در اسرائیل، تبِ نسلکشی را همهجا میتوان دید، از ترانههای برتر روز گرفته تا اَپهای دوستیابی
نوشتهٔ دیانا بوتو، در نشریهٔ اینترنتی Zeteo، ۷ مه ۲۰۲۴
ترجمهٔ حبیب مهرزاد – اختصاصی اندیشۀ نو
تو واتساپ پیام داده بود: «مطمئنم که خبرها را شنیدی.» نوشته بود «نادره را گرفتند»، که اشارهاش به بازداشت نادره شلهوب كيفوركيان، استاد فلسطینی دانشگاه بود. نیروهای انتظامی اسرائیل نادره را بهاتهام «تحریک» [افکار عمومی] دستگیر کرده بودند چون (بهدرستی) اقدام اسرائیل در غزه را نسلکشی خوانده بود. البته که من این خبر را شنیده بودم، زیرا من هم مثل میلیونها فلسطینی دیگر در هفت ماه گذشته نگاهم مدام به گوشیام است. عکس پشتِ عکس، ویدئو پشت ویدئو، جنگِ نسلکشی اسرائیل علیه فلسطینیها در غزه و حملههای بیامان نیروهای اسرائیل به فلسطینیها در کرانهٔ باختری را دیدهام.
نادره استاد شناختهشدهای در دانشگاه عبری در اورشلیم است. اما با وجود اینکه استاد دانشگاه است، از نگاه اسرائیل تهدید قلمداد میشود؛ نه برای کارهایی که کرده است، بلکه صرفاً برای وجود شخص خودش. نادره نیز مانند من یکی از دو میلیون فلسطینی است که تابعیت اسرائیل را دارند: غیر یهودیانی که در دولت آپارتاید اسرائیل زندگی میکنند (نادره شهروند آمریکا هم است، اگر برای جو بایدن اهمیتی داشته باشد).
مردم اغلب میپرسند وضع فلسطینیهایی که در اسرائیل زندگی میکنند چطور است. این طوری: ما باقیمانده و یادآور «نکبت 1948» هستیم؛ افرادی که وطنشان نابود شد، محلههایشان با خاک یکسان شد، و خانوادههایشان در سراسر جهان پراکنده شدند تا راه مهاجران یهودی برای در اختیار گرفتن کشور و خانههای ما باز شود. ما «دشمنِ در درون» هستیم که برای تثبیت موقعیت فرمانبُرداریمان قوانینی تصویب شده است و در عین حال به ما گفته میشود که باید سپاسگزار باشیم که «اجازهٔ» زندگی در وطن خودمان را داریم.
ما، فلسطینیهای اسرائیل، هر روز باید از لابهلای یک نظام برتری یهودی و نژادگرایی آشکار عبور کنیم، در حالی که با همان افرادی زندگی میکنیم که مرتکب «نکبت» شدند یا از آن حمایت میکنند. سیاستمداران اسرائیلی بهصراحت گفتهاند که ما فلسطینیها فقط به این دلیل الآن اینجا هستیم که دیوید بن گوریون، اولین نخستوزیر اسرائیل و رهبر نکبت، در همان سال 1948 «کار را تمام نکرد»، که اشارهشان به نابودی قومی کامل در سرزمین فلسطین است.
من پس از گذراندن دوران کودکیام در کانادا، از سال ۲۰۱۰ در حیفا و بعد هم در شهرهای غزه و ناصره و همچنین رامالله زندگی کردهام، جایی که در اوایل دههٔ ۲۰۰۰ مشاور حقوقی تیم مذاکرهکنندهٔ فلسطینی بودم. اگرچه من سالها در اینجا زندگی کردهام، اما روزی نیست که اظهارات نژادپرستانهٔ ضدّفلسطینی از سیاستمداران و شهروندان عادی اسرائیل نشنوم. دوستان اسرائیلی یهودی خیرخواه و دلسوزم از من میخواهند که سخت نگیرم و به این حرفها گوش ندهم. به من میگویند «تو که اسرائیلیها را میشناسی و میدانی چطوریاند». گویا میخواهند خودشان را متقاعد کنند که این حرفها عادی نیست و همه این طور نیستند. فکر نمیکنند که اینها حرفهایی است که فلسطینیهای جامعهٔ اسرائیل هر روز باید بشنوند و با آنها زندگی میکنند. اتفاقاً این حرفها غیرمعمول نیست؛ نژادگرایی و تهدید امری عادی و فراگیر است و سابقهای دیرین دارد.
تبِ نسلکشی
از 7 اکتبر سال پیش، تب نسلکشی به اوج رسید که همچنان ادامه دارد. هفت ماه است که سیاستمداران و صاحبنظران اسرائیلی هر روز در تلویزیون و رسانههای اجتماعی اسرائیل اظهاراتی دربارهٔ نسلکشی منتشر میکنند. وزیر راستگرای افراطی وزارت میراث و امور اورشلیم در اسرائیل، شخصی که در اوایل جنگ استفاده از سلاح هستهیی غزه را گزینهای ممکن خواند، اخیراً گفت که اسرائیل «باید راههایی [برای مقابله با] ساکنان غزه پیدا کند که دردناکتر از مرگ باشد.» اما اینها فقط در حرف نیست. در عمل هم همین را میبینیم.
خشونت اسرائیل بهقدری عادی شده است که سربازان اسرائیلی آشکارا در مورد کشتن، زخمی کردن، قطع عضو، و شکنجه کردن فلسطینیان در رسانههای اجتماعی حرف میزنند و خودنمایی میکنند. سربازان اسرائیلی، که فهمیدهاند هر کاری هم که بکنند عواقب ناگواری برای آنها ندارد، از خودشان عکس و فیلم میگیرند در حالی که دارند عملیات منفجر کردن ساختمانهای غزه را به فرزندانشان تقدیم میکنند، در جلوی خانهها و ساختمانهای آوارشدهٔ فلسطینی دارند به طرف مقابلشان پیشنهاد ازدواج میدهند، دارند روی دیوار خانههای بمبارانشده مینویسند «این تاریخ را ضبط کنید»، و سرمستانه دارند با لباس زیر زنان فلسطینی بازی میکنند. در اینجا، کشتن فلسطینیها به اسرائیلیها حق لاف زدن و خودنمایی میدهد و برنامکهای (اَپهای) دوستیابی پُر است از عکسهای مردان در حال سرِ دست بلند کردن سلاحهایشان و نشان دادن خودشان در حال جنگ در غزه.
اما فقط سیاستمداران و سربازان اسرائیلی نیستند که این حرفها را میزنند. در شعر بعضی از ترانههای برتر روز اسرائیل (از جمله چند ترانه که حتی بیش از 20 میلیون بازدید در یوتیوب داشته است) نیز از حذف غزه و کشتن حامیان مشهور فلسطین، مانند بلا حدید و دوآ لیپا، صحبت میشود. هِن میزراحی، کمدین اسرائیلی، دربارهٔ کشته شدن فلسطینیان در هنگام ریختن بستههای غذا از هوا در غزه جوک ساخت. ریختن این بستههای غذایی از هوا فقط به این دلیل ضروری است که اسرائیل بهعمد فلسطینیها را در این منطقهٔ محاصره شده تا حدّ مرگ گرسنه نگه میدارد. میزراحی بعداً در تلویزیون ملی باز هم بر حرفش تأکید کرد و همان جملهای را تکرار کرد که برخی از سیاستمداران و مقامهای اسرائیلی گفته بودند: «در غزه هیچ بیگناهی وجود ندارد.»
قضیه به همین جا ختم نمیشود. سر هر خیابان و چهارراه نوشتهها یا تابلوهایی را میتوان دید که حملهٔ اسرائیل را تبلیغ میکنند. تابلوهایی در سَردَر فروشگاهها یا روی پنجرهٔ آپارتمانها نصب شده است که در آنها به زبان انگلیسی بهنقل از نیکی هیلی [نامزد ریاستجمهوری و سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل متحد] از نتانیاهو خواسته میشود که «کارشون را تمام کن». تصاویر ساختگی آدولف هیتلر در برابر رهبران حماس را میتوان در گذرهای روی بزرگراهها دید.
اما رایجترین شعار این روزها، «با هم پیروز خواهیم شد»، در همهجا دیده میشود: در بیلبوردها، وبسایتهای مشاغل، و کارتهای شناسایی حرفهیی (کارت ویزیت). این شعار [به زبان عبری] حتی روی تخممرغها مُهر شده است؛ بله، تخم مرغ، در کنار تاریخ انقضا.
«همسایهات گزارشت را به پلیس خواهد داد»
همسایهٔ اسرائیلی من یک برچسب «با هم پیروز خواهیم شد» روی سپر ماشینش دارد. اخیراً از او پرسیدم «پیروز شدن» به چه معناست؟ گفت: «نمیدونی پیروزی یعنی چی؟» گفتم: «راستش نه. سؤالم اینه که این چه ‘پیروزی’ای است. تا کنون بیش از ۳۵هزار فلسطینی، از جمله ۱۵هزار کودک کشته شدهاند.» شانهاش را بالا انداخت و بیشرمانه گفت: «این بهایی است که باید پرداخته شود.»
پاسخی که او داد در اینجا خیلی رایج و معمول است: در یک نظرسنجی اخیر نشان داده شد که اکثر قریب به اتفاق یهودیان اسرائیلی- 94٪- معتقدند که ارتش اسرائیل «نیروی کافی یا بسیار کمی» در غزه به کار برده است. در حدود 88درصد یهودیان اسرائیلی بر این باورند که شمار فلسطینیهای کشته یا زخمی شده در غزه امری مُوجّه است. با توجه به مقیاس آخرالزمانی ویرانی و مرگی که اسرائیل در غزه مرتکب شده است، واقعاً باید گفت که این ارقام حیرتآور است.
یکی از دوستانم به من هشدار داد که به همسایهام چیزی نگویم. به من گفت: «مخالفتت را ابراز نکن. همسایهات گزارشت را به پلیس خواهد داد.» دوست من حق دارد نگران باشد. اسرائیل در کنار جنون نسلکشی [در غزه]، برای سرکوب کردن صداهای مخالف داخلی نیز اقداماتی به کار بسته است، از جمله منع تظاهرات اعتراضی، تصویب قانونی برای تعطیل کردن شبکهٔ خبری الجزیره، و پیگرد کسانی که جرئت میکنند علیه نسلکشی صحبت کنند، از جمله پروفسور شلهوب كيفوركيان.
از 7 اکتبر تا کنون صدها شهروند فلسطینیِ اسرائیل بهاتهام «تحریک» افکار عمومی و «حمایت از تروریسم» (در واقع، ابراز همبستگی با غزه)، صحبت کردن علیه جنایتهای دولتی اسرائیل، و در برخی موارد، برای نوشتن آیات قرآنی بازداشت شدهاند. کالجها یا دانشگاهها دانشجویانی را که همکلاسهایشان لو داده بودند بهدلیل «لایک» فرستهها در رسانههای اجتماعی تنبیه انضباطی میکنند، در حالی که دانشجویانی که آشکارا از نسلکشی اسرائیل در غزه حمایت میکنند آزادند چنین فرستههای را «لایک» کنند. گروههای شبهنظامی مسلح در خیابانها و در رسانههای اجتماعی اسرائیل گشت میزنند و فلسطینیها، از جمله پزشکان و استادان را به پلیس گزارش میدهند.
دلال ابو آمنه، دانشمند علوم اعصاب و خواننده فلسطینی، بهدلیل نوشتن «هیچ فاتحی جز خدا وجود ندارد» همراه با یک ایموجی پرچم فلسطین در رسانههای اجتماعی پس از 7 اکتبر، تهدید به مرگ شد. او پس از اینکه این تهدید جانی را به پلیس گزارش داد، خودش دستگیر شد، نه کسانی که او را تهدید کرده بودند. پس از آزادی ابو آمنه، همسایگانش تا چند ماه جلوی خانهاش تظاهرات میکردند. برخی خواستار اخراج او شدند و او را به مرگ و تجاوز تهدید کردند. شهردار نیز در جریان کارزار انتخاباتیاش در این اعتراضها شرکت کرد و تهدید کرد که ابو آمنه را اخراج خواهد کرد و حتی نام خیابان محل سکونت او را به «خیابان نیروهای دفاعی اسرائیل» تغییر خواهد داد. در اسرائیل این کار مجاز است، ولی محکوم کردن نسلکشی مجاز نیست! دلیل سرکوب فلسطینیان در اسرائیل روشن است: ما را بترسانند تا جرئت نکنیم صدایمان را بلند کنیم. و در حالی که این قتلعام در سرزمینهای اشغالی ادامه دارد و خانوادهها و دوستان و ملت ما سرکوب میشوند، از ما انتظار دارند که سکوت کنیم، حتی اگر همسایگان و همکاران اسرائیلیمان برای سرگرمی دست به نسلکشی میزنند.
اندیشه نو: استفاده از تمام یا بخشهایی از این مطلب با ذکر منبع بدون مانع است.