با احکام ناعادلانه و بیاعتبار، زنجیرهای استبدادتان را بر گردن هنر آویختهاید
و سینما را هم به مسلخ بردهاید.
“محمد رسولاف” فرزند یک زوج معلم است، که کار معلمی خود را با آموزش، خواندن و نوشتن به زندانیها در شیراز آغاز کردند.
او را بهاتهام «اجتماع و تبانی بهقصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور» که مصداقش «امضای بیانیهها و ساخت فیلم و مستند» است به هشت سال حبس، شلاق، توقیف اموال، برای ایستادنش در جای درست تاریخ و استواریاش در همراهی با مردم و حمایتش از جنبش “زن، زندگی، آزادی” محکوم کردهاید.
به عمر تاریخ، مردمان را ترسانیدهاید!
ترس از دوزخی که انتظارمان را میکشد و شیطانی که فریب دهد ولی افسوس نمیدانستیم هیچ هیولایی نیست! مگر جهلِ انسان، که هیولا و شیطانی شود بهپهنای دنیا و کوچک بهاندازهی حرص قدرت حاکمان، صدایمان شد، وقتی ما را احضار و بازداشت و زندانی کردند، او هم میتوانست مانند بعضی از دیگر سینماگران سکوت پیشه کند و خاکستری باشد و در عرصه سینما رانتش را از دولتیان بگیرد.
“محمد رسولاف” کارگردان عرصه واقعی زندگی است کارش از جنس تفاوت و تیزبین بهزمانهی خود است او نتوانست نسبت به نابرابریها و فروپاشی اخلاقیات و درد و رنج هموطنش و تحقیر آموزش و پرورش که پایه و اساس ترقی هر کشور است بیتفاوت باشد.
ما جمعی از معلمان ایران در محکومیت حکم قرون وسطایی و ظالمانه بر علیه این کارگردان مردمی و خوشفکر، که جسارتش در فیلمهایش بر کسی پوشیده نیست حمایت قاطعانهی خود را اعلام میکنیم و خواستار لغو این احکام ظالمانه هستیم.