیت حمله گازانبری او برای سرکوب دانشجویان را فراموش کنند و به استعداد نهفته در او توجه داشته باشند که « قاليباف حرفهاي زيادي براي گفتن در امور اجرايي كشور دارد». تا اینجا که دهقان کیا با این گفته های خود تلاش دارد بازنشستگان را به پای صندوقهای رای بکشد و آنها را ترغیب می کند که به قالیباف رای بدهند، چندان عجیب نیست (هرچند زهی خیال باطل! چرا که بازنشستگان، هم قالیباف را می شناسند و هم دهقان کیا را)، عجیب آنجا می باشد که دهقان کیا با وقاحت تمام ادامه می دهد که « وي (قالیباف) به دفعات به كمك بازنشستگان تامين اجتماعي در مجلس آمده كه نمونه آن افزايش ۳۸ درصدي حقوق بازنشستگان بود كه با كمك جدي وي موفق شديم مصوبه غير قانوني دولت را باطل كرده و حق بازنشستگان را استيفا كنيم». دهقان کیا همانند دیگر همپالگی هایش اعضای هیئت مدیره کانونهای کشور؛ هیچ راه مطالبه گری جز نامه نگاری و ملاقات با مسئولین را قبول ندارد و اعتراضات در کف خیابان را تقبیح می کند. اکنون، او «افزايش ۳۸ درصدي حقوق بازنشستگان» را که ماحصل اعتراضات بازنشستگان در سراسر کشور در کف خیابان بود را نتیجه تلاش قالیباف عنوان می کند!! اگرعامل «افزايش ۳۸ درصدي حقوق بازنشستگان»، قالیباف و عروسکهای خیمه شب بازی اش بودند و آنها تا بدین حد دلسوز بازنشستگان می باشند، چرا حقوقهای امسالِ بازنشستگان ۲۲٪ افزایش پیدا کرد؟ در حالیکه در پایان سال ١٤٠٢ طبق گفته سازمان آمار؛ نرخ تورمِ سالانه کشور به ۴۰/۷ درصد رسیده بود. خیر، مجلس هیچگاه بفکر بازنشستگان نبوده و نیست! افزايش حقوق ۳۸ درصد که با کف خیابان آمدن بازنشستگان بدست آمد در حقیقت به دولت و به مجلس (بطور کلی به حکومت) تحمیل شد!!
به اعضای هیئت مدیره و بازرسین این کانونها باید گفت: برای بالا رفتن از پله های ترقی از هر دروغی که می خواهید استفاده کنید! اما به دستآورد بازنشستگان دست درازی نکنید!
۲۲ خرداد ۱۴۰۳.